۱۳ پاسخ

آخه بعد بیشتر سمت خانواده خودش جذب میشه و بعد کنیه او ای خانواده همسر بیشتر میشه و تو بیشتر عذاب می‌کشی و شوهرت نمیاد پشتیت کنه. ببخشید زهرا جان چرا اینقدر طولانی داری میری شهرستان خیلی بده زندگیت رو رها کنی

بهش بگو آروم باهاش صحبت کن بگو کمی پیش ما بشین من ک چشمم ب دره منتظرتم کل روز ب امید اینکه بیای پیشم یه حرفی خنده ای جمله ای بشنوم سرحال بشم... خودت درخواست کن ازش عادتش بده منتظر نمون خودش بفهمه ودرک کنه مردا ریز بین نیستن... من وقتی زایمان کردم ده روز اول اصلا پیشش نرفتم همش ازش دورم و درد دارم وهمش بابچم سرگرمم حس کردم ازش دارم دور میشم ولی ب رو نیوردم چون حال نداشتم بعد چند روز اون اومد گفت تو خونه اصلا آرامش ندارم دوست ندارم بیام خونه زد زیر گریه فهمیدم خیلی اذیت شد منم نشستم باهاش گریه کردم گفتمش قول میدم همون اهمیت اولی وهمون نشاط اولی برمیگردم درسته اذیتم کار خونه وبچه ولی این یه نیازه ک باید دو طرفه برطرف بشه چ مرد چ زن هردو تشنه ی محبتن ‌.بنظرم باهاش حرف بزن بهش یاد بده همیشه چ خودش چ خودت بیاید باهم حرف بزنید جای کار ایراد داره تا هردو احساس آرامش کنید

آره بدجوری 😭دلم واسه دوتایی هامون تنگ شده

آره ،من دو روز پیش هرچی تو دلم بود گفتم بهش داریم باهم تلاش می‌کنیم اوضاع مثل قبل شه

برعکس ما نزدیکتر شدیم
به شخصیت جفتتون برمیگرده و به رابطتون قبل ازدواج

دقیقا زندگی منم همینه🫠

خوب خودت باید فاصله رو کم کنی همیشه که نباید مردا بیان سمت زنا یه زمانی هم باید تو پیش قدم بشی بچه رو بخوابون حتی اگه خوابم بود برو بیدارش کن اصلا هم بدش نمیاد مطمئن باشه😂

بعد میگن بچه بیارید زندگی گرم میشه پایبند میشن مردا مهر محبت زیاد میشه

اره ماهم دقیقا همینطوریم. انقد عصبی میشم بچمم تا صب بیداره حرصمو سر شوهرم خالی میکنم دعوا میکنم خیلی اوضاع بدیه. وقت نمیکنم ب خودم برسم وقت نمیکنم یه غذای گرم حاضر کنم بزارم جلوش. امروز هول هولکی یه استانبولی پختم خمیر خمیر شده بود انگار داشتی گِل میخوردی، انقد ک رو دور تند پختم نفهمیدم چیکار کردم. ناشکری نمیکنما خداروشکر بخاطر دخترم ولی اوضاع رابطمون خیلی خیت شده

ما هم همینطوریم از نظر حرف زدن اینا مثل قبلنیم ولی از هم دور شدیم اون اولا منو شوهرم پیش هم می‌خوابیدم دخترمم کنار من الان شوهرم جاشو میندازه اون طرف دخترمم وسط ماست من دوست ندارم پیش هم نخوابیم خیلی اذیت میشم نمیتونمم هیچی بگم قبل بچه حتی ظهر هاهم برای یه چرت کوچیک پیش هم بودیم الان اصلا هیچی 😞

ما هم همینطور عزیزم

ما ام اینجوری بودیم تازه دعوامونم بیشتر شد الان تازه داره بهتر میشه اوضاع

اره ولی بااومدن بچه دوم اینجوری شدیم ما

سوال های مرتبط

مامان آیلین وآیهان مامان آیلین وآیهان ۵ ماهگی
مامانا به شدت. اعصابم خورده دخترم ۵سالشه به شدت حساس هست قبل این که بچه بیاد خیلی خوب بود حرف گوش میکرد الان از وقتی بچه اومده کلا عوض شده منم که یکم این روزا اعصابم خورده یکم از زندگی شخصی یکم بچه که شبو‌روز گریه داره نمی‌خوابه کلا از لحاظ روحی ذهنی درگیرم. بد چون آیهان شبا نمی‌خوابه دخترمم عادت کرده نمی‌خوابه تا ۳همش شلوغ می‌کنه هی بهش میگم نکن همسایه میاد دعوا می‌کنه حرف گوش نمی‌ده طبقه دوم هستیم طبقه پایین خیلی رو سرو صدا حساسه سریع گیر میده منم درک میکنم اما بخدا بخواطر این که دخترم سرو صدا نکنه همه کار کردم نشد به خاطر شلوغ کردنش همش داره کتک میخوره 😭😭😭😭😭😭😭😭دارم روانی میشم من اعصابم خورده همینطوری کلافه هستم دخترمم رو مخ می‌ره همه چی بد تر میشه من دلم نمیاد بزنم بچس اما دیگه داغون شدم بچمم کتک میخوره بیشتر داغون میشم آیلین به شدت زیاد لجبازی می‌کنه اصلا انگار نه انگار وسایل آرایشی خیلی دوست داره براش خریدم اما فقط همون هفته اول خوب بود بد کل خونه رو یا اون به گند کشید 😭 ما که کلا شبا نمیتونیم بخوابیم شوهرمم از سرکار میاد خستس دیگه نمیتونه با آیلین وقت بزارع منم که فقط بچه رو پام آیلین تمام عوض شد. اصلا نمی‌دونم چیکار کنم دارم دق میکنم 😭😭😭😭😭😭😭