مامانای عزیز لطفا اگر مورد مشابه هستید منو راهنمایی کنید⛔️
من امروز دخترمو که خیلی هم به شیر مادر وابسته بود و حتی با مکیدن بلده بخوابه فقط تصمیم گرفتم از شیر بگیرم، از قبل هم با کمک مشاور و کلاس و کتاب ذهنشو آماده کرده بودم، حالا خلاصه که صبح تلخک زدمو بعد صبحانه وقتی درخواست شیر کرد گفتم که بزرگ شدی و دندون درآوردیو دیگه می‌می خراب شده و تلخ شده، دخترم اصلا حتی امتحان نکرد، یکم گریه کردو منم باهاش گریه کردم، وقتی دید من گریه میکنمم دیگه گریه نکرد، حالا از صبح چندبار پرسیده می‌می خراب شده؟ و منو پدرش هم همون توضیحاتو دادیم، و باز هم حتی امتحان نکرده، ظهر هم یه نیم ساعت توی بغلم خوابیده اونم از خستگی دیگه قش کرد چون از صبح شهر بازیو رستورانو اسباب بازی جدیدو اینا داشته، البته یکی دو بارم گریه کرده و بهونه گرفته، حالا سوالم اینه به نظر شمایی که این دوره رو گذروندین قسمت سختش تموم شده یا حالا مونده و اینکه سینه هام خیلی هنوز سفت نشد آیا سختیش بعد اینه کلا یا گذروندم؟ یا هر تجربه‌ای که دارید
میخوام بدونم بعدش چی میشه، هنوز اذیت شدن داره؟
اینم بگم دخترم خیلی بچه متفاوت و با درکو با هوشیه، اینو من که مادرشم نه بلکه همه میگن

۴ پاسخ

سلام عزیز سختیش دو تا سه روزه ولی شب به هیچی عادتش نده نه خوراکی نه شیرپاستوریزه..... نه مالیدن کمرو دستو پا یابغل کردن... که اگه عادت کرد باید یه دوره سختترشو تحمل کنی تا ازش بگیریش

من سینه هام تا ۳ روز‌سفت بود من زنگ‌زدم از دکتر پرسیدم گفت سوتین تنگ ببند واگه درد داشتی هر ۴ ساعت بروفن بخور
بعد پسرمن شبا نزدیک صبح همون تایمایی که شیرمیخورد بیدار میشد گریه میکرد‌وبیقراری میکرد چون خواب بود دیرساکت میشد
بعد یه هفته ده روز هموز یادشه وگاهی بیقراری‌داره

کم کم میبینی خودش می‌خوابه پسر من که اینجوری شد
یا میگه فقط روی پاهات بخوابم
قبل خواب شیر پاستوریزه بده بهش
شاید چون عادت داشته یکم سخت بگذره واسه خوابیدن ولی عادت میکنن

ببین پسر منم خیلی زیاد متوجه صحبت میشه و درک میکنه من اصلا تلخک نزدم بهش گفتم تو بزرگ شدی دیگه می می نخور بد مزه شده بعد هر وقت میومد سمتم میگفتم می می نه دیگه تو بزرگی بهش خوراکی میدادم و با بازی حواسش و پرت میکردم ولی رو اخلاقش تاثیر داشت بهونه شیر نمیگرفت ولی حساس شده بود کلافه بود من تدریجی گرفتم اول روز بعد شب یه پروسه حدود یک‌ماه زمان برد الانم که تقریبا سه ماه گذشته میگه مامان می می خراب شده بد مزه شده شاهیار نخوره دیگه 😀

