تجربه زایمان سزارین ۱

منم میخوام بالاخره تجربه زایمان براتون بزارم و چنتا نکته بهتون بگم ک خیلی کمکتون میکنه اذیتایی ک من شدم شما تجربه نکنید

من سزارین اختیاری بودم و خودم از دکترم خواستم ک سزارین بشم تاریخ زایمانم ۲ بهمن تعیین شد ولی چون ۳۱ هفته بخاطر نشتی کیسه اب سه روز بستری شدم همون هفته بهم نامه اورژانسی داد
خلاصه که من برنامه داشتم بیمارستان خصوصی اتاق وی ای پی با تزیین اتاق بگیرم قرار بود مژه بکارم و موهامو ببافم و عکاس و فیلمبردار اتاق عمل میخاستم کلیییی برنامه داشتم 🥲لباس ست برای خودمو نینی و باباش گرفته بودم ..
اقا من از ماه سوم و چهارم سوزش سر دل داشتم و اسید معدم تو گلوم بود مدام من اینو گذاشتم پای علائم بارداری کلا من ادم ناله کنی نیستم هی بگم اینجام درد میکنه اونجام درد میکنه هفته های اخرم معده درد داشتم ولی با چای زنجبیل و اب خنک و پودر زنجبیل خوب میشدم بخاطر همین به دکتر نمیگفتم و دکترم نگفته بود اینا علائم خطره …
کلا هم من قرص و دارو خوردن دوس ندارم ینی تو بارداری مث س..گ دندون درد و سر درد میگرفتم ولی حتی یه استامینوفن ساده نمیخوردم ک مبادا برای بچه ضرر داشته باشه میدونستم اگر به دکتر بگم بهم دارو میده..
از هفته ۱۶ ام من هر هفته دو کیلو داشتم وزن اضافه میکردم ک هفته بیستم دکتر تغذیه رفتم و رژیم گرفتم هر هفته ۷۰۰ گرم یا ۱ کیلو اینا اضافه میکردم
زیر سینه راستم (دنده راست) درد میکرد گاهی موقع نفس عمیق و حرکت بچه اونم گفتم چون بچه سفالیکه طبیعیه ب دکتر نگفتم باز

نگو اینا همه علائم مسمومیت بارداری بوده …
اضافه وزن زیاد
معده درد و سوزش سر دل
درد دنده

۸ پاسخ

وای منم سوزش سر دل و دنده درد میگیره منو ولی همیشگی نیس هر ماه هم دو کیلو اضاف کردم تا اینجای بارداری

درد دنده ربطی به مسمومیت نداره، من از ماه ۷م داشتم

وای منم هم سوزش معده دارم میزنه تا گلوم،هم درد دنده گاهی وقتا شدید میشه،ولی فشارم اوکیه پاهامم ورم نکرده..چیکارکنمم استرس گرفتم دکترمم ۱۰بهمن نوبت دارم

خب هر ماه ازمایش نمیدادی من تقریبا هر ماه ازمایش ادرار و خون میدم از ابتدای بارداری ولی درد دنده رو بعضی موقع ها دارم همیشگی نیست اخه عادتم میشینم سمت راست خم میشم

عزیزم پزشکتون برای سزارین اختیاری چقدر دستمزد خواستن؟

سلام عزیزم میشه ادامشم بزاری☺️

منم خیلی سوزش سردل دارم علامت مسمومیته؟

منم درد دنده دارم
سر اولی هم داشتم...اولی رو اورژانسی سز شدم یک هفته زودتر از موعد عملم

سوال های مرتبط

مامان سید کوچولو🩵 مامان سید کوچولو🩵 ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین ۲

