لایک کنید بمونه بالا
بهش گفتم ابجیت روز تولد تو دنیا میاد میگ من میکشمش نمیخوام بیاد
میگم تولد باهم بگیریم براتون میگ بمیره ایشالله
حالم خیلی بده خیلییی از بچه داغون تر خودمم ک دخترم داغون کردم
دخترم اسم ابحیش رو گذاشته آیدا من نیلا میخوام شوهرم میگ بزار هرچی زهرا میگ نزار احساس کنه دوستش نداریم برامون مهم نیس
باباش هرشب واسش چیزی میخره ک زهرا حس کمبود نکنه
همش زهرا بهم لگد میزنه مشت میزنه شکمم ی جوری میشه بچه میفهمم از کارش ناراحت هست خب چکار کنم
همه میگن خودت برو مشاوره از بچه داغون تر خودتی موندم سر دوراهی سخت
زهرا تموم دنیا منه سر زهرا من مرگ ب چشام دیدم نمیخوام دو چشمی ب بچهام نگاه کنم مخصوصا زهرا
همش میگم خدایا کاش بهم نمیدادی حمکتت چی بود
هوفففف
نیارید تروخدا بزارید بچهاتون بزرگ بشن بچهای حالا خیلی زرنگن خیلی میفهمن گناه دارن بخدا
اگ ب عقل حالا بودم موقع مدرسه زهرا بچه میاوردم 😭😭😭
والا عزیزم ناراحت نشی به نظرم خودت داری بد رفتار میکنی داری بهش نشون میدی تو جدایی خواهرت جداس ، اصلنم اینطور نیس تو باید بهش بگی و تلقین کنی که به به زهرا کوچولوی من خواهر بزرگ شده قراره همیشه مراقب خواهرش باشه باهاش بازی کنه عاشق خواهرشه این چیزا رو بهش اروم اروم یاد بدی هی بهش بگی ابجی بزرگه ، نی نی چقد خوشبخته که ابجی بزرگی به مهربونیه تو داره مثلا بگی دوسداری با هم بریم بیرون برای اومدن ابجی از طرف تو چیزی بخریم؟ چون بچت سنی نداره بخواد اینطوری واکنش نشون بده حتما رفتار خودتونو و اطرافیان انقد بد بوده که اونجوری استرس عجیب گرفته که قراره تو رو از دست بده و تنها بشه شما در حالت عادی هم باید بهش یاد بدی هر کسی از مامان یه تایمی میگیره مثلا من برای زهرا کوچولو که وقت میزارم یه وقتی هم برای باباش میزارم و با گاهی هم با همدیگه برای زهرا وقت میزاریم
عژیزم نظرت کاملا اشتباهه من پسرم ۱ سالو نیمه بود بچه دومم اومد یه چیزای سختی داشت ک طبیعی بود اما ن در این حد شما باید بلد باشی رفتار چجوری کنی با بچه اتفاقا تک فرزندی خوب نیس اصلا الان پسرم دوساله دخترم ۱۱ ماهه انقد بازی میکنن
اصلا بهش نگو شما جدایید
بنظرم حتما برو پیش مشاوره از الان چون احتمالش زیاده که بعد زاسمان افسردگی بگیری
من میفهمم کامل حرفتو پسر اولم حسود نیستا الان استراحت مطلقم مامانم کارامو میکنه خیلی معذبم
مامان زهرا پودر لیدی میل خوردی واقعا چاق شدی منو راهنمایی کنی ممنونت میشم عزیزم
چه ربطی داره
من دوتا دختر دارم شیر ب شیر بودن الان سومی رو باردارم ولی دخترام عاشقشن
هی باش حرف میزنن هرچی میخورن ب من میدم ک نی نی بخوره مثلا
و هی میگن بریم دکتر بدنیا بیارش
عزیزم بخاطر بچه آوردن نیست من میشناسم تو همین فاصله سنی هستن کسایی که بچه آوردن و خواهرش جون میداد برا بچه دوم الانم بزرگ شدن همش باهمن بازیاشون همه چیزشون
به نظرم استرس خودتو کنترل کنی خیلی بهتر میشه .
