🧸♦️زایمان طبیعی♦️🧸پارت ۱
من دیروز ساعت ۴صبح بود حس کردم زیرشکمم دردمیکنه رفتم سرویس دیدم یکمی ترشح قهوه ای دارم، انقباض هم داشتم ولی هربیست دقیقه یه بار بود تقریبامنم گفتم دردارو تحمل میکنم تانزدیک تر بشن انقباضا،صبح که شد شوهرمو صدازدم دردامم داشت نزدیک میشد وهر۱۰دقیقه یه بار بود که رفتم دوش گرفتم ویکمی صبحونه خوردم که بریم بیمارستان تومسیر هم دردام دیگه۵دقیقه یه باربود
رفتم بیمارستان و ان اس تی گرفتن ومعاینه کردن
درد داشتم ولی هنوزهمون دو سانت بودم که زنگ زدن به دکتر ودکترم گفت بستری نکنید بره خونه تا بیشتر باز بشه وبعدبیاد من واقعا نمیتونستم تو اون شرایط چیکارکنم چون دردام زیاد بود ولی تصمیم گرفتم برم خونه تا کمتر خسته بشم وقتی خونه ولی دردا دیگه هر دو دقیقه یه بار بود و وحشتناک میگرفت واسه دکترم زنگ زدم گفت بیا مطب خودم معاینت کنم ساعت دو ونیم بودکه دکتر تومطب معاینه کرد و گفت نزدیک چهارسانتی وبرو بستری شو،به ماماهمراهم که خودش بهم معرفی کرده بود هم زنگ زد گفت زود خودشو برسونه بیمارستان.

۲ پاسخ

چندهفته زایمان کردی

اخی عزیزم مبارمه

سوال های مرتبط

مامان 👶🏻hirad💙 مامان 👶🏻hirad💙 ۳ ماهگی
۳۹ هفته و ۴ روز بودم دیدم خبری از دردا نیست و تو شهرمون هم سزارین انجام نمیدادن گفتن نباید شاخصه ی طبییمون بیاد پایین منم وزن بچم داشت میرفت بالا و نظرم شد سزارین..که از طریق دوست همسرم معرفی شدیم به یه دکتر شهری دیگه و رفتم ۳۶ هفته و ۴ روز نامه سز گرفتم هزینشم تسویه کردم اومدم خونه فرداش صبح یعنی صبح روز چهارشنبه دردام شروع شد...کمر درد بشدت زیاد که دردام ۳ دقیقه ای یه بار بود رفتم معاینه گفت ۲ سانتی برو ورزش و اینا انجام بده وقتی دردات زیاد شد و نتونستی تحمل کنی بیا ..منم گفتم خب حالا که شروع شدن بزار همین طبیعی رو برم..از ظهر تا شب ساعت ۱۲ دردام نامنظم شد ۱۰ و ۱۵ دقیقه ای یه بار..و ازونجایی که باید میرفتم بستری شم زنگ زدم دکتر که تاریخمو عقب بنداز ..شب ۱۲ به بعد دردام دوباره شدیدددد شد در حدی که تا ۸ صبح تو خونه درد کشیدم و فقط جیغ میزدم و پتو رو گاز میگرفتم و میگفتم یا زهرا ..۸ صب روز پنجشنبه رفتم بیمارستان گفت ۳ سانتی اما اینجا بستری نمی‌کنیم باید ۴ باشی برو یه بیمارستان دیگه..منم دردام خیلی زیاد بود نتونستم بیشترشو تحمل کنم همسرم زنگ زد به دکتر گفت دردام شروع شدن الان بیارمش برا سز اگفت نه امروز عمل زیاد دارم شب بیار بستری کنیم برا فردا صبح منم بیمارستان بهم گفت این بچه تا ظهر بدنیا میاد دیگه میل با خودته که بستری شی برا طبیعی یا بری شهری دیگه برا سز ..بعدش..
