سوال های مرتبط

مامان نورا🐣🎀 مامان نورا🐣🎀 ۸ ماهگی
سلام به همه
در رابطه با تایپیک قبلم اومدم بگم چرا گفتم زایمانم وحشتناک بود 🥲

پارت اول :


من ۱۰ تیر نوبت زایمان طبیعی داشتم ، شنبه همین هفته رفتم معاینه ۳۷ هفته و ۵ روز گفت یکی دوسانت باز شده رحمت و من خوشحال برگشتم خونه ، یکشنبه تکونای بچم کم شده بود پیش خودم گفتم حتما به خاطر معاینس و خیلی نگران نشدم دوشنبه از صب تا ظهر دیدم هنوز خیلییی خیلیی کم نسبت به روزای قبلی تکون میخوره ، دکترم شنبه گفت اخر پروندت نوشته علائم خطر چیاس بخون هرکدوم رو داشتی برو بیمارستان دیگه من دوسنبه پاشدم علائم رو خوندم دیدم نداشتن و کاهش حرکت جنین هم توی نوشته ها هست به شوهرم که گفتم گفت بریم بیمارستان من گفتم بزار یکم عسل و پسته بخورم ببینم تکون میخوره خوردم نیم ساعتی گذشت و هیچ تکونی نخورد ، دکترمم مطب نبود که زنگ بزنم بپرسم دیگه زنگ زدم ۱۱۵ وقتی گفتم اینجوریه گفت برو بیمارستان معاینه بشی دیگه منم به امید اینکه برم و فردا زایمان کنم وسیله هامو جمع کردم و موهامو صاف کردم و لباس برداشتم و با مامانمو شوهرم رفتیم بیمارستان ازم ان اس تی گرفتن اولیش ضربان قلب بچه خوب نبود دوباره گرفتن و یکم بهتر بود ولی میگفتن رضایت بخش نیس تکوناشم خیلی کم بود ، خلاصه سه بار گرفتن و فایده ای نداشت ...

پارت دوم بیاین تایپیک بعدی
مامان سید کوچولو🩵 مامان سید کوچولو🩵 ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین ۳
اقا من رفتم حموم زود یه دوش گرفتم و با نینی تودلم یکم درد و دل کردم ‌😅اخرین حموم با شکم پر بود 🥹شیو کردم از ناف به پایین و بیکینی رو
اومدم بیرون موهامو سشوار کردم زنگ زدم به شوهرم اومد دوتا سیخ جوجه کباب کرد بدون نون خوردم و ساک و وسیله هامو برداشتیم و راهی بیمارستان شدیم کارامون خیلی طول کشید دکترم مدام داشت زنگ میزد زود باش بیا من میخوام امشب عملت کنم خلاصه ک من ساعت ۱۱ شب بالاخره رسیدم بیمارستان و مستقیم رفتم با نامه اورژانسیم رفتم بلوک زایمان و اونجا سونو انتی و نامه دکتر قلب و اخرین سونو و ازمایشم رو تحویل دادم شوهرمم رفت پذیرش بیمارستان و اونجا کارامو انجام داد
منو بردن داخل اتاق بلوک زایمان بهم گان دادن لخت شدم اون گان ابی رو پوشیدم یه ظرف نمونه گیری ادرار بهم دادن و یه سرنگ خون گرفتن برای ازمایش بعدشم ان اس تی ازم گرفتن و به دکترم زنگ زدن گفتن ان اس تیش خوبه
دکترمم زنگ زد بهم گفت همه چی اوکیه صبح میام برای عملت
تا صبح مانیتور بودم