از چیزای بدمزه مفید خوردن 😢
خوابیدن
سفر نرفتن 😢
تفریح نکردن
روزمرگی تکراری گذروندن
روزو شب کردن
خسسسسسسسسسسته شدم ..🔫🫤

از طرفی حاملگی دستوپارو بسته
از طرفی یه بیرون معمولی ۲/۳ساعته بخوای بری باید ۱تومن ۲تومن خرج کنی بیای
از طرفی چون حامله ای یه برف بازی ساده /یه خوردن تنقلات ناسالم /یه قلیون کشیدن ساده و.. محرومی

حتی از ساده ترین ها هم محرومم
(دیگه حوصله غذا درست کردنو خوردنو شستنو باز خوابیدن و تکرار این چرخه رو ندارن )🔫🫤

مزخرف ترین دوران حاملگی
باز الان یسریا مثل مامانم میان میگن مادرشدن همینه و فلانو بهمان

من دوران حاملگیم خیلی پرچالش بود و هست الیته تا ۵ ماه اول خییییلی بیشتر
ولی در کل دوسش دارم
کنار همه این محدودیتاااا لباس خریدن برای بچه، تو سونو دیدنش ، لگداش ، اینکه بقیه با مهربونی نگات میکنن شیرینه دیگه

دورت بگردم سعی کن زیاد سخت نگیری
اشکالی نداره اگه چیزی هوس کردی یه کوچولو بخوری یا بری بیرون قدم بزنی و یه دوری بزنی
من خودم هنوز دارم میرم سرکار اصلا به خودم سخت نمیگیرم تو ۲۸ هفته ام یه هفته رفتم مشهد مسافرت گاهی چیزی هوس کنم یه کوچولو میخورم مثلا دو سه بار پیتزا و قارچ سوخاری خوردم
روزای پرچالش تر و سخت تری در انتظارمونه بخایم سخت بگیریم از پا در میایم

شرایط سختیه

عزیزم تو روز اول که میخواستی باردار بشی به این چیزا فکر میکردی بنظر من هیچ خوشی مهم تر از بچه نیس که بخاطر راه رفتن و عشق حال بچه نیاریم

وای وای حرف دل منو زدی تازه اگه استراحتم باشی که فقط باید بخوابی ،دلم میتواد نعره بزنم بعضی وقتا کم میارم فقط گریه میکنم

بعد از زایمان هم همینه، بخوای هم وقتشو نداری،🥴

گرونی و درآمد پایین وام بیشتر ادمو عذاب میده نتونی یه خرید بکنی وگرنه حاملگی و درد واسترسش قابل هضم چون می‌دونی بالاخره تموم میشه ولی گرونی و بی پولی چی

طبق عکس پروفایلت بچت بریچه 🤣🤣🤣 یه کم بخند بابا

من انقد سخت باردار شدم که این چیزا دیگه برام اهمییت نداره بااینکه دلم لک زده یه شب با همسرم برم بیرون یا مث قبل خودم واسه خودم برم بیرون بچرخم خرید کنم ولی میگم این بچه ای که خدا بهم داده خیلی بیشتر از این چیزا ارزش داره

اره واقعا خیلی روزا تکراری و یکنواخته ولی من اصلا ب روی خودم نمیارم😂بزن ب بیخیالی دیگه نصف راهو رفتیم چیزی نمونده💃بچه نداشتنش سخته داشتنش هم سخته پس خداروشکر ک خدا بهمون لطف کرده و مارو لایق دونسه😁

حق داری منم این روزا همش دلم برای روزایی که فقط خودمو خودم بودم تنگ شده الان که اصلا نمی‌فهمم صبحم چجوری شب میشه ،همش کارای تکراری همش جیغ و گریه و بهانه ی بچه
تازه فک کن از بعد عید میشن ۳ تا 🤕 همش میگم خدایا شکرت که سالمن ولی خب روحیه ام خیلی خراب شده

تو خونه برای خودت سرگرمی درست کن
والا حاملگی به کنار به قول خودت با این خرجا آدم بخواد بره یک بیرون ساده باید کلی خرج کنه 😢
منکه خودمو تو خونه با نقاشی کشیدن و فیلم دیدن و کار های هنری سرگرم میکنم
تو به چی علاقه داری همونو انجام بده روحیه اتو نباز عزیزم♥️

من از مورد اول بیشترین عذاب رو میکشم.. غذای بدمزه مفید خوردن با وجود سوزش سگی معده..
نه میتونم غذا نخورم نه از ترس معده درد بعدش دلم میخواد بخورم
فقط اونایی که میگن دلت برای این روزا تنگ میشه رو میخوام خفه کنم..
بابا من میخوام به دنیا بیاد ببینمش با خودش عشق کنم .. دلم اون مسوولیتای مامان شدن رو میخواد .. نه روتین تکراری بخور بخواب..میخوام اکتیو باشم وقت سر خاروندن نداشته باشم

خستم دوروزه غذاهم درست نمیکنم حال تورو دارم

اگه مشکلی نداری عزیزم برو بیرون‌بچرخ برای خودت برو مهمونی 😍تنقلاتم هر چی هوس میکنی بخور الکی حساس نباش با چند بار خوردن چیزی نمیشه فقط قلیونو نمیشه بکشی بقیه چیزا حله

حق داری سخت میگذره حالا استرساشو نگفتی کاش معمولی میگذشت باید کلی هم حرص جوش بخوری

عزیزم درسته فشار از همه جهت هست و هورمونا بهم ریخته ولی فکر بعدشو داشته باش ک چقدر شیرینه

عزیزم راست میگی ولی واقعا مادرشدن نیاز:داره ب اینکه بتونی راحت همچین فداکاری هایی بکنی و اذیت نشی