زایمان پارت 3
خیلی حالم بد بود هم روحی هم جسمی داغون بودم فامیلا رو اعصابم بودن دم به دیقه زنگ میزدن من حوصله نداشتم میگفتن چرا اینجوری شده اخه تو اصلا استراحت نکردی باید خونه میبودی کاچی میخوردی روزای سختی بودخلاصه ۸روزپسرم بستری بود که اون ۸روز برام اندازه یه سال گذشت بازم خداروشکر ک پسرمو سالم اوردم خونه انشالله که هیچ بچه ای مریص نشه و همه بچه شونو سالم یه دنیا بیارن و سالم ببرن خونه 🌹

۰ پاسخ

مقالات مرتبط

سبک زندگی سالم
سبک زندگی سالم و شاد چگونه است؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
خانه داری و بچه داری
آیا خانه داری و بچه داری با هم جور در می‌آید؟
غذای مخصوص روز‌های امتحان بچه‌ها
غذای مخصوص روزهای امتحان بچه ها | تغذیه در ایام امتحانات

سوال های مرتبط

مامان نیک مامان نیک ۴ ماهگی
زایمان پارت 2
تا فرداش درد نداشتم پسرمم اصلا گریه نمیکرد میگفتم چرا گریه نمیکنه میگفتن بده مگ ارومه منم فرداش یه کوچولو درد داشتم تا موقعی که گفتن باید راه بری یعنی تا بلند شم و قدم برداشتم جیغ میزدم مرگو جلو چشمم دیدم خیلی درد داشتم دکترم اومد گفت عصر مرخصی بچمم اصلا گریه نمیکرد برا واکسن بردنش اروم بود ن شیر میخورد ن گریه میکرد عصری اماده میشدیم ک کم کم بریم خونه اومدن گفتن پسرت عفونت خون داره باید بستری شه سه پلاسه از تو بغلم بردن پسرمو اصلا شک شدم بعد چن دیقه زدم زیر گریه خیلی روز بدی بود رفتم پسرمو دیدم حالم بد بود درد سزارین یه طرف درد مریضی پسرم یه طرف رفتیم خونه کریر خالیش دستمون بود فقط زار میزدم خیلی روزای بدی بود افسرده شده بودم نمیذاشتن پیشش بمونم یه اتاق جدا داشتن مخصوص مادرا همراه نمیذاشتن بمونه منم چون سزارین بودم نمیتونسم بدون کمک بمونم هر سه ساعت از خونه میرفتم بیمارستان موقعی هم خونه بودم اروم قرار نداشتم کارم گریه بود دکترو میدیدم میگفتم خوب میشه
مامان نويان👶🏻💙 مامان نويان👶🏻💙 ۶ ماهگی
دوستان یه نفر سرما خورده باشه جایی باشه ک بچه هست یعنی تو یه خونه ممکنه اون بچه هم سرما بخوره؟ که نزدیکش نشه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان ماهد مامان ماهد ۳ ماهگی
میشه من یه دردو دل کنم؟
شدیدا از بچه داری خسته ام 😫 روحی و جسمی اصلا بچم بهم استرس بدی میده حالم بد میشه وقتی پیشمه
چیکار کنم؟ هفته ای دو روز پیش مامانمه ولی همین که میارمش خونه باز حالم بد میشه
تو فکر پرستارم ولی پرستار میاد خونه بازم همش پسرم خونست
کسی تجربه پرستار داره؟ خوبه بگیرم؟ ممکنه حالم بهتر باشه با پرستار و کنکی؟
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان پویان مامان پویان ۵ ماهگی
خانوما شما در جواب کسایی که درباره بچتون نظر بیخود میدن چیکار میکنید؟؟من خونه خاله ی شوهرم رفته بودم انقدر حرف بیخود زدن تا صبح حالم بد بود به خودم میگفتم چرا رفتم خونشون ،هی میگفتن بچت ریزه ،هیچ رشد نکرده ،مو نداره ،بچه های ما درشت بودن این چرا انقد ریزه ،یعنی اعصاب برام نذاشتن ،در حالی که بچم همه چیزش نرماله خداروشکر
یعنی دلم میخواست کلی حرف بزنم ولی مراعات کردم هیچی نگفتم،ولی از درون واقعا حالم بد بود
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان ❤️رستا❤️صدرا❤️ مامان ❤️رستا❤️صدرا❤️ ۶ ماهگی
خانوما توجه کردین بعضیا تو بارداری خیلی سختی می‌کشن بعضیا نه...
بعضیا مسافرت و گشت و گذار میکنن هر چی دلشون میخواد میخورن
بعد بچه صحیح و سالم ب دنیا میارن
