۱۱ پاسخ

چرا بچه ها رو همینجوری ول میکنید به حال خودشون .‌
چرا باید با پسرعمش تنها بره تو وان و کسی هم پیششون نباشه و یا بهشون سر نزنه که وقت داشته باشن این کارو انجام بدن ..
حتما با مشاور صحبت کن ولی خودتونم مقصرین

سلام با همسرتون در میون گذاشتین؟ از خانم دکتر فهیمه اکبری مشاوره بگیرید عاااالییی کارشون و اینکه انقدر نگید خصوصی این خودش بچه رو کنجکاو میکنه اسم اعضای بدن رو بگید مثل باسن پستان و لب کسی حق نداره ببوسه و دست بزنه پسرتون اینچیزارو بهتون گفته دعواش نکن حتما ببرش مشاوره چون داغون میشه اون الان ی چیزی رو تجربه کرده ک ممکنه خودش یوقت امتحان کنه دعواش نکن سرکوفت نزن والد امن باشیم برای بچه هامون ک نترسن بیان بگن هر چند معلومه مادر امنی هستی ک بهت اعتماد داشته و گفته
ولی حالتون رو درک میکنم واقعا این اتفاق وحشتناکه
زمونه طوری شده بچه هامون رو پیش دایی و عمو خاله عمه و پدر بزرگ هم نمیشه تنها گذاشت

اخه مکه پسر ۹ ساله میتونه
شاید مثل همون مهمونی به قول خودش الکی امپول زده

که صد البته اینم نارخت کننده س

ولی پسر عمه رو که گفتین خشکم زد
اخه پسر ۹ ساله الان باید بره پی توپ بازی و ماشین بازیش

باید بیشتر حواستونو جمع کنید، بچه هارو باهم تنها نذارید و هر چن دقیقه بهشون سر بزنید، من اگه جایی باشم پسرم با بچه های فامیل تو اتاق بازی کنه هر چن دقیقه میرم ببینم چیکار میکنن

وایی با خوندن تاپیکت حالمنم بد شد واقعا خیلی حال بهم زنه
عزیزم پسرتون تنهایی با کسی جایی نفرست

بنظرم از مشاور کمک بگیر
خدا رحم کنه 😣

سلام باید خیلی باهاش حرف بزنی.میدونی اینجوریه تنهاش نزاری با کسی باشه

اصلا دیگه مستقیم بهش نگو و توی قصه تعریف کن براش که نباید اصلا اجازه بده و باید سریع خبر بده به یه بزرگتر حتی اگه باهاش بازی نکنن.و همینکه اومده بهت گفته یعنی شما خوب باهاش رفتار کردی نترسیده که بیاد بهت بگه.شماهم واکنش بدی نشون نده و فقط بگو بازی مناسبی نبوده اصلا.ودیگه حساس نشو.بعد یه مدت یادش می‌ره اگه باز تکرار نشه.فقط دیگه هیچ وقت تنهاش نزار.با کسی هم نزار بره.تو حمام که خودش تنهام بره آب بازی شورت پاش کن و بهش سر بزن

باپسرعمه اش حموم کی رفتن؟اگه خونه خودتون بودن،چرابهش سرنزدی؟

حتما حتما با مادر اون بچه در میون بزار دیگه م اصلا پسرتو با هیچ کس تنها نزار امیدوارم که فراموش کنه و اثر بدی روی روحیه ش نزاره

وای خدایا
بچه های الان دراکولان

سوال های مرتبط

مامان حسین کیان مامان حسین کیان ۵ سالگی
سلام مامانای مهربون عصرتون بخیر خوبین حسین جانم ۶ سالشه دیروز که باپدرش رفته بود بیرون یه جا سوییچی خریده بود بعد امروز رفت توی بالکن دید بچه ها توی کوچه ان بازی میکنن گفت منم برم گفتم برو رفت گفت جا سویچیمم میبرم به دوستام نشون بدم گفتم ببر بعد که رفت منم از بالا داشتم نگاش میکردم دیدم جا سویجی دست پسر همسایه مون هست حالا نمیدونم خود پسرم داده یا پسره گرفتم بعد دیدم چند بار هی پسرم رفت نزدیکش که ازش بگیره پسر نداد هی برگشت عقب دوباره پسر اون وسیله ارزش نداره دوست دارم پسرم یاد بگیره بلد باشه وقتی وسیله ای رو که مال خودش به کسی داد دوباره بتونه بگیره و اینکه توی دوست یابی خیلی ضعیفه من سعی میکنم روزی دوساعت باهاش بازی کنم همسرم که اصلا باهاش بازی نمیکنه منم انتطاری ازش ندارم چون ۵صبح میره تا ۵ غروب فقط بلد بگه بیا بشین کارتون ببین یا گوشیشو بده دستش منم باهاش بازی می‌کنم واقعا سخته چون پسر کوچیکم هم سن اضطراب جداییشه همش گریه میکنه منم همش بغل میکنم که با پسر بزرگم بازی کنم و حسین اصلا با خودش بازی نمیکنه و خیل عصبیه زود قهر میکنه میگم حالا بازی ما تموم شد خودت بازی کن گریه میکنه و بشدت بد غذاست و انگار بترسه خجالت بکشه خیلی آروم حرف میزنه کسی نمیشنوه و بردمش باشگاه توی زمستون هوا سرد دو ماه بردم راهم هم دور بود پسر کوچیکم رو بغل میکردم می‌بردم اصلا تلاش نمی‌کرد هیچی یاد نگرفت
مامان کارن و کوشان 😍 مامان کارن و کوشان 😍 ۵ سالگی