شما با دخالت های از روی محبت دیگران چه کار میکنید؟ ما اومدیم شیراز خونه ی خواهر شوهرم. صبح که پاشدیم بهشون گفتم بچه ساعت ۳ تا ۵ می خوابه. اگه میخواهیم بریم بیرون ساعتشو تنظیم کنیم که به خواب بچه نخوره. دیگه نهار درست کردن و خوردیم و یه چرتیم آقایون زدن پاشدن راس سه گفتن بریم پاساژ. من گفتم شما برید من و بچه خونه میمونیم که بچه هم بخوابه شمام راحت برید بگردید. هی اصرار اصرار که بیاید بچه رو بغل میگیریم و نیاین کوفتمون میشه. گفتم اینجوری هم بچه اذیت میشه هم ما هی میخواهیم بغلش کنیم. تهران هم پاساژ زیاد داره من به دلم نیست شما برید بچه هم تخت میخوابه اصلا چیزی نمیفهمه. باز اصرار کردن گفتم اگه به خاطر من میگید من اینجوری راحت ترم. خواهر شوهرم گفت نه شما به خاطر من بیاید. آخر گفتم چرا من باید کاری بکنم که نمی خوام!؟ لطفا انقدر اصرار نکنید. آخرم با حالت ناراحتی رفتن بیرون منو پسرم موندیم خونه. بچه هم فوری خوابید
حالا امیدوارم ناراحتیشون کش پیدا نکنه. با سیاست حرف زدنم اصلا بلد نیستم

۱۴ پاسخ

من بودم میرفتم مگه برا وقت گذروندن با اونا نرفتی اونجا چه کاریه بمونی خونه بالاخره بچه دو ساعت دیر تر میخوابه

منم اولا حساسیت روی بچم زیاد بود و هرجا میرفتم شرایطو برابچم درست میکردم اذیت نشه اما به مرور دیدم اینجوری نمیشع یه وقتایی باید کوتاه اومد برا خود بچه هم خوبه سازگاریشو با محیط زیاد میکنه
اما درمورد تربیت بچم کاملا قاطعم و هرکی هرچی بگه گوش میدم و اگه صلاح بود انجام میدم وگرنه فقط بهشون گوش میدم عمل نمیکنم
خواهرانه بگم درمورد این موضوع شما، اگه میرفتی بهتر بود باید بچمونو عادت بدیم تو شرایطی که تاحالا نداشته هم بتونه بخوابه و تا شرایط جدیدو امتحان نکنه نمیتونه سازگاریو یاد بگیره و قطعا که بچه ها هم باهمین سن کم جاهای جدیدو دوست دارن

وا حالا یه روز بجایی نمیخوره بچتو عادت نده اینجوری حتماااا بخوابه باید دیگ تو جامعه باشه بگردونش آخه بخوابه فوقش شب راحت میخابه تا صبح اذییت هم نمیکنه .

کلا وقتی آدم جایی میره
خیلی چیزهای بچه عوض میشه
خوراک خوراک خواب
همیشه گی نیست
من خودم برای خواب غذای بچم
حساسیت خاصی گذاشتم
ولی جایی برم چون می‌دونم همیشگی نیست
به خودم و بقیه زهر نمیکنم
یا نمیرم یا برم دیگه بد سفر بازی بد قلق بازی در نمیارم
من خودم زن داداشم این حرکتو کنه ناراحت میشم
شماهم اگه اینجوری هستی کلا جایی نباید بری
چون اصلا قشنگ نیست این کار
واین که دخالت هم نیست
چون اصلا کسی دخالتی نکرده
فقط خواستن حالو هوای خودت عوض بشه

شوهرت هم رفت

توهم عین من حساسی رو بچت
منم الویتم بچمه

اقا دیگه خیلی گناه داشته باید میرفتی پسرت تو کالسکه میخابید دیگه

وقتی رفتی اونجا با یبار دیر خوابیدن یا زود بیدار شدن بچه چیزی نمیشه اونم که گفته بغلش میکنیم بچه هم حال وهواش عوض میشد درستع تو نمیحخوای بچت اذیت بشه ولی بچه ها خودشونم گردشو دوس دارن

عزیزم کار خوبی کردی وقتی بهشون گفتی این ساعت بچم خابه چرا دقیقا همون ساعت میخان برن

خب تو ماشین میخوابید بچه یه دوری هم میزدی

منم دقیقا عین شما هستم بچه تایم خوابش درست نباشه بداخلاق میشه بعضیا درکشو ندارن

ولی واقعا خوشم اومد ازت بخاطره اولویت دارن بجه ات دمت گرم

خوب کردی عزیزم
شما از قبل گفته بودی کارت درست بود

سلام عزیزم
خب میرفتی دنبالشون.چه کاریه موندن تو خونه. بچه هم بهش خوش میگذشت

سوال های مرتبط

مامان پسر عزیز مامان مامان پسر عزیز مامان ۱ سالگی
اومدم یذره آه و ناله کنم برم
خواب مستقل
غذای مستقل
جای خواب جدا
اینها کلماتی هستن که هرگز نشنیده بودم و بچه دار شدم.
وقتی هم شنیدم هرگز نتونستم بهشون عمل کنم.
گاهی با خودم فکر میکردم مگه میشه بچه مستقل بخوابه مگه میشه جاش جدا باشه
اصلا چرا باید بچه جدا بخوابه
ما که میخواهیم بخوابیم خوب پیش بچمون میخوابیم.
اما اینها همه از ندونستن و نداشتن علم و دانش هست.
الان که پوست از سرو کله ام کنده شده و دیگه فکر بچه دوم به سرم نمیزنم به این نتیجه رسیدم هر چقدر بچه رو از ابتدا مستقل بار بیاری تو زمینه غذا و خواب مسئولیتت کمتر و حرص و جوش کمتر هست.
خیلی از ماهایی که اینا رو بلد نبودیم پوستمون کنده شد اونایی هم که بلد بودن و اجرا کردن که خوش به حالشون.
چرا هیچکس بمن نگفت برو اول این چیزا رو یاد بگیر بعد بچه دار شووووو
چرا من تا فهمیدم باردارم رفتم دنبال لباس بچگونه.
پیجای روانشناسی و رفتار با کودک هم دنبال کردم اما هرگز نفهمیدم که نوزاد رو باید از ابتدا مستقل بار آورد.
الان که رو ح و روانی خسته و آسیب دیده دارم 😅😅😅😅 بهتون وصیت میکنم😅😅😅😅 اشتباه منو نکنید
برید مستقل خوابیدن و مستقل غذا خوردن و جای خواب جدا یاد بگیرید تا رستگار بشید🤣🤣🤣🤣