مامان ماهلین کوچولو مامان ماهلین کوچولو ۳ ماهگی
خب منم بیام و تجربه ام و از زایمان طبیعی بگم
من ۱ دی از وقتی بیدار شدم حس درد زیر شکم و انقباض داشتم تایم گرفتم تقریبا هر ۲۰ دقیقه یکی بود رفته رفته تایم دردام کوتاه میشد ولی آنچان درداش شدید نبود مثل بگیر های پریودی من تا ۵ عصر وایستادم البته بگم حواسمم به تکون های بچم بود که وایستادم فاصله دردام هر ۵ دقه یکی بود و دردم اینجور بود که از زیر شکم میزد به کمرم و تیر میکشید رفتم ان اس تی خوب بود و معاینه کرد گفت یه سانتی دردتم مال زایمان نیس منم دست از پا دراز تر برگشتم ولی ساعت ۷ بود دیدم نه شدت دردام داره بیشتر میشه تحمل کردم تا ۱۰ دیگه بعد اون هم فاصلش کم بود هم شدتش بیشتر میشد رفتم دوباره بیمارستان ان اس تی خوب رود و گفت که دردات درد زایمانه و ۲ سانتم باز شدی بستری میشی
حالا من و میگی خوشحال و شاد و خندون رفتم واسه بستری نزدیک ۱۲ دیگه من بستری بودم و ان اس تی بهم وصل بود من بستری که شدم به ماما همراهم زنگ زدم و بیمترستان گفت ۳ سانت بشی خودمون بهش میگیم بیاد اون بنده خدام‌دائم پیگیر من بود مامانم و همسرمم پشت در منتظر ورود یا فرشته کوچولو
ساعت نزدیک ۵ بود که من دیگه دردام و نمیتونستم تنمل کنم یه جوری بود که اونموقع به غلط کردن افتاده بودم که چرا مستقیم نرفتم سزارین من و ببرین سزارین ولی دردم که میرفت حرفام کلا از یادم میرفت
من از این موقع دهانه رحمم ۵ سانت بود و باز تر نمیشد و زور هام شروع شده بود هر چقدر میگفتن زور نزن نفس عمیق بکش نمیتونستم کاقعا دست خودم نبود دقیقا انگار که مدفوع داری و داره به مقعدت فشار میاره
ماما همراهم خدا خیرش بده اومد و من و برد تو وان آب گرم تا دهانه رحمم باز شه و همش میگفت اصلا زور نزن چون ممکنه دهانه رو پاره کنه
مامان ماهان مامان ماهان ۱ ماهگی
پارت اول طبیعی- سزارین
من سه شنبه نوبت دکتر داشتم ولی اینقدر که سوزش سر دل داشتم یکشنبه بدون نوبت رفتم دکتر، بهم گفت بعد از ظهر برو بیمارستان ان اس تی بگیر بگو بهم خبر بدن، من رفتم خونه نهار خوردم و دوش گرفتم و رفتم بیمارستان. اونجا ازم ان اس تی و فشار گرفتن خوب بود به دکترم که گفتن ،گفت یه آزمایش هم‌ بده به خاطر سوزش معده. آزمایش که دادم مشخص شد دفع پروتئین دارم و بستریم کردن برای ختم بارداری. معاینه هم که کردن دهانه رحمم کاملا بسته بود و هیچ انقباضی هم نداشتم.
یکشنبه ساعت هشت شب بستری شدم و بهم قرص دادن برای شروع دردها. دو مرحله بهم قرص دادن و تو سرمم هم دارو تزریق میکردن. دردها و انقباض هام تا فردا قبل از ظهر به مرور زیاد و شدید شد. تمام مدت هم دستگاه ان اس تی بهم وصل بود که خیلی به خاطر همون اذیت میشدم،چون دوست داشتم موقع دردها راه برم یا ورزش کنم که دردهام کنترل بشه ولی چون ضربان قلب و اکسیژن بچه پایین اومده بود نمی ذاشتن. میخواستم به پهلو بخوابم که بازم نمیذاشتن چون دهانه رحمم کج شده بود.