بغیر از همه اینا من بچم خیلی کم حرکت بود و بخاطر اون نشتی ۳۱ هفته من هر هفته سونو بیوفیزیکال و ان اس تی داشتم و مدام با دکتر در ارتباط بودم
دکترمم خیلی حساس و استرسیه
۱۰ دی ماه بود فک کنم ک به دکترم گفتم من اینجوری معده درد میگیرم گاهی گفت درد دنده ام داری ؟ گفتم اره اونم گاهی تیر میکشه موقع نفس کشیدن
از وزنمم ک خبر داشت هر هفته وزنم میکرد اینجوری شد ک برام ازمایش دفع پروتئین ۲۴ ساعته نوشت
تا جواب ازمایش بیاد شد ۱۷ ام و من یکم دفع داشتم عددش ۳۹۶ بود و دکتر گفت مسمومیت بارداری داری و باید ختم بارداری بدیم (قبلش همه داروهامو بخاطر معده درد قطع کرد و پنتوپر‌از‌ل داد ک خوب شده بودم) دکتر گفت یبار دیگه تست ۲۴ ساعته دفع پروتئین بده اگر این عدد بیشتر شده باشه باید همی هفته پنجشنبه یا یمشنبه هفته بعد (داخل ۳۷ هفته ) ختم بارداری بدیم 😐من استرس شدید گرفتم خدایا حالا چیکار کنم من ۲۲ ام وقت اکستشن و بافت داشتم و قرار بود یه هفته قبل زایمان با بیمارستان برای اتاق و فیلبردار هماهنگ کنم و …
اورژانسی از صبح ۱۸ دی ماه من ادرار جمع کردم صبح ۱۹ دی ماه ادرار رو تحویل ازمایشگاه دادم شب ساعت ۸ جواب ازمایش اومد عددش ۴۱۶ بود برای دکتر فرستادم
گفت زود برو بیمارستان دارم میام 😐😐😐😐😐
مامان رونیسا🩷 مامان رونیسا🩷 روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا من هم اومدم از تجربه ی زایمانم بگم من بعد عید رفتم مطب که دکتر برام سونوگرافی نوشت برای وزن تو سونو زده بود که آب دور جنین کم شد رفتم پیش دکتر گفت هر روز باید بری nstبدی تا بتونیم بورو تا سی و هشت هفته نگه داریم چون سی هفت هفته بودم بهم گفت اگر nstخوب نباشه باید فورا زایمان کنی من چون میخواستم طبیعی زایمان کنم معاینه هم کرد و گفت دو و نیم سانت بازی من اون روز رفتم nstدادم که خوب بود برای فرداش هم دوباره صبح رفتم دو بار گرفت که خوب نبود گفت برو آبمیوه بخور و راه برو دوباره بگیریم دوباره گرفتن که باز هم خوب نبود و به دکترم زنگ زدن که دکتر گفت اورژانسی ببرید اتاق عمل من سریع خودمو میرسونم از اون لحظه ی تماس تا اتاق عمل کلا ده دقیقه نکشید و بیهوشم کردن و رونیسا خانوم دنیا اومد من خیلی استرس داشتم و وقتی اتاق عمل و دیدم بیشتر شد واقعا خوشحالم که بیخوشم کردن و چیزی نفهمیدم چون واقعا اگر متوجه اتفاقات دورم میشدم استرسم خیلی بیشتر میشد واقعا از سزارین هم رازی بودم و خدا رو شکر میکنم که هم خودم سالمم هم بچه و هم اینکه زایمانم سزارین شد چون درد معاینه کردن طبیعی از درد بخیه بیشتر بود و کلا درد زیادی نکشیدم برای زایمان فقط برای ماساژ رحمی درد داشتم حالا نمی‌دونم به خاطر رسیدگی عالی بیمارستان و ورسنلش بود یا کلا این بود ولی عمم بیمارستان دیگه ای زایمان کرد خیلی درد داشت پس حتما تو انتخاب بیمارستان دقت کنید
مامان مامان🌰💙 مامان مامان🌰💙 ۲ ماهگی
تجربه زایمان من🥰
من قراربود ۳۸هفته ۳روز سزارین بشم اما دکترم چون شیفت نبود قرارشد ۳۸هفته۱روز زایمان کنم
روزیکه قرار بود برم بیمارستان از ساعت ۴صبح درد طبیعی شروع شد و همینجوری به اوج خودش می‌رسید داداش تقریبا نزدیک به هم شده بود و ترشحاتم فوق العاده زیاد به رنگ صورتی در اومده بود
دیگه ساعت ۶ رفتم بیمارستان جلو در بیمارستان حس کردم داغ شدم و فهمیدم کیسه آبم پاره شد همینجوری آب داغ ازم میرفت زایشگاه معاینه کردن ۴سانت بودم خیلی درد داشتم شدید
دیگه دکترم اومد چون دیابتی بودم وترشح سبز کم داشتم واینکه کیسه ابمم پاره شد دکترم گفت سری ببرینش اتاق عمل بعدم سزارین اورژانسی شدم نمیتونم بگم درد طبیعی بیشتره یا سزارین ولی برای من طبیعی غیر قابل تحمل بود و سزارین هم سختیش بیشتر موقع بلند شدن از تخت سختم بود وماساژ رحمی دردناک بود و سوند یذره چندش بود😁
در کل سختی هاش به شیرینی اون لحظه که بچه رو میبینی یه دنیا می ارزه
ایشالله همتون زایمان راحتی داشته باشید❤️
مامان امیرعلی 🧸❤ مامان امیرعلی 🧸❤ ۳ ماهگی
🔷️ تجربه من از دوران بارداری🔷️ (۱)

