یاد ی چیزی افتادم دلم گریه خواست پارسال همین موقع من پسرم ۲۵روزش بود وبیمارستان بستری بود من خیلی ناراحت بودم سه تا بچه هامم مونده بودن خونه ۱۲روز بستری بود هواهم خیلی سرد بود وهیشگی نمیتونست بیاد پیشمون خیلی گریه کردم اون موقع ها ایشالله خدا برا هیشگی نخواد این جور چیزارو هیچ وقت یادم نمیره 😭😭😭ایشالله هیشگی پاش ب بیمارستان باز نشه 🤲الان عشق مامان یک سالو ۲۵ روشه😘😘

تصویر
۸ پاسخ

خداحفظش کنه

عزیزم درکت میکنم .. خداروشکر که از اون شرایط در اومدی

ایشالا همیشه خودت و بچه هات سالم و سلامت باشین عزیزم

آخی بمیرم منم بچم از اتاق عمل بردن بیمارستان دیگه تا 22روز😭😔

خداحفظش کنه انشالله

من چشمم اون پسر بچه ای ک قرمز پوشیده اون پشت داره نگا میکنه خورده پسر شماست؟

منم این تجربه رو داشتم 🥲 پسر تو هم بیمارستان اکباتان بود ؟

واقعا خیلی سخته،منم دخترم پارسال بستری شد پسرم موند پیش مادرشوهرم

مقالات مرتبط

گریه نوزاد در شب
گریه نوزاد در شب | علل و درمان گریه شبانه کودک
آزمایشات نوزادان بستری در NICU
آزمایشات نوزادان بستری در NICU چیست؟
عارضه‌های نوزادان بستری در بخش NICU
عارضه‌های نوزادان بستری در بخش NICU
از خواب پریدن کودک با گریه
از خواب پریدن کودک با گریه نشانه چیست؟

سوال های مرتبط

مامان مهرسام 💙 مامان مهرسام 💙 ۱۲ ماهگی
مامانا پسرم چند روز بیمارستان بستری بود حدود ۲۰روز پیش
چون خیلی اذیت شد برا رگ گیری و اینا
از اون موقع خیلی تو خواب میترسه نفس نفس میزنه گریه میکنه تو خواب
قبلا اینجوری نبود خیلی داغونم من
چیکار باید بکنم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان هستیم💋 مامان هستیم💋 ۱۲ ماهگی
پارسال این موقع بیمارستان بودم این میومد معاینه میکرد میرف اون یکی میومد واییی چه سخت بود🥲
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان 👑ملکه خانم👑 مامان 👑ملکه خانم👑 ۱۲ ماهگی
یادش بخیر پارسال اینموقع پشت دراتاق عمل بودم منتظر دکتر تا بیادنامه بستریمو بده اومد و نامه رو داد فرداش ساعت شیش صبح رفتم بیمارستان هفت بستری شدم و هشت زایمان کردم و چه حسسسس شیرینی بود لحظه به لحظش برام شیرین و پرخاطره بود الهی این حس قسمت همه اقدامیا بشه و هیچ خانم و اقایی درحسرت بچه نمونند....خانوما شما هم یاد خاطره زایمانتون میوفتین خیلی دلتون میگیره؟من ب حدی دلم میگیره ک دلم میخوادگریه کنم میم کاش برگردم ب پارسال و دوباره اون روزای شیرین تکراربشه ازخدا میخوام بازم بهم لیاقت مادرشدن روبده و گل دخترم و همه ی بچه هارو درپناه خودش حفظ کنه
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان حسین مامان حسین ۱۴ ماهگی
خانما پسرم چندروز بیمارستان بستری بود اونجا خودم عفونت کردم من بدنم خیلی حساسه الان پماد کلوتریمازل زد خیلی بدنم اتیش گرفت ازچی میتونه باشه؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان گل پسر مامان گل پسر ۱۴ ماهگی
پارسال یه همچین شبی خیلی عصبانی و ناراحت بودم ، چون ۳۹ هفته و ۲ روزم بود و واقعا خسته شده بودم، روزش بیمارستان بودم که زایمان کنم ولی دکترم اجازه نداد ، گفت برو دو روز دیگم صبر کن ، اگه زایمان نکردی پس فردا بستریت میکنم ، نامه داده بود برای پس فردا و منو برگردوند خونه ، خیلی ناراحت و عصبانی بودم
و این آخرین عکسی بود که اون شب از شکمم گرفتم ، بچمم دیگه میخواست بیاد بیرون انگار 😅
فردا صبحش حدود ۱۰:۳۰ کیسه آبم پاره شد ، تا اومدم بفهمم چی شده و زنگ بزنم اورژانس شد ۱۱ ، دیگه ۱۲ ظهر پنجم بستری شدم ، و هفت شب پسرم به دنیا اومد
وای خدا باورم نمیشه که یک ساااال گذشت
چقدر سخت گذشت ولی
چقدر من قوی تر شدم🙃
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان شازده کوچولو مامان شازده کوچولو ۱۲ ماهگی
دور سر و وزن بچه هاتون چقدر بود چکاپ یک سالگی
بچه من ۴۸ بود
موقع تواد ۳۸ بود
هم گرفت گفت برو جا دکتر خیلی نگرانم ی
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان اهورا تپلی مامان اهورا تپلی ۱۴ ماهگی
دم صبح خواب دیدم حامله ام البته نه بچه جدید انگار اهورا رو باردار بودم بگذریم از چالش هایی که تو خواب بود
دیدم زایمان کردم توی خواب همون لذت رو داشتم
بیدار شدم یاد بدنیا اومدنش کوچولو بودنش افتادم گریم گرفت
نمیتونست حتی شیر بخوره
یادم اومده وااااای خدا 😍
یهو چشامو باز کردم بغلم خواب بود قربون صدقش رفتم بزرگ شده
سخت بود این یکسال ولی گذشت خیلی هم سریع گذشت 😭
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نی نی مامان نی نی ۱۳ ماهگی
پارسال این موقع اومدم تو بخشو چند ساعت بود. زایمان کرده بودم
مامان آنیسا مامان آنیسا ۱۲ ماهگی
دلم خیلی گرفته از اینکه نتونستم بذا دخترم تولد بگیرم 🥺


