منم دلم تنگگگگگگگ میشه برا اونموقع خیلی
به هیچکس نگفته بودم دوقلو دارم فک میکردم و فک میکنمم لطف خدا بیشتر از بقیه شامل حالم شده و حسود زیاد دور
و ورم هست خودم از زایمان میترسیدم ولی خیلی راحت بود بقیه میگفتن چقد بچه هات ریزن و ترسناک ولی من عاشقشون بودم و محو زیباییشون میشدم
چقدرررررر شیرین بود بارداریم و زایمانم و لحظه لحظه بزرگ شدنشون مثل قند و عسل
خدایا شکرت
پارسال من باید ۲۵ بهمن زایمان میکردم ولی یهو ۲۵ دی پسرم تصمیم گرفت تو ۸ ماهگی بدنیا بیاد چقدر اون روزا برام پر استرس بود صبح بیدار شدم دیدم خونریزی کردم گفتم ولش کن عالیه چون همیشه لک بینی و خونریزی داشتم ساعت ۵ صبح بود تا ۶ تحمل کردم دیدم یه کوچولو درد دارم زنگ زدم ب پزشکم گفت برو زایشگاه تا رفتم و رسیدم و شرایط رو داشتم میگفتم دکترم اومد و متوجه شد کیسه ابم پاره شده پسرم ساعت ۹:۳۰ صبح بدنیا اومد من حتی وسایل پسرمم نبرده بودم 😍😍😍 یادش بخیر
خیلی لحظه های قشنگی بود 😂😍😍البته من دو هفته قبلش انقدر استرس کشیدم که نگو😫مخصوصا روز قبلش موقع تشکبل پرونده ی دکتر بیهوشی بود انقدر منو ترسوند 😐باز دست دکترم درد نکنه
عزیزم،،،،تولد دخترت پیشاپیش مبارک،،،منم یادش میفتم دلم تنگ میشه اما دیگه نمیخام تکرارشه
منم پارسال تازه مرخص شده بودم و عصر با یه فرشته به خونه برگشتیم
کل بارداریم عالی و بی چالش بود زایمانم خوب بود
ولی تا دو ماه چالش داشتیم خداروشکر که به هیر گذشت
قسمت همه اونایی بشه که در انتظار بچه هستند
تولد گل دخترتون مبارک با ترزوی بهترینها
تولدش مبارک باشه.صد و بیست سالگیش انشاالله.والله من شب قبلش بستریم کردن ساعت پنج صبح دوتا پرستار اومدن بالا سرم عین عزارئیل که بهم سوندووصل کردن چون تعطیلات عید بود روز دوم عید بود دکترا نمیومدن بیمارستان از هفت صبح تا نه صبح منتظر دکتر سونوگراف بودیم که بیاد سونوی اخرمو بگیره برای سزارین آخر سر نه و نیم دکتری که میخواست سزارینم کنه مجبوری خودش سونو گرفت.این سوند لامذهب هم آویزون و اعصاب خورد کن بود.یعنی یادم میوفته مو به تنم سیخ میشه خیلی چندش بود.ادم همش حس میکرد جیش داره و نمیتونست جیش کنه😂من هیچوقت دام نمیخواد اون دردا و دست گذاشتن رو شکم پاره و اینا رو دوباره تجربه کنم.
منم دلم تنگ میشههههه🥹🥹
ای جان تولد گل دخترت و سالروز مادر شدنت مبارک عزیزم .تولدش پرتکرار.
آخی یادش بخیر من ١٣بدر دخترم به دنیا اومد و به جرآت میتونم بگم بهترین زایمان طبیعی رو داشتم و از یاد آوریش به وجد میام😍
خدا حفظ کنه دخترتون رو،من یادم میوفته خاطرات خوبی نبود بعدشم دست تنها کلا تا دوماه بعد زایمان روزای خوبی نبود ازبچم میترسیدم🤣☹️
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.