۴ پاسخ

بزرگترین اشتباه رو میکنی میتونستی بگی عزیزم تازه حمومش کردم سرما میخوره بیرون نبردش با مهربونی حرفات رو بزنی اینجوری هم به خودت ام به پسرت آسیب میزنی

واااا عزیزم خیرو صلاح و اجازه بچه دست توعه تو چرا میزاری؟قدرتشو پیدا کن تمرین نه گفتن نه نبرش نه نده بهش تمرین کن هی باخودت تا بتونی بگی.منم اوایل اینجوری بودم دختر خواهر شوهرم جلوی خودم دخترمو بیشگون میگرفت یا میزدش حالا اون خر گنده ۲۰ سالشه و من اصلا نمیتونستم چیزی بگم بعدش از تو تود خوری میکردم.ی روز خواهر شوهرم اومد دخترمو برد خونه اونوری ک میشد خونا مادر شوهرم(باهم زندگی میکردیم اونموقع.دیگه الان جدا شدیم خونه اجاره کردیم رفتیم)یهو صدای گریه وحشتناک دخترم ب گوشم رسید رفتم دیدم خواهر شوهرم و دخترشم دارن همدیگرو میزنن دلوینم ازین ور داشت میمرد از گریه.ینی بلایی سر اون دختر اوردم ک نگو.گفتم فکر کردی بی کس گیر اوردی ک هی میزنیش و هیچی بهت نمیگم؟؟بار اخرت باشه ی بار دیگه انگشتت ب دخترم بخوره خوردشون میکنم دیگه لال شد دیگه اسم دخترمم نمیاره کاری ب کار دخترم نداره.توام قوی باش بگو نترس دفاع کن.بچت ک زبون نداره بگه.تو زبونشی دستشی پاشی تا وقتی ک خودش یاد بگیره

اصلا نیازی نبود چیزی بگی. فقط میرفتی بچتو بغل میکردی میاوردی.
من شاید درحالت عادی مراعات خیلی چیزا رو بکنم ولی سره سوفیا با هیچکس شوخی ندارم

وویی خیلی بده منم کم و بیش اینجوریم و آدم از تو داغون میشه

سوال های مرتبط