۵ پاسخ

من که همه شون خانم بودن وقتی هم عمل تموم شد یک آقا اومد که تخت رو جابه جا کنه اونم گفتن بزار مریض رو بپوشیم که معذب نباشه خدا خیرشون بده

برای من همه خانوم بودن جز دکتری که امپول بی حسی میخاست بزنه داشتن درمورد سگ دکترم میحرفیدن اونم با چه اب و تابی.الانم میخام له دکترم بگم که همه خانوم باشن چون واقعا سختمه.
همین راحتی های بیش از حد همکارهاو حریم نداشتنهااا باعث میشه انقدر خیانت زیاد شده خدا اخر و عاقبتمونو بخیر کنه

نه من همه خانم بودن جز وقتی ک میخواستن رو تخت جا به جام کنن و سوزن بی حسی بزنن
و اره داشتن حرف میزدن همون موقعیت ها یخ خانم دکتری کشته بودن راجب اون حرف میزدن
ولی خدا وشکر همه خانم بودن

آره دقیقا سر سزارین منم بیشتر مرد بودن خیلی هم حرف میزدن انگار دور همی اومدن😄اما بی ادب نبودن

منم که رفتم همه آقا بودن، فقط یه خانوم بود ، یکی ام مامام بود
آهنگ و بگو بخند در حین عملمم به راه بود

سوال های مرتبط

مامان همتا مامان همتا ۱ ماهگی
تجربه سزارین (2)
بعد من تو بچگی عمل قلب داشتم واسه همین دکتر گفت باید وایستیم تا متخصص قلب بیاد یه اکو قلب انجام بدیم .تو همین حین ۲تار به زور اومدن من و معاینه کردن و با همین معاینه درد کمرم گرفت .دیگه دکتر قلب اومد و اکو کرد گفت همه چی خوبه و با همون دستگاه یه سونو کردن که دیدن بچم هنوزم بریچه .بعد دیگه دکتر گفت کاراشو بکنید تا بریم اتاق عمل .دیگه اومدن سوند و برام وصل کنن اولش خیلی ترسیدم که خانومه گفت خودتو شل کن و نفس عمیق بکش همین کارو کردم و برام وصل کردن و اصلا درد و اینا نداشت فقط یه حس چندشی داشت همین
بعد که سوند و وصل کردن گفتن پاشو بریم اتاق عمل منم هی ترسم بیشتر و بیشتر می‌شد پاشدم بشینم رو ویلچر که سرگیجه داشتم و حالم خیلی بد بود و شب تولد امام علی من رفتم اتاق عمل همش میگفتم یا امام علی خودت برام پدری کن یا امام علی خودت مراقب دخترت باش 🥲
دیگه بردنم اتاق عمل و چندتا سوال پرسیدن و من و بردن اتاق عمل و رو تخت نشستم و مرتب هی فشارمو چک میکردن که رفت رو ۱۶ پرستارا و دکترا خیلی خوب بودن حرف میزدن باهام‌که استرسم کم بشه