از هرچی بترسیم سرمون میاد میترسی که زهرا ناراحت میشه بیشتر هم بهش میرسی اما باز ناراحته. عادی رفتار کن از خوبیای خواهر بزرگ شدن بهش بگو جایگاهشو پررنگتر نشون بده
مشاور هم اگه پیدا نکنی بخوای من یه نفر سراغ دارم اما خب باید بپرسیم آنلاین میشه مشاوره بدن یا نه . کارشون حرف نداره تو آشناهامون خیلیا جواب گرفتن به روش روانشناسی نوین با ذهن درمانی حل میکنه بدون قرص و دارو .
پسر منم نزدیک سه سالشه ولی خیلی داداششو دوست داره اذیتم نمیکنه شکمم و بوس میکنه ناز میکنه میگه داداششو دوست دارم
والا پسر منم الان ۳ سال و ۴ ماهشه اصلا نمیفهمه نی نی چیه میگم بهش اصلا توجه نمیکنه میگم بهش تو شکمم نی نی داریم فکر میکنه دختر عموشو میگم
نه عزیزم نگران نباش رفته رفته خوب میشه منم سه تا بچم پشت سر هم آوردم سختی داره ولی خوبه عادت میکنه نمیخواد نگران باشی .فقط هر وقت نی نیت بدنیا اومد یه چیزی که دخترت دوست داره براش بخر از بیمارستان که اومدی بزار رو سینه ی بچه ..بگو خودت بردار این هدیه رو ابجیت برات خریده
بچه من که همش میگه من نی نی کوچولو دارم دوسش دارم ابجی خودمه همش ناز میکنه روشکمم ازم دور نمیشه بیرون میرم میاد میگه نترسی مامان کمکم میکنه پسرم 29ام همین ماه سه سالش پر میشه خیلی قبلا میگفت نی نی من براهمون خاطر حامله شدم همش نی نی مردم بغل میکرد میگفت میخوام هر بچه ای یه جوریه عزیزم خودتم ناراحت نباش آبجی زهرا جونم دنیا بیاد خودش با ابجیش دوست میشه دختر عموی من بچش همینجوری بود همش میگفت میکشم چهار ساله بود الان از کنار داداشش جم نمیخوره انقد دوسش دارع
عزیزم منم دخترم ۳ سالشه و ناخواسته باردار شدم الان دخترم همش میگه داداش کو چرا نمیاد شکمم و ناز میکنه بوسش میکنه هی میگیم داداش دلارا رو خیلی دوست داره میخواد براش کادو بیاره
من از وقتی باردار شدم دلارا همش تو بغلم بوده و سر از خونه بازی و پارک و خیابون درآوردیم خیلی خیلی براش وقت گذاشتم که یه وقت فک نکنه چون باردارم قراره دیگه محدودیت داشته باشم براش شده تو این هفته های بالا دلارا تو خیابون دو ساعت بغلم بوده و راه رفتم دخترم تو خیابون اصلا راه نمیره اما من اصلا به روش نیاوردم شما بچه رو زیادی حساسش کردی اصلا نباید زیاد راجبه بچه دوم پیشش میگفتید که حساس شه فقط از عشق و علاقه ی بچه دوم براش میگفتی وقتی هم دنیا اومد بچه دومت فقط شیرش بده و بزار کنار واسه زهرات وقت بزار اگه تونستی کمکی بگیر کارای پوشک و لباساشو خوابوندنشو کنه
والا همه حرفاتو خوندم خدا راهتو برات روشن کنه هم بچه ات و هم خودت با منو پسرم فرق دارید من یه پسر سه ساله دارم و الان پسر باردارم پسر من اصلا این رفتارارو نداره خداروشکر خیلی خوشحاله منتظره که بیاد و راه به راه شکمم و بوس میکنه نمیدونم چی بگم
