۶ پاسخ

منم بیمارستان زهرای مرضیه زایمان کردم و خیلی راضی بودم و دکترمم عالی بود

دکترت زایمان اختیاری هم انجام میده؟

سلام عزیزم شما از دکترت راضی بودی؟
ازتون زیر میزی هم‌ گرفت بابت اینکه بیاد برا زایمان؟

عزيزم هزينه زايمانتون چقدر شد؟؟

چقدر از زهرای مرضیه بدم میادمنم پارسال زایمان کردم
بچم 3 روزان ای سیو بود پرستارها بخش کودکان ارث باباشونو میخواستن
با اینکه اتاق خصوصی بودم بیمارستان چنگی به دل نمیزد دکترمم سمیره دلپاک یگانه بود اصلا دکتر خوبی نبود


اولیم و کلینیک اصفهان رفتم عالی بود هم پرسنل هم دکترها و دکترم آرزو بهزادیان بودن که متاسفانه رفتن تهران

بسلامتی عزیزم...دکتر هفت برادران دکتر بچه اولی من بود دکتر خوش اخلاقیه ولی برای زایمان من خیلی دیر رسید یه دکتر دیگه که داخل بیمارستان زهرا مرضیه بود زایمانم کرد .اون موقع خیلی از پرستارا اونجا میگفتن این بار چندمشه که دیر رسیده بالا سر مریض

سوال های مرتبط

مامان مسیح مامان مسیح ۲ ماهگی
تجربه زایمان داخل بیمارستان فردوس اصفهان

خب اول بگم ک یک بیمارستان ب شدت خلوت و اروم اتاق ها همه تک تخته هستن و بزرگ داخل هر اتاق تزئین شده یخچال و کمد سرویس فرنگی و حمام هستش
اتاق عمل بزرگ و تمیز پزشک بیهوشی و بی حسی ب شدت خوش برخورد و مهربون داخل اتاق عمل یک خانومی بود که گفت تا بری ریکاوری من پیشت هستم اونم خیلی خوب بود
پرسنل اتاق عمل همه خوش اخلاق بودن
یک سری پرسنل بخش زنان ب شدت خوش اخلاق و رسیدگی عالی یک سری هم ب شدت سگ اخلاق و بدبرخورد
شیاف باید همراهتون بزاره واستون ک من خودم میزاشتم
سوند روباید همراه خالی کنه
لباس نوزاد نمیدن یک ساک واسه مادرمیدن
غذاهاشون خوب و باکیفیت
فلاکس رو میان مرتب میبرن و ابجوش میکنن
در روز دو یا سه بار میان اتاق رو تمیز میکنن
بهترین خوبیش اینجا بود چون خلوته واسه رفت و امد هیچ کاری ندارن اجازه ملاقات همه ساعتی هست
ازهمه مهم تر من میخواستم شب شوهرم کنارم باشه که خداروشکر هم شوهرم هم خالم پیشم بودن
بخش ان ای سیو خیلی خیلی مراقبتشون از نوزاد خوب بود
درکل بخوام بگم راضی بودم واقعا
هزینه سزارین بابیمه تامین اجتماعی و پمپ درد۱۸تومن شد
ان ای سیو برای دوشب۹تومن شد
البته اینم بگم من یک شب بیمارستان بستری بودم و مرخص شدم
ولی چون بچم دستگاه رفت شب بعدش هم بیمارستان با دوتاهمراهم موندم که هزینه شب دوم رو نگرفتن ازما ولی خدمات دهی داشتن مثل شام و نااهار و صبحانه
مامان رادمهر👼 مامان رادمهر👼 ۲ ماهگی
(زایمان سزارین )پارت دو‌

