۱۱ پاسخ

بهترین کار همینه

اره بخدا اینجوری هم خودمون مریض میشیم و افسرده. منم دیگ کاریش ندارم . هم سردرد دچار خودم کردم هم معده درد

دقیقا بهترین کارو میکنی

میدونی دختر من ساعت چن ناهار میخوره؟؟؟
ساعت 5 عصر

آخه چرا خودتو بچه رو اذیت می‌کنی ؟ پسرم از ۱۰ بیداره صبحانه خورده تا الان ۳ قاشق سوپ خورد دیگه خوابش میومد لج کرد تف کرد منم شیرخشک دادم خوابید تا هروقت بیدار بشه باز ناهار میدم بهش
شامم هر ساعتی گرسنه بشه میدم اصلا تایم نداره اینجوری اذیت میشه

دقیقادالان بهترین تصمیم گرفتی بچه خودش هر وقت گشنه بشه میخوره تو این وسط خودتو فقط زجر میدی

ای ول حالا درست شد شور الکی نزن برا خواب و غذا هم خودت عصبی میشی هم‌بچه .
مهتا جان لباس تن دخترت رو از کجا گرفتی عزیزم

کار درستی میکنی به نظرم اگر بچه خوابش بیاد غذاهم خوب نمیخوره

عزیزم میشه تاپیک منو یه نگاه بندازی تقریبا ازمایش بچه منم مث دختر شماست میشه بگی دکتر بهتون چی‌ گف

منم حساس نیستم زیاد هر وقت گرسنه باشه بهتر میخوره یه ساعت جلو عقب زیاد مهم نیس تازه وزن پسرمم خوب بود

منم رو تایما خیلی حساسم ،
ولی اینجوری راضی ترم
چون تجربه کردم ک وقتی از اون تایم میگذره اتفاقا دخترم اذیت میشه
من از صبح ک بیدار میشم درحال محاسبات تایم هستم🫤

سوال های مرتبط

مامان رادمهر مامان رادمهر ۱۶ ماهگی
سلام مامانا صبحتون بخیر .خواستم از شاخ جدید دراومده سرم با شما صحبت کنم،😇
من تقریبا دوهفته ای هست اومدم خونه مامانم .خواب رادمهر ساعت نه نیم شبه توی خونه خودمون،اینجا من ساعت نه نیم شیرخشکش رو درست میکنم مه این بچه بخوره بخوابه .میخورد میرفت پی بازی ،بازیگوشی
میشد تا ساعت ده نیم یازده که من میخوابیدم میاومد کنارم دراز میکشید و دیگه خوابش میبرد.تقریبا شبای اول یکبار بیدار میشد .شب بعدش بیدار نشد من تعجب که چرا بیدار نشد ،گفتم شاید توی تمام این مدت شیر قبل خواب حتما به دلش سنگینی میکرد.یه شب که خسته بود با شیر خودم خوابید ساعت نه نیم. شب بود،من ساعت ده نیم شیر خشک رو توی خواب بهش دادم کل شب رو مثل شبای که چندبار توی خواب بیدار میشد نااروم بود شیر سینه رو میخواست .الان دوشبه بازم ساعت نه بهش شیر خشکمیدم میره بازی میکنه و ساعت ده یازده میاد بغلم میخوابه .
اینم بگم که خواب مستقل رو من از نه ماهگی بهش یاد دادم یعنی بچم مجبور شد یاد بگیره چون از روی پا خوابیدن بدشمیاومد منم اینکه زیر سینه بخوابه بدم میاومد .
حالا سوال اینجا تمام این مدت بچم با شیر قبل خواب اذیت بود 😕😕😕😕چه ظلمی میکردم بهش.دلش سنگینی میکرد
وای میگن مامانا زودتر چش میزنن بچشونو خدایا بچم چش نزنم بازم بخوایه خیلی کیف میدع😂😂😂😂
مامان زهرا کوچولو مامان زهرا کوچولو ۱۶ ماهگی
تجربه_مریضی_دخترم

از جمعه هفته گذشته گاهی دخترم تو طول روز بی قراری میکرد و بهونه میگرفت، چند شب هم تو خواب تب میکرد که با استامینوفن کنترل میشد. هیچ علائم دیگه ای نداشت ، نه آبریزش نه سرفه نه خلط نه اسهال نه استفراغ..‌
روز چهارشنبه که عروسی دعوت بودیم از صبحش خیلی بی قرار بود و اذیت میکرد، خودم حدس میزدم از دندونش باشه.
اشتها تقریبا صفر شده بود! بجز شیر خودم!
تو مراسم هم حال و حوصله نداشت و بهونه می‌گرفت،
ما هم بعد شام سریع برگشتیم خونه،
اون شب همسرم مسافر بود و من تنها خونه موندم،
اما تا صبح دخترم تب داشت و اصلا با استامینوفن کنترل نمیشد.
شیاف و بروفن هم نداشتم.
خیلی شب سختی بود، حدود ساعت ده صبح بود که پدرشوهرم اومد و رفتیم اورژانس بیمارستان و اونجا بود که فهمیدم یکی از گوش های دخترم عفونت داشت و علت همه بی قراری ها و تب بالاش همین عفونت گوش بوده نه چیز دیگه ای!!!

چقدر از خودم ناراحتم که دخترم یه هفته اذیت بود و نق میزد و من همه ش فکر میکردم از دندونه!😔
مامان 🍼مرسانا جان 🥣 مامان 🍼مرسانا جان 🥣 ۱ سالگی
🍓 این داستان دختر شیطون و ماجراجو 🍓

سلام به همه مامانا صبحتون بخیر
امروز مرسانا از تخت افتاد
صبح ساعت 4 بیدار شد رفتم شیر براش درست کردم بهش دادم شیر خودمو بهش دادم و تا ساعت 5 و نیم روپام بود که بخوابه و نمیخوابید چشماش 8 تا بود و من به شدت خوابم میومد و هی میفتاد سرم پایین چند باری هم عصبانی شدم ریز خودمو زدم ولی فایده نداشت تا 5 و نیم که تصمیم گرفت خودش بخوابه منم رفتم نمازمو بخونم و اینا که شروع کردم به نماز خوندن 5 و 37 دیقه رفتم رکوع یهو دیدم میگه مامان صدا ریز میاد گفتم خب تا من نمازمو بخونم 2 رکعته یکم صبر میکنه تا برم یهو از رکوع بلند شدم یه چیزی گفت بوووو مب صدا بدی داد نمازمو شکوندم دویدم فهمیدم مرسانا افتاده پایین تخت نشسته بود گذیه میکرد نمیدونم چه جوری افتاد اصلا ارتفاع تختش زیاده باید پاشو بزاره بالا محافظ تخت و بیاد من خودم با 4 پایه میرم بالا ولی خلاصه افتاد دیگ موقع باباش بدو و من بدو
باباش گفت دیگ رو زمین بخوابه گفتم نه محسن سبا خیلی بد رو زمین میخوابه کل خونه رو نیخواد غلت بزنه بیدار بشه و خونه مامانم تا صبح 10 بار بیدار میشه رو همون تخت بخوابه گفت میفته و اینا دیگ تصمیم گرفتیم تشک تخت رو دربیاریم یه تشک از خودمون که ارتفاعش کمه بندازیم و تشک تختش رو پایین تخت بزاریم که اگر افتاد رو تشک تخت بیفته ولی خیلی ازتفاعش اومده پایین و دیگ پاش نمیرسه به چوب


حالا دیگ این مدلی شد