مامان کشمش مامان کشمش ۱ ماهگی
اومدم تجربه زایمانمو بگم 😎 پارت 1
خوب من حدود یه هفته قبل معاینه شدم و دکتر گفت دوسانتی و ورزش پیاده روی داشته باش تا یه هفته ده روز دیگه زایمان میکنی البته برا این دوسانتی درد خاصی نداشتم تا روز شنبه که دکتر نوار قلب نوشته بود برام رفتم بیمارستان نبی اکرم هم زایشگاشو ببینم هم نوار بگیرم که اونجا دکتر باقریان بهم معرفی کردن گفتن دستش برا معاینه خیلی سبکه نوار قلب هم انجام دادم خوب بود فرداش با دندون درد بیدار شدم‌پیش دکتر باقریان نوبت داشتم با همون دندون درد رفتم معاینه کرد و گفت همچنانی دوسانتی اومدم خونه هم دندون درد داشتم هم درد پریودی ولی نسبت به معاینه قبلی دردش بیشتر بود حالا فک کنین دندونم داشت دهنمو سرویس میکرد یکم نشستم بعد با خودم گفتم درد پریودی که دارم برا پرت کردن حواسم از دندون پله بالا و پایین برم شروع کردم به پله نوردی یه نیم ساعت پله رفتم نیم ساعتم پیاده روی کردم اومدم خونه حدود یه ساعت بعد حس کردم که دردم از حالت درد عادی داره خارج میشه و کمرم میگیره ولی نمیکنه دیگه تا حدود دو سه ساعت بعد واقعا احساس درد داشتم شکمم می‌گرفت همراه باهاش درد پریودی نسبت شدید که هی فاصله دردا کمتر میشد سعی کردم بیشتر دردمو تو خونه بکشم و با تنفس و ورزش کنترلش کنم تا ساعت 9صبح که دردام پنج‌ دقیقه یه بار و شدید شد که رفتم بیمارستان
مامان لیانا جون مامان لیانا جون ۵ ماهگی
مامان فندق مامان فندق ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
دوشنبه ۱۲/۶
۳۸هفته و ۳روز بودم رفتم دکتر، معاینه کرد دو سانت باز بودم. ان اس تی گرفت گفت حرکات بچه کمه بهتره بیای برای زایمان. گفت پس فردا بیا بیمارستان.
توی این دو روز حسابی ورزش کردم تا بلکه دردم بگیره ولی چهارشنبه صبح بدون درد راهی بیمارستان شدم. ساعت ۹.۳۰ بدون درد بستری شدم. اولین معاینه تحریکی رو که انجام دادن، دل دردای پریودی خیلی کم پیدا کردم. تا ساعت ۱۰ دکتر اومد معاینه کرد همون دو سانت بودم و برام سرم فشار با دوز کم تجویز کرد.
بعد از سرم فشار دل دردام کمی بیشتر شد ولی قابل تحمل بود. درخواست ماما همراه کردم. ماما همراه توی دردام بهم ورزش میداد که خیلی به کاهش دردم کمک میکرد. تا ساعت ۱به همین صورت گذشت. ساعت ۱ دوباره دکتر اومد برای معاینه که گفت ۳ سانت شده و کیسه آبمو زد. بعد از کیسه آب دردام خیلی بیشتر شد ولی یه کم که گذشت توی انقباض هام ضربان قلب بچه افت پیدا میکرد. که ماسک اکسیژن بهم وصل کردن تا شرایطم اوکی شد. یه ساعت بعد دوباره معاینه شدم که هنوز همون سه سانت بودم و هیچ پیشرفتی نداشتم. دردامم زیادتر شده بود.