سوال های مرتبط

مامان هلما خانمی مامان هلما خانمی ۲ سالگی
مامان امیرعلی💛 مامان امیرعلی💛 ۲ سالگی
سلام مامانای گل حالتون چطوره؟
کیا بچه هاشونو از شیر گرفتن؟ با امروز ۶ روزه که امیرعلی و از شیر گرفتم خیلیییی وابسته بود سعی کردم اول با یه سینه بدم یا حتی تلخ هم کردم که کمتر بخوره اما بدتر شد حتی مثلا وسط غذا خوردن یدفعه میگف شیر .
منم دیگه واقعا به هیچ کاری نمیرسیدم چون تو خوابم چندبار شیر میخواست یه روز خیلی اذیت کرد حرصم گرف دیگ با رژ ۲۴ ساعته رنگی کردم گفتم اوف شده دیگ بهونه نگرف ترسید یکم تا بیداره خوبه اما میخوابه پدر درمیاره . بلند میشه یدفعه گریه میکنه هیچ جوره ساکت نمیشه تا یکم زمان بگذره حالا بغل کن رضایت بده بخوابه شیشه شیرو ابمیوه و اینجور چیزا هم قبول نمیکنه موقع گریه
بچم معلومه کلافست شیر میخواد اما نمیشه بهم میریزه .
عکس العمل بچه های شما چطور بود بعده چند روز خوب شد خوابشون؟
روزا امیرعلی خوب بود بیدار میشد بعل میخوابیدم بغلش میکردم میخوابید دوروزه مثل شبا خیلی بی قراری میکنه اخلاقشم که قبلا اذیت میکرد با شیر ساکت میشد حالا دیگ شیر نیست خونه رو میزاره رو سرش انقدر جیغو داد میکنه .
مامان حسنا مامان حسنا ۲ سالگی
مامانا سلام من دیگه میخوام به دخترم شیر ندم و از شیشه بگیرمش . راستش دخترم از نوزادی تو اعتصاب شیر بود و تا یک سال و نیم هیچ رغبتی به شیر نداشت. بعدا تا چند ماه هم‌اگه میدادم‌میخورد و اگه نمیدادم چیزی نمیگفت منم چون وزنش پایین بود هم شیر میدم هم پدیاشور. گفتم تا ۲ سالگیش بدم. حالا الان به طرز عجیبی دو سه هفته ای شدییییید وابسته به شیر شده دختر منی که از ۳ ماهگی به کل شیر شبش رو خودش نخورد و تا صبح میخوابید و حتی بارها و بارها وقتی بیدار میشد براش شیردرست میکردم لب به شیر نمیزد تازه جیغ میزد که نمیخوام حالا سر صبح ۶،۷ صبح بیدار میشه میگه ماما شیر بده من با وضعیتی که تا ماه قبل داشت از شیر گرفتن دخترم عین خیالم نبود میگفتم یه روز بهش نمیدم و تمام. حتی شده بود چند روزی هم میخوابید بدون اینکه شب شیر بخوره حالا الان چیکار کنم فکر و ذکرش شده شیشه . با نی هم اصلا نمیخوره بعد مثلا قبلا ته تهش ۱۲۰ تا میخورد نهااااایتش این بودا الان به ۲۱۰ تا راضی میشه.غذا هم نمیخوره اصصصصلا. از غذا فراری عجیب شده.
چیکار کنم به نظرتون؟..‌
مامان مایا مامان مایا ۲ سالگی
سلام مادرامن میخوام تجربه از شیر گرفتن دخترم رو براتون بزارم،دریته که روش تدریجی خیلی خیلی عالیه واگه کسی بتونه با روش تدریجی بچه رو از شیر جدا کنه کارش کارستونه.اما من نشد به این روش بگیرم وچون دخترم خیلی وابسته شده بود هم به خاطر دندوناش هم اینکه غذا نمیخورد ودیگه موقعش بود که بگیرمش،صبر زرد تهیه کردم ،چند روز قبل اینکه صبر زرد رو بزنم موقع شیر خوردن بهش میگفتم شیر اه شده ،داره تلخ میشه تو بزرگ شدی دیگه نباید بخوری وخلاصه این حرفا اونم میخندیدو شیرو ول میکردومیرفت،تاروزی که تصمیم قطعی گرفتم صبر زرد رو تو لیوان آب گرم ریختم اما یه نمه از زلالی آبش که کمی تلخ بود زدم به طوری که تونست بخوره ولی کمی تلخی به دهنش بود،دوباره بهش میگفتم ببین چقد بدمزه شده تو که نباید بخوری چون خیلی بزرگ شدی،همین شد که دیگه سمتش نیومد ،چند روزی بغل گرفتن وسرگرم کردنش با بازی وبیرون رفتن گذشت ،فقط شبا کمی دیر میخوابه که اونم انشالله بعد یک ماهی که از شیر گرفتن گذشت تنظیم میکنم