۸ پاسخ

صب پاشو‌برو

عیب نداره با برادرت پدرت کسی پاشو برو خونت الان

داداشت بگو تورو ببره یا بابات با یه مرد برو خونتون بگو شوهرم نیس یا خوابه یه دلیل واسه نیومدن شوهرت بگو و بایکی برو

بنظرم سرب سر شوهرت نزار طوری رفتار کن انگار قهر نبودی برو سر خونه زندگیت همین اختلاف کوچیک بزرگ میشه خدای نکرده برو وانمود کن قهر نبودی

خوب باهاش حرف بزن قانعش کن ، بگو صب میام عزیزم

فردا صبح برو خونه
کش نده بنظرم

زندگی و شرایط روستا با شهر فرق داره من بودم نمیرفتم میزاشتم همه جا جار بزنه منم دهنشو میبستم یجوری اون مردم هم بلاخره میشه حالشو گرفت

خب مگ نزدیک نیس خونت به خونه مامانت؟ پیاده برو باز

سوال های مرتبط

مامان گوجه سبز🍈 مامان گوجه سبز🍈 ۱۷ ماهگی
بچها میخوام بگید حق با کیه
من یه پسره سه ساله دارم و یه یک ساله بعد بچه ی سه سالم دوستی نداره بعد هووی خواهرم یه پسر ۶ ساله و یه دختر ۸ ساله داره بعد پسرم دوسداره با پسره هووی خواهرم بازی کنن بعد دیشب رفتم خونشون چون شوهرم هفته یبار میاد بچمم بهونه خونه اونارو می‌گرفت خلاصه به شوهرم گفتم میرم خونه ابجیم گفت برو بعد رفتم رسیدم خونشون پسرم که سه سالشه شروع کرد بازی خب بچه ی منم چون کسی تو خونه نداره که بازی کنه باهاش میره اونجا خیلی شاد میشه و خلاصه دوسداره کشتی بگیره و باهاشون شوخی کنه بعد اون پسره ۶ ساله ی هووی خواهرم هی سربه سر پسرم میزاره تا لجشو دراره پسره منم گریه و ناله و کلا باهاش لج میکرد بعد من به پسره اون گفتم لجشو درنیار اونم گوش نمی‌کرد آخر بچه ی منم شروع کرد زدن اون بعد خواهرم اومده پسرمنو میگه چرا میزنیش منم گفتم خوب آبجی اون لجشو درمیاره بعدشم اون بزرگه این کوچیک این نمی‌فهمه بعد خواهرم میگه نباید بچه ی تو ضعف نشون بده 😐 گفتم خواهر من مگه بچه ۳ ساله میتونه ضعف نشون نده چه انتظاری داری من آوردمش اینجا چون دوسداره با پسره هووت بازی کنه بقران کلی خوراکی گرفتم هی با پسره اونا مهربونی میکردم که اذیت نکنه بچمو اما انگار نه انگار خواهرم میگه پسره هوومم بچس نباید بچه ی تو اذیت کنه شوهرشم هی جلو همه به بچه ی من میگه پا کوتاه هی میگن بچت ترسویه ترسوندینش هی میگه حرفاش مفهوم نداره منم به خواهرم گفتم من میرم دیگه ام نمیام خونت تو هم نیا چون بچم اذیت میکنه بچه ی تو خوبه بچه ی سه ساله ی من بده با اشک تو چشم اومدم بقران مجید پسرم دست خالشو گرفت گفت خاله ما میریم پارک 😭😢😭 به خواهرم گفتم ببین اون بچه ی سه ساله حتی دعوای منو تورو هم نمی‌فهمه با خوشحالی بهت میگه میریم پارک
مامان آرسام وپسته👑🧿 مامان آرسام وپسته👑🧿 ۱ ماهگی
سلام خانوما رفتم دکتر سونو کرد گفت انقباض داری برو بستری بشی بهتره الان تو 38 هفته هستم نامه بستری داد ولی نگفت کی زایمان کنم پرسیدم چقدر بیمارستان بمونم گفت چند هفته هستی گفتم 38 هستم گفت نهایت یه هفته میمونی بعد آمپول ریه هم نزدم ینی بهش گفتم گفت دیگ نمیخواد الان دیگ فایده نداره از یه طرف دلم راضی نمیشه پسرم تنها بزارم دلم تنگ میشه براش از یه طرف هم هفته دیگ برف سنگین گرفتن ماهم روستا هستیم راه دوره تا بیمارستان یه ساعت نیم راهه شوهرم میگه هفته دیگ برف سنگین بباره نمیتونم ببرمت برو بستری شو بیمارستان از یه طرف هم تنهام کسی ندارم خالم میگه برو بستری شو قبل زایمان زنگ بزن بیام منتها شوهرم میگه بگو الان بیاد برف بباره راه بسته میشه نمیتونه بیاد از تهران قراره بیاد ما فومن هستیم شمال از یه طرف هم خالم میگه من نمیتونم الان خونه زندگیمو وبچه هامو ول کنم بيام البته حقم داره بنده خدا مغازه لباس فروشی داره دم عیدم هست حالا شوهرم ناراحت شده میگه چرا نمیاد هفته دیگ برف سنگین میاد نمیتونه برسه تا اون بیاد تو زایمان کردی موندم چیکار کنم تنهام 😢💔☹️