اونایی که رعایت میکنن چقد سخت میگذره و باید همش استراحت کنم تا دو قدم راه میرن میوفتن ب غلط کردن...
من کلا رعایت کردم سخت گذشت برام خونریزی و استراحت مطلق بودم...
اما دختر خواهر شوهرم و عروسش کلا از اولش مسافرت بودن در حال گشت و گذار بودن بچشونم هیچیش نشد و سالم ب دنیا اومد.حسود نیستم اما مقایسه میکنم میبینم من خیلی زجر کشیدم تو بارداری بعد زایمانم چهارده روز بستری شد بچم ...اونا کیف میکنن برا خودشون😒😒
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان دنیز✨ مامان دنیز✨ ۶ ماهگی
مامانایی که کوچولو هاتون تو بغلتونه و مامانیی ک تو دلی دارن همیشه خداتونو شکر کنین که یه نی نی سالم خدا بهتون داده الان تو اینستا میبینم بچه ها نارس به دنیا میان یا حین زایمان زبونم لال خفه میشن من وقتی این چیزارو میبینم هزار بار خدامو شکرمیکنم ک دخترم صحیح و سالم تو بغلمه و همیشه میگم هرمامانی ک تودلی داره یا تو حسرتش خدا الهی بهش بده مزه بچه رو بفهمن بچه خیلی شیرینه باتموم سختی ها اذیت هاش خیلی حس قشنگیه مادر بودن واقعا خیلی قشنگه ایشالله همه مزه مادر شدن و بچشن
امین🤲
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان 🧿🧿کیان🧿🧿 مامان 🧿🧿کیان🧿🧿 ۶ ماهگی
دخترا فقط من اینجورم یا شما هم اینطور شدید خیلی تبل شدم واسه کار خونه جونم نمیگیره خونه تمیز کنم آخه چرا من حتی تو بارداری شب قبل زایمان هم تمام خونرو برق انداختم خیلی وسواس بودم تو خانواده همه میگفتن خیلی حساسی و اینا الان تنبل شدم از یه طرف هم مهم نمی‌کشه خونه اینطور بمونه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان رزا⚘ مامان رزا⚘ ۴ ماهگی
چقدر بچه عزیزه...
بیدارم که تبش رو چک کنم، همزمان کارهای خونه هم دارم انجام میدم.
هیچوقت فکر نمیکردم بتونم شب رو بیدار بمونم.
ایشالا همه نی نی ها سالم باشن💜
۲۷ بهمن
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان لبخند🧸 مامان لبخند🧸 ۳ ماهگی
خانما یه سوالی که برام پیش اومده بچه داری خیلی سخته اونم دست تنها همش بیداری و کلافه ای به حمامتم نمی‌رسی به سختی غذا درست می‌کنی بعد چجوریه تا بچه میشه یکسالش باز حامله میشن بعضیا آخه من بارداریمم همش حالم بد بود با اون حال بدی که نمیشه به بچه اول رسید و خونه زندگی و بعدش باز شب بیداری چجوری میتونید میشه بگید واقعااا واسم خیلی سخته واقعا فهمیدنش
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آرتمیس💗 مامان آرتمیس💗 ۴ ماهگی
من بارداری خیلی سختی داشتم ، همیشه همه بهم میگفتن زایمان کنی باز دلت به دوران بارداریت تنگ میشه ، ولی هربار یادش میوفتم موهای تنم سیخ میشن خیلی خیلی سخت بود اون دوران ، خداراشکر که ازش گذشت کردم و الان ارتمیس قشنگم صحیح و سالم کنارمه😍❤️✨ حالا شما بگین دلتون برای دوران بارداری تنگ شده یا نه؟؟
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان رونیکا💗محمد مامان رونیکا💗محمد ۶ ماهگی
مامانا تورو خدا از شب بیداری بچه هاتون خسته نشید خدا رو شکر کنید خونه هستین سالم هستن من دوشبه اومدم بیمارستان میفهمم چی به چیه چه طفل معثوم هایی با حال بد بستری میشن اعصابم خراب شده کارم شده گریه فقط به قدری بهم فشار اومد قرص تپش قلب خوردم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دلوین🩷 مامان دلوین🩷 ۳ ماهگی
#پارت 2#