حالا که خداروشکر دوران بارداریم تموم شده ، میخوام از تجربیاتم برای مامانای باردار و اونایی که هفته های پایین تر هستن بگم:

برای من، بارداری تا سه ماهه دوم یعنی ۶ ماهگی خیلی خوب بود. اصلا انگار نه انگار که حامله ام. (البته من تهوع و ویار کلا نداشتم). سه ماهه سوم برام سخت بود و تازه از ماه ۷ کم کم فهمیدم بارداری چیه ... سخترین ماه برام ماه آخر بود که واقعا سخته چون سنگینی و هر روز یه درد عجیب و غریب میاد سراغت. بیشترین مشکلی که تو بارداری داشتم ، معده درد و اسید بالای معده‌ام بود که با هیچ قرصی بهتر نشد. هفته های آخر انقدر وضعیت معده ام بد شده بود که هرچی میخوردم احساس میکردم اصلا هضم نشده و همونجا مونده و خیلی خیلی بد بود. تنها چیزی که برام کمی فایده داشت و معده ام بهتر میشد این بود که وعده های غذاییم رو تقسیم کردم و مثلا ناهار رو تو ۲_ ۳ وعده با حجم کمتر میخورم اینجوری برام بهتر بود و اسید کمتری ترشح میشد. چای هم به حداقل رسوندم و خیلی کمرنگ میخوردم. عرق نعنا یا دمنوش نعنا هم کمی بهتر میشد.

من کلا در بارداریم ۱۶ کیلو وزن اضافه کردم (از ۶۴ کیلو رسیدم به ۸۰). ماهی ۱ الی ۲ کیلو اضافه کردم اما ماه هفتم یهو ۵ کیلو بهم اضافه شد. ماه ۸ و ۹ هم یک کیلو اضافه کردم. اضافه وزن بیشتر به ژنتیک و تغذیه مربوطه ... ما خانوادگی خیلی وزن اضافه میکنیم و من تو بارداری اشتهام بیشتر شده بود.

از اول تا آخر بارداری یبوست همراه من بود. اما هفته های آخر خیلی بهتر شدم و دیگه یبوست نداشتم. اخرای بارداری بود که فهمیدم برای من کره و روغن زیتون، یبوستم رو بهتر میکنه ...
مامان الوچه مامان الوچه ۲ ماهگی
#تجربه_زایمان
سلام اومدم از تجربه زایمان بگم با امپول فشار... من بخاطر رشد کم دور شکم بچه دکتر بهم تا هفته 39 ختم بارداری داد. اخرین ویزیتی که رفتم پیشش بهم گفت اگه وزن بچه ات هنوز 2600 باشه میتونم بهت نامه بدم ک بری اجباری سزارین بشی ولی من چون اخرین سنوم مال دو هفته قبل بود تضمین نکرد برام گفت اگه تو اتاق عمل وزن کنن دیگه میشی اختیاری...من همون شب از دکتر خودم نامه گرفتم ک طبیعی با امپول فشار بستری بشم. ولی از اونجایی ک خیلی میترسیدم ماما خصوصی گرفتم که خودش دکتر پشتیبان داشت. یعنی اگه اتفاقی حین زایمان برام میفتاد دکتر خودم نمیومد بالاسرم یه دکتر دیگه رو میفرستادن.
خلاصه من 28 بهمن ساعتای 1 ظهر بستری شدم. مامام زنگ زد با بیمارستان هماهنگ کرد و گفت برات قرص میزو میزاریم تو رحم تا ببینیم چقدر باز میشی. از ساعت 1 تا 5، 6 عصر من هیچی هیچی درد نداشتم کلی خوشحال برا خودم تو زایشگاه میچرخیدم. تخت کناریم سه سانت باز بود و میگفت درد پریودی دارم. منم خرسند بودم از اینکه خب پس منم تا سه سانت برسم اگه دردم اینجوری باشه نهایتا یکم تحمل میکنم تا 5 سانت بعدم اپیدورال و تمام...خلاصه جونم براتون بگه ساعت شد 5 عصر و ماما بهم زنگ زد گفت یه دوز قرص زیر زبونی برات میگم بزارن خودمم ساعت 7 میام.البته قبلشم معاینه شدم و دهانه رحمم کلا صفره صفر بود.خلاصه قرص دومی هم گزاشتن ولی من خیلی خیلی کم درد داشتم حتی در حد پریودی هم نبود.. اینجا دیگه مامای خودم اومد گفت برات معاینه تحریکی انجام میدم. و بعد اگه باز نشدی ساعت 10 شب دوز سوم میزاریم برات....