ببخشید پرحرفی کردم بعدشم هنوز نی نی بدنیا نیومده که دخترت احساس کنه فرق میزاری و بهش محبت نمیکنی،غصه نداره ،چن ماهه اول یکم هسودی میکنه بعدش عادی میشه و دوستش داره اتفاقا فاصله سنی زیاد خوب نیست توانه آدم کم میشه،مگه قدیم همه شیر به شیر نبودن
عزیزم خودت واکنشت خوب نبوده. من از اول برای دخترم جا انداختم که نی نی چه قدر خوبه و بازی میکنه باهات و...این براش کلا جا افتاد که نی نی بیاد از تنهایی در میاد. خودش ازم خواست نی نی دار شیم . هیچ وقتم اذیت نکرد همیشه هم مراقب بود یه وقت به شکمم نخوره
عزیزم من تجربه ای دراین زمینه ندارم ولی حس میکنم شاید اطرافیان بهش چیزی گفته باشن که بچه حساس شده
بنظرم شما برای بچه دوم زود اقدام نکردید
برید مشاور که بهتون بگه مشکل از کجاست
والا من انشالله بتونم یکی دیگه هم میارم -الان جاریم ماشالا چهار تا داره کوچیکه یسالشه همش بغله مامانو باباشه خواهر و برادراش براش جون میدن اینقد دوسش دارن میگن خدا زیادمون کنه نمیزارن هیچ بچه ای نزدیکش بشه،خودشون غذا میخورن خودشون درس میخونن از بچه نگه داری میکنن کلا خونشون صفا داره خیلی باهم صمیمی ان
دخترا حساسن من پسرم سه سالشه با بچه های کوچیک خیلییی خوبه و حسادت نمیکنه اصلااا ولی دخترم ۶سالش بود به رو نمیاورد اما از چشماش اون اوایل میفهمیدم یکم حسودی میکنه-اما بچه یه دونه اصلاا خوب نیست چون هرچی تک فرزند دیدم لوس و ننر ولجبازن و مسقتل نیستن
تو خودت باعث این حسادت و جدایی شدی
منم پسرم سه سالشه
همش میگم داداشی اومد باهم بازی کنید مراقب هم باش کسی اذیتش نکنه
تو رو خیلی دوست داره . دستاشو میزارم رو شکمم میگم ببین میگه من لحظه شماری میکنم بیام پیش تو
بهش حالی کن بچه شکمت جزی ازشما هست و مراقبش باشیم
اسم که خودت انتخاب کردی بزار
وای حالم خراب شد همه بچها همینجورن نگران نباش کم کم بهم عادت میکنن
زندگی قبلیش چجوری بوده چیکارا میکردی که بعد بارداری نمیکنی جوری باهاش بازی کن وقت بزار فکر نکنه که دوسش نداری کلا بچه اول دوست نداره دومیه پس موقع تولد حتما یه کادو از طرف داداشش بگیر بگو اون آورده
الهیی
دقیقا ی بار با این حرف زدم همه گفتن نه اشتباه میگی
روانپزشککودک میگه یا بذارید بچه ۷/۸ سالش بشه یا کلا قبل از ۳ سالگی بچه دوم دنیا بیاد
۳ تا ۶ سالگی اوج احساسات کنترل نشده بچه س
انشااله بزودی زهرا خانم گل هم با فرزند جدید کنار بیاد💕❤️
عزیزم حتما برو مشاوره هر بچه ایی ی جوره شاید بقیه طبق تجربه خودشون ب شما پیشنهاد دادن ناشکری نکن من خیلیا دیدم بچه پشت هم آوردن اولی عاشق دومیه و خیلی هم منتظرش ولی شما برید واز مشاور کمک بگیرید
منم پسرم سه سالشه اما نمیدونم نینی شکمه از اول با تشویق بهش گفتم ابجی میگیرم برات باهاش میرفتم لباسی ک میگف میخریدم میگف براابجی گرفتما هربار دکتر رفتنی هی بهش میگه ابجیمو چرانمیدی پس همش باهاش حرف میزنم ک از ابجی مواظبت کنی شیرشو میدی ناز میکنی و...گاهی میگ بغلم کن بااینک سختمه دریغ نمیکنم چون نیاز داره ب نظرم صحبت کن ببین با چی تشویق میشه تشویق کن کادو بخر بگو نینی گفته بخرم من حتی اسمی ک انتخاب میکنم هم بهش میکم این اسم خوبه دوس داری