مامان پناه🩷 مامان پناه🩷 ۳ ماهگی
سلام خانوما
من ۲۷م زایمان طبیعی کردم.روز قبلش رفتم مطب دکترم معاینه تحریکی کرد منو گفت ممکنه لک ببینی ولی حرفی از درد نزد.گفت برو یکی دوساعت پیاده روی کن .درد های زیر شکم داشتم ولی به این زیادی نبود.حدودا ساعت ۷و۸غروب بود که انقباضام شروع شده بود ولی فاصله اش خیلی زیاد بود.به مطب دکترم زنگ زدم گفت هر ۱۵دیقه یا ۱۰دیقه باید بشه فاصله اش.رفتم بیمارستان یه ان اس تی گرفت گفت فاصله انقباض هات زیاده.با دکترم که مشورت کرد گفت بگو بره خونه منظم شد بیاد.ساعت ۱ونیم شب انقباضام منظم شد منم ساعت هاشو مینوشتم .ساعت ۵صب دیگه تحمل نکردم دردام بشدت زیاد شده بود.رفتم بیمارستان معاینه ام کرد گفت ۲سانت شدی ولی دوسانت خوب سر بچه نشسته فقط برو راه برو .رفتم چنددیقه راه رفتم ولی نمیتونستم اصلا انقد که دردام زیاد بود.رفتم گفتم نمیتونم دیگه بخدا.گفت بیا برو برا بستری.بعدش یه ماما اومد و گفت تا دکترت بیاد من کاراتو انجام میدم.انقد درد داشتم که ناااااله میکردم دیگه .ماما بهم قران داد گفت این سوره رو بخون خداشاهده یادم نمیاد اصلا چه سوره ایی بود.همش معاینه میشدم و هی سانتم بالاتر میرفت .وقتی دکترم اومد به ۷سانت رسیده بودم.انققققد رفتار ماما و دکترم و پرسنل زایشگاه خوب بود که واقعا هیچ وقت از خاطرم نمیره.۷سانت که شدم اسپاینال گرفتم .بعدش دردام و مثل دلدرد پریودی حس میکردم.معاینه هم میشدم اصلا درد نداشتم.بعدش رفتیم اتاق زایمان انقد خوب بودن که استرس وترس نداشتم .زایمان تقریبا سختی داشتم اخراش بی حسیم رفته بود دیگه واقعا سخت بود ولی دکترم خیلی کمکم کرد.بخیه هم خوردم.درکل زایمان طبیعی سختی داره.همه چیز خوب بود ولی تا ۷سانت که رسیدم خیلی داشتم
مامان علیسان مامان علیسان ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
۳۶ هفته و خرده ای رفتم دکتر برای معاینه لگن گفت دو سانت بازم و لگنم عالیه برای زایمان
تقریبا درد پریودی داشتم و گاهی می‌گرفت و ول میکرد
۳۷ هفته و یک روز بودم که هر ۵ دقیقه یه بار یه دردی یکم بیشتر از درد پ یودی منو می‌گرفت و ول میکرد و بعد چند ساعت کلا نامنظم شد ولی درد داشتم
صبح بعدش رفتم سرویس لکه خون دیدم چون معاینه شده بودم گفتم شاید از اونه ولی خواهرم گفت برم یه ان اس تی بدم خیالم راحت بشه رفتم بیمارستان شرح حال دادم اول معاینه کردن گفت ۴ سانت بازی و خونریزی داری
زنگ زدن دکترم و دکتر گفت بستریش کنید
بستری شدم بهم آمپول فشار زدن و ۶ سانت بودم کیسه ابم پاره شد و دردام خیلی بیشتر شد و قابل تحمل نبود خیلی اماده کرده بودم خودمو که داد نزنم و تموم زورمو بدم ولی اون لحظه واقعا دردش قابل تحمل نبود برام درد آمپول فشار خیلی بیشتر از درد فشار طبیعیه
خلاصه خیلی زود ۱۰ سانت شدم و بعد هر بار فشار اومدن با تموم وجودم زور میزدم پرستار از رو شکمم محکم فشار میداد و من زور میزدم
که بلاخره سر بچه اومد و زایمان کردم ساعت ۳ بستری شده بودم و ساعت ۴:۳۰ زایمان کردم
من خیلی زود رفتم اگه دردامو تو خونه می‌کشیدم و آمپول فشار نمیزدن شاید راحت بود زایمانم و اینکه من هنوز نه ورزشم نه پیاده روی رو هم شروع نکرده بودم
و بخاطر همینا خیلی پاره شدم و بخیه خوردم