طبقه پایینمون یه آقا و‌ خانمی نشستن دوتا پسر ۱۶ ۱۷ ساله دارن .
بداخلاق نیستن در ظاهر خوش زبونن ولی تا حالا خیلی دلمو شکستن .
بچه ها توی بازه ی سنی خاصی بسیار لجباز ، سلطه طلب و مستقل میشن . دقیقا سنی که بچه ها ما توشن شروعشه . پسر منم سر هرچیزی قشقرق به پا میکنه . میره سمت گاز دستشو میگیرم میگم مامانی اوف میشیا . همونحا خودشو میندازه زمین جیییغ . سر هر پوشک عوض کردم داد میزنه لجبازی میکنه . یچیزی بخواد بگم نه لجبازی میکنه . باباش داره میره سر کار بی تابی میکنه ...
من صبوری میکنم بازی میکنم سعی میکنم آرومش کنم ولی چیکار کنم بچه ای که بخواد داد بزنه میزنه دهنشو که نمیتونم بگیرم . نمیتونمم هرچی میخواد بگم چشم تربیت چی میشه پس ؟
سر همین ده بار تاحالا این زن و شوهر بهم تذکر دادن . هی میگن چرا انقدر گریه میکنی ؟ تو چرا بلد نیستی آرومش کنی ؟ تو میزنیش که اینجوری گریه میکنه ؟ و امثال این حرفا .. میگه انقدر توی خونه تنها مونده اینجوری شده . گفتم شما از کجا میدونید تنها میمونه توی خونه ؟؟ من دو روز در هفته کلاس میبرمش پارک میبرم بیرون میبرم . خب زمستونه معلومه که کمتر میریم بیرون . شوهرمم نیست همش سر کاره آخ هفته میبریمش تفریح .
خسته شدم ....
به مامانایی که بچه های نوپا دارن سخت نگیریم...
اینا خیلی گناه دارن بخدا تقصیر ماها نیست که بچه ها لجبازن من تمام تلاشمو میکنم 💔💔💔💔💔💔💔💔

۱۶ پاسخ

به اونا چه ربطی داره خیلی راحت بهشون بگو چهار دیواری اختیاری مگه خودشون بچه نداشتن که زر مفت میزنن اصلا خودتو نگران نکن بچه منم همینطوریه خودشو زمین میندازه جیغ میزنه بخاطره باباش کلی گریه می کنه ولی چیکار کنم اینجور موقعه ها کاریش ندارم تا خودش آروم بشه چون چند باری که رفتم آرومش کنم همش بیشتر لج کرد

وا بیخود کرده
این سری ببخشید برین بهشون تا بفهمن واسه تو و بچت نمیتونن تکلیف روشن کنن
حرصم گرفته

من باشم یه بار دیگه بیاد درست حسابی روش میرینم تا دیگه تو زندگیم دخالت نکنه😑ببخشید البته بی ادبی کردم
پوشک هم شورتی بگیر راحت مثل شورت پاش می‌کنی دیگه اذیت نمیکنه

عزیزم میشه بپرسم چه کلاسی میبریش

به منم همسایمون نصفه شب پیام میده چیشده گریه میکنه ما نگرانیم😶‍🌫️
خداروشکر پایینی هارو نمیشناسم

از قدیم گفتن چهار دیواری اختیاری
درسته باید مراعات همسایه رو‌کنیم
ولی بچه های ما
الان تو این سن عقلشون نمی‌رسه ک چی ب چیه
نمیشه هم سر کله بزنیم
داد بزنیم
این سری گفت حتما جوابش بده

خواهر منم سر بچه اولیش این مشکل رو داشت.
طبقه ۳ بودن ، طبقه ۶۰_ به خانم خیلی سن بالایی زندگی میکرد، پسرخواهرم دیگه یاد گرفته بود عصر که میشد میدونست این خانمه میاد خونه سرو صدا میکرد و خواسته‌های بیخود داشت و جیغ و داد الکی، اونم نیومد زنگو میزد که من سرم درد گرفته ولی حالم بده و .... خواهرمم مجبور میشد هرچی بچه میخواد بهش بده، بعد یه مدت دید بچه خیلی داره بد بار میاد هرچقدر جیغ و داد کرد و اون خانم هم زنگ میزد جواب هیچکدوم رو نمی‌داد 😂

والا آپارتمان همینه.تو آپارتمان ما که همش سر و صدا و دعواست (منم از جیغ و دعوا و غر استرس میگیرم)
ما تا حالا یکبار هم گوشزد نکردیم.

میفهمممت
منم تو آپارتمان زندگی کردم و میکنم خیلی سخته ساختن با آدمایی که ...... ولش کن
فقط یبار دیگه بهت گفتن حتما خونه میمونه بگو تو این بارون و هوای سرد کجا ببرمش
الآنم که ویرووووس پره

عب نداره گوگوووووولیییییی🥺🥺🥺
عکس بده جنازه بگیر😎🤟🏻

بچه کوچیک کریه سر صدا. داره چون بچه هاش بزرگن درک نمیکنه با این حالا به اونا ربطی نداره ک نظر میدن چهار دیواری اختیاری

بگو ناراحتین از اینجا پاشین برین ی جا دیگ اسکل احمق

هرچی گفتن بگو شما درست میگید وسلام
فقط هربار هرچی گفتن بگو شما درست میگی بدون هیچ حرف اضافه ای
دفعه سوم دیگه نمیگن

چقدر بی درک و شعور 😪

محترمانه حالشو بگیر
بگو مث اینکه شما خیلی از زمان بچه داری تون گذشته ، هم یادتون رفته بچه نوپا چجوریه هم با نسل جدید آشنایی ندارین نمیدونین چقدر بچه ها عوض شدن
قطعا راه ساکت کردن و تربیت و پرورششون هم متفاوت شده
ممنون که تحمل میکنین

ببخشید سریع و با عصبانیت نوشتم خیلی غلط املایی داشتم
آخرین تذکرش همین یه ربع پیش بود....

سوال های مرتبط

مامان نیما🐥نیکا🍼🧸 مامان نیما🐥نیکا🍼🧸 ۱ سالگی
سلام دوستان عزیزم
‌دیشب که باپسرک پنج سالم صحبت میکردیم گفت مامان تو هیچوقت پیر نشو من دوست دارم دوس ندارم پیربشی🥺🥺گفتم خب عزیزدلم همه یه روزی پیر میشن من پیر بشم شما بزرگ میشی 😍😍بعد گفت آدما پیر میشن بعد چی میشه گفتم هیچی یه روزی خدای مهربون میگه دلم تنگ شده واستون بیاین پیشم ومیرن پیش خدا همونطوری که باباجون من رفته(البته پیرنبود💔💔💔).گفت نه پیرنشو گفتم باشه بعد شروع کرد گریه کردن نیم ساعت گریه میکرد وهرکاری میکردم آروم نمیشد ومیگفت تو میری پیش خدا🥺🥺🥺گفتم نه عشق مامان گفت چرا خود یه روزی میگه بیا پیشم وگریه میکرد😭😭بعد نیم ساعت باکلی قول که نه من نمیرم واینا آروم شد وبعدم شام خوردیم خوابید ولی از نصف شب تب کرد بمیرم براش🥺🥺🥺
‌من همیشه دوست داشتم پیرنشم نهایت در میانسالی نباشم ولی بعدمادرشدنم همش میگم خب بچه هام چی🥺🥺
‌چقدر سخته مادرشدن.چقدر سخته کوچولویی مادرش رو ازدست بده پسر من فقط بخاطر یه فکر اینقدر گریه کرد💔💔💔😞😞😞😞