خلاصه بگم بقیشو که من سزارین به روش بی حسی از کمر شدم (اسپاینال )و ۸صبح رفتم اتاق عمل و ۲۰دقیقه بعدش صدای گریه بچمو شنیدم و روشو دیدم یه حسی خیلی قشنگی داشتم و فقط از هیجان اشک میریختم صورت بچمو گذاشتن رو صورتم و فیلمبردارم داشتم که از لحظه ای که با همسرم خدافظی کردم و وارد اتاق عمل شدم و رادمهر بدنیا اومد این لحظات رو ثبت کرد 😍بعدم رفتم یکساعتی ریکاوری بودم وبچمو تو ریکاوری دادن شیرش بدم و آوردنم تو بخش و بعد ۸ ساعت شروع کردم مصرف مایعات و نسکافه و چایی خوردم
اولین راه رفتنم خیلی خیلی درد داشتم و از حال رفتم و بهم مسکن میزدن و شیاف میزاشتن خیلی دردام زیاد بود
و من سرمو تکون دادم و‌بعدش سردرد وحشتناکی شدم که هنوز‌خوب نشدم و‌پشت گردنم و سرم گرفتگی دارم.شما حواستون باشه که اصلا سرتونو‌تکون ندین که بعدش سردرد میشین و خیلی درد زیادیه
صبح روز‌بعدش دکترم اومد منو دید وپانسمانم عوض کردن ومرخص شدم
دکترمم خانم انسیه ریخته گران بود که فوق العاده ازش راضی بودم و کلی پیگیری میکرد و‌بهم روحیه میداد و به موقع اتاق عمل حاضر بود و بخیه های شکمم خیلی ظریف و‌عالی زده
بیمارستان خصوصی مادر بودم‌ که خیلی راضی بودم از کیفیت برخورد پرسنل و غذا و نظافت و تمیزی و رسیدگی که این چیزا برام‌مهم بودن و راضی بودم از انتخابم👍
سوالی داشتین بپرسین جوابتونو میدم 🌹
تمام ✅
مامان فرشته کوچولو مامان فرشته کوچولو ۲ ماهگی
پارت ۴
ولی بعد کلی ورزش اخرم با دست یه سانت وا میشد ولی عالی بود که بعد اون همه درد من درد نداشتم
دیگه رسیده بودم به ۹ سانت حس زور شدید داشتم سر بچه بالا بود دیگه انقدر زور زدم و سجده رفتم با انقباض که سر بچم اومد پایین دیگه ۱۰ سانت بودم ولی یه مانع بود تو واژن که با تمام قوا زور زدم بچه اومد تو کانال و دکترم اومد و بهترین بخیه ای که تو عمرم دیدم رو برام زد
دکتر موقر بهترین دکتر دنیا برای من تو کل بارداری بچمو گذاشتن تو بغلمو از شوق اشک ریختم
و اینم بگم من از ۴ سانت دیگه هیچچچچ دردی نداشتم
و الان تنها دردم بواسیرمه که خیلی بد شده چون قبل بارداری هم شدید بود و با زور زایمان خیلی بد شد
از طبیعی با اپیدورال خیلی راضی بودم
برای من بد درد که تازه فهمیدم ارثی از خاله هام هست باز نشدن دهانه رحم
عالی بود
بیمارستان پاستور بود شیفت صبح زایشگاه عالی بودن
و بیمارستان خوب بود
هزار بار بگردم طبیعی میارم الان خواهرخام غبطه میخورن به حال من بعد زایمان
و تخت بغل من ۵ نفر زایمان کردن و من هنوز بودم 😅
کسایی رو دیدم که ۸ سانت هم درد نداشتن
مامان گردو🩵(رهام) مامان گردو🩵(رهام) روزهای ابتدایی تولد
منم تجربه سزارینم مینویسم که هم شاید به درد کسی بخوره هم یادگاری بمونه❤️
پارت اول ...
من از اول انتخابم سزارین بود بخاطر ترس از طبیعی ولی خب اخراشم طوری شد که دیگه باید سزارین میشدم آنزیمای کبدیم تو بارداری رفت بالا و هفته اخرم تو سونو گفتن بند ناف یدور پیچیده دور گردنش ...
نوبتم ۱۵ اسفند بود که دو سه روز قبلش از بیمارستان بهم زنگ زدن برم برای مشاوره ی بیهوشی که اصلا چیز خاصی نبود یه نوارقلب از خودم گرفتن و یسری سوال که چه دارویی خوردم و چه بیماریهایی داشتم و ... آخرم یه آزمایش خون گرفتن ازم همین .
به شدت استرس داشتم چون تاحالا اتاق عملم نرفته بودم کلا از زایمان وحشت داشتم شب قبل عمل تا صبح نخوابیدم که دیگه بهم گفته بودن پنج و نیم صبح بیمارستان باشم
اول که رفتم گفتن برو بلوک زایمان اونجا یسری برگه و رضایت نامه دادن امضا کردم و بعد لباس اتاق عملو دادن گفتن بپوشم ، اومدن ان اس تی برام وصل کردن و آنژیوکت روی دستم وصل کردن و سروم زدن بعدشم که دکترم زنگ زد گفت مریضمو بیارین اتاق عمل اومدن برام سوند وصل کردن.
پرستارای بلوک زایمان خیلی خوش اخلاق و خوش برخورد بودن واقعا راضی بودم ازشون .
پنج و نیم بیمارستان بودم دیگه حدودا هفت و نیم بود که گفتن باید بریم اتاق عمل.