عزیزم میدونمنبایدچیزی بگم که یهمادر باردار بیش از این ناراحت بشه،ولی مجبورم بگم کهبهخودتبیای واسه تماممممممراحلبعدیزندگیت.آخه مگه بقیه باید واسه ما تصمیمبگیرن؟یعنیما خودمون عقل وشعور نداریم؟ما خودمون پخته و عاقل وبالغ نیستیم؟شما اگرم میدیدی حرفای بقیه راجب رفتار دختر کوچولوت درسته،نباید مثلاونا ربطش میدادی به تک فرزندی،باید با یهمشاوره کودک و با حوصله پیشمیرفتی.حالا همخودتوناراحت نکن.دیگه چیزی که خودت خواستی وخدا داده،از الان بزن تودهن هر کسی که نظراتی توزندگیت میده که هیچ ربطی بهش نداره.وبا حوصله وصبر زیااااااد با یه مشاوره کودک همراه شو توتربیت بچه های نازت🩷
عزیز دلم چه یکسال باشه چه ده سال واکنش ها طبیعی من خودم ۸سالم بود داداشم به دنیا اومد ولی همین جوری شدم
نه بابا این چیزا عادیه دختر من دیگه سال دیگه میره مدرسه خودش نی نی خواست ولی الان که باردارم حسودیش میشه میگه اون بیاد منو هم مث اون دوست داری یان کلا دختر من از تنهایی افسرده شد بود ی نی نی میدید گریه کرد که مامان منم ی داداشی میخوام دخترت حسودیش شده همین بهش بیشتر توجه کن
الهی چقدر ناراحت شدم 😞😞
میدونم سخته ها اما کم نیار ادامه بده به همین توجهت ایشالا درست میشه شاید به دنیا اومد دیدش خوشش اومد خدا بزرگه
عزیزم چقد برای زهرا خانم و شما ناراحت شدم تا میتونی بهش توجه و محبت کنید دیگ کاریه ک شده .
حالا من فکر میکرذم بچه پشت سر هم بهتره هم بازی میشن باهم بزرگ میشن
بنظر منم اختلاف شنی پنج سال ب بعد خیلی بهتره
من دخترم ۶سالشه الانم باردارم
اگ دیدی بهتر نشد حتما ببر مشاور کودکان
ماشالله خیلی بیشتر از سنش میفهمه من دخترم شش سالش بود داداشش به دنیا اومد اصلا اینجوری نبود خیلی زود تو بارداریم کنار اومد زیاد حرف نی نی نزنین هر وقتم دخترت حرف میزنه به چیزی سرگرمش کن بزار عادی بشه براش خودت هنوز کنار نیومدی با نی نی جدید
عزیزم نگران نباش همه دخترا همینن حسودی میکنن بعدش ک ب دنیا بیاد درست میشه آنقدر دوسش داره ک خودت باورت نمیشه پسر منم الان ۳ سالشه
برا من با ده سال اختلاف داره تازه اون یکی نی نی میاد دیگه چیکارکنم قسمت ماهم این بود
حتما برو مشاور. بچه داره داغون میشه.هر بچه ای یه واکنشی نشون میده.با کسانی که دوتا بچه دارن رفت و آمد کن ببینه.کلاس ها و کارگاه های مادر و کودک برین.الان برا خودش کلی فکر ساخته.
ببرش بازی درمانی کامل با این موضوع کنار میاد،واسه همه این اتفاق میفته عزیزم
اخی چقدرم کوچولووو🥺
یعنی شما میگید چند وقت بعد باید بچه دوم و اورد؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.