پارسال این موقع درپای اخرم بود ک زمین و زمان رو چنگ میزدم
آنیسا ۰۰:۳۰ شب ب دنیا امد ❤❤
ومن خوشحال بودم ک دردام تموم شده
با هر بار صدای گریه اش گریه میکردم دلم برا اون لحظه تنگ شده اون موقعه ایی ک دادن بغلم وای خدا 🥺

امیدورام مادر خوبی باشم براش 🥲
تولدت مبارک جیگر گوشه ام
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر
مامان ایلماه و نی نی مامان ایلماه و نی نی ۱۲ ماهگی
مامانا دیشب ساعت یازده شصت تا از شیر دخترم مونده بود الان پاشده خوردش خیلی نگرانم چیزی نشه؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان شکلات نعنا مامان شکلات نعنا ۱۴ ماهگی
پارسال همین موقع ها بود که شب قبلش تا صبح بیدار بودم از درد کمر و ظهرش کیسه آبم پاره شد و با استرس رفتم بیمارستان باورم نمیشد قرارع زایمان کنم چون هنوز دو هفته دیگه مونده بود و فکر میکردم دخترم هم مث من دی ماهی میشه و در کمال نا باوری آذر ماهی شد ولی از این که ۳۰ آذر بدنیا اومد ساعت ۲:۳۰ دقیقه با وزن ۳۳۰۰ دنیا اومد اصلا پشیمون نیستم انگار خدا خودش جور کرده بود وسوپرایزمون کرد و شب یلدا بدنیا اومد خدا اگه جور کنه قشنگ تره
با اینکه ۱۲ ساعت درد کشیدم کوچولوی دلم هم دلش میخواست زود بیاد بیرون یاد روزای بیمارستان میفتم بخیه ها درد زایمان خونریزی دوران نقاهت بعد از زایمان که باید مراقب بخیه ها می‌بودم خداروشکر اون روز ها هم به خیر گذشت خدا همه نی نی ها و حفظ کنه همه مادر ها پدر ها .... 🍁پیشاپیش یلدا مبارک 🍁
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان ارتام مامان ارتام ۱۳ ماهگی
مامانا از دیروز زیر دلم و پاهام خیلی درد میکنه دیروز ی جایی بودم ک خیلی خیلی سرد بود ممکنه از سرما باشه؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان قدم خیر مامان قدم خیر ۱۴ ماهگی
پارسال همین موقع ها بود استرس و خوشحالی وجودمو گرفته بود 🥺
خداروشکر برای وجود ی دختر توی خونه
دختری که تا صدای اهنگ میشنوه قر میده و دست میزنه🥲🤣
شاکی میشه غر میزنه😵‍💫
یکسال با تمامم خنده ها و گریه هاا روزای سخت و خوب گذشت
لذت میبرم از تک تک کارات و واکنشات
من قربون اون دندونای بالاییت برم که اذیتت کردن لاغر تر شدی تا خودشونو رسوندن ب تولد یکسالگیت❤️🥺پروای من تولدت مبارک دخترک من🫀🐣
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دلسا😍 مامان دلسا😍 ۱۳ ماهگی
سلام خانما پنج شنبه برای دخترم شیر ماجان خریده بودم از موقع باز کردم استفاده کردم امروزم مونده بود ازش باهاش فرنی درست کردم دادم دخترم قبلش جوشوندم خراب نشده بود ولی بوش یه جوری بود ینی خراب شده بود یا ماجان بود از اون بوش؟؟؟؟ میشه جواب بدین استرس گرفتم
مامان آرین مامان آرین ۱۵ ماهگی
مامانا پسرم دیشب از ساعت سه گریه میکرد تا پنج
نمیدونم چش شده بود قطره دادم تب گرفتم هیچیش نبود فقط گریه میکرد هم خوابش میومد هم نمیتونست بخوابه
خیلی سخت گذشت
الانم بی قراره
مشاهده ۱ پاسخ دیگر