من اون شب توی بلوک زایمان بستری شدم وای نگم ک چقد بد بود فک کن کلی زن ک پاهاشو باز کرده بود و فقط جیغ میزدن من همون شب تا صبح نتونستم چشامو روی هم بزارم واقعا ترسیده بودم فقط گریه میکردم ولی واقعا وحشتناک بود حالا اومدن بهم امپول بتامتازون زدن برای ریه هاش ک برسه ولی بلاخره من اون شبو صبح کردم و شب دیگه رو بردنم بخش تا بازم امپولو بزنن چون باید سه تا شو یه شب میزدن سه تای دیگشو ی شب دیگه بلاخره زدنو خداروشکر وضعیت بچه خوب بودو دکتر ترخیصم کرد و قرار شد من هفته ای یکبار بیام سبزوار ک سنوی داپلر بدم و هفته ای دو بار ان اس تی ولی توی شهر خودمون بدم ک وقتی رسیدم به هفته ی 35 وقتی شنبه رفتم سبزوار تا سنو بدم دکتر گفت باید زایمان کنی چون هم اب دور جنین کمه هم سه هفتس بچه اصلا رشد نکرده ک اخرین سنوم ک همون روز بود بچه 1880 بود ک برام نامه سزارین و نامه بستری نوشت برای دوشنبه ک من میشدم دقیق 35 هفته 5 روز ک من رفتم خونه خودمو تا دوشنبه ک اماده شم ساک بچه رو بستمو اماده بودم تا دوشنبه زایمان کنم ولی بگم ک کلی استرس داشتم نگران ک بچه خیلی کوچولو نباشه یا خدای نکرده ریه هاش تشکیل نشه بره دستگاه حالا بماند ک شد روز یک شنبه و من شبش کلی استرس و ترس تا صبح اصلا خوابم نبود ک دکتر اول گفته بود ساعت 7 و نیم بیمارستان باش ولی باز روز قبل عمل زنگ زد گفت نه باید 6 اون جا باشی دیگع ما چون راهمونم دور بود از ساعت 3 صبح حرکت کردیم
مامان کوچولو مامان کوچولو ۳ ماهگی
دلتنگ روزای باراداریمم
البته خداروشکر میکنم بچه سالم و خوشگلی الان بغلمه ولی شیرینی انتظار یه چیز دیگه هست شماهم اینطور میشین که دلتنگ دوران بارداری باشین؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان ۴ ماهگی
سلام امروز چهل روزگی پسر گلم هست😍 مبارکش باشه🌹 از تجربه زایمانمم بگم روز زایمانم با پسر بزرگم که پنج سالشه رفتیم ظهر پشت خونمون، یه تپه بود من بالا و پایین رفتم پنجشنبه بود و جلوی خونمونم یکم پیاده روی کردم شبم عروسی دختر عمه دعوت بودیم با پسرم باباش رفتیم من همون موقع یکم زیر دلدرد داشتم احساس می کردم که همون فردا زایمانمه بعد دیگه شب رفتیم عروسی،، آخر شب تو عروسی زیر دل درد کم داشتم وقتی اومدیم خونه لاکمو پاک کردم به شوهرم گفتم که من درد دارم شوهرم گفت فردا بعد از ظهر انشالله زایمان می کنی تا خوابیدم شد ساعت دو و نیم شب بعد خواستم بخوابم نتونستم دردم شروع شده بود دردمو ساعت گرفتم هر ده دقیقه یکبار بود دیگه از اتاق اومدم بیرون رفتم حمام یه چهل دقیقه هم تو حمام بودم اومدم پایین وسایلا رو که از قبل آماده کرده بودم گذاشتم دم در بعد دیگه نتونستم بار سوم بود که رفتم آوردم بالا رفتم سرویس بهداشتی ببخشید آوردم بالا بعد شوهرم اومد دیگه به مادرم مادرشوهرم زنگ زد رفتیم بیمارستان دکترمم توراه زنگ زدیم گوشیش خاموش بود اونجا که رفتم یه پرستار بد اخلاق بود پرستارم به خانم دکتر زنگ زد گوشیش خاموش بود بعد گفتم من دردامو خونه کشیدم گوش نمیدادن دیگه هفتو خورده ای بود بستری شدم هشت بیست دقیقه هم بچم به دنیا اومد یه دکتر دیگه اومد بالای سرم دکتر شیفت بود طبیعی بچمو به دنیا آوردم زود شد ولی هنوز میتونست زودتر هم بشه 😍
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان گندم🩷🧸💫 مامان گندم🩷🧸💫 ۴ ماهگی
بلاخره دخترم بعد دو هفته مرخص شد امشب دیگه خیالم راحته انشالله هیچوقت هیچ بچه ای راش به بیمارستان نخوره یه چیزایی ادم میبینه بدتر افسردگی میگیره بچه ها واقعا گناه دارن خداروشکر دخترم صحیح و سالم بغلمه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر