آقا زنگ زدم به مامانم یه جبهه گرفتم براش، بعدش دید خیلی عصبی ام گفت حقوقم رو ریختن پاشو جفتشون رو ببر دکتر، بعد زنگ زدم مطب برای جفتشون نوبت گرفتم، داشتم میرفتم مطب یهو به خودم گفتم من که میدونم دکتر چه دارویی میخواد بده بزار خودم بگیرم الکی ویزیت ندم،
خلاصه تو اسنپ تغییر مسیر زدم رفتم داروخونه از شانس یکی از بچه‌های فامیل اونجا کار میکرد و بهش گفتم دارو میخام نسخه ندارم، گفت بیا بگو بزنم برات،
خلاصه دارو گرفتم برا بچها اومدم خونه،
سوپ آماده کردم بدم بخورن دارو بدم شاید یکم بخوابن،
یه دلم میگه برای بابامم یکم جبهه بگیرم نارحت بشم

البته کوریزان هم بد نیستا ولی دکتر یه سری شربت هایی گیاهی داد
حالا سوپ هم براشون درست کن شلغم هم خوبه

به نظرم دکتر میبردی بهتر بود
چون یه بار دکتر به من گفت کوریزان نده به جاش کیدو فست داد برا آبریزش و عطسه

کار خوبی کردی
رسما تورو ربات فرض کردن هم مهموناتون هم خانواده ها
ینی چی اخه😐😐ادمم یه کم مراعات میکنه چقد جون داری مگ
به باباتم حتما بگو اصن تو دلت نگه ندار

حالا چه دارویی خریدی

اگراسهاله کاش میبردی یه سِرم وصل میکردی خواهرتم همینطور سرم میزد زودترخوب میشد.گوش های دخترتم میدید

چه کاری میکنی خب مستقیم بگو پول بدن😅