# تجربه زایمان
بالاخره بعد سه روز وحشتناک سخت اومدم تجربه زایمانمو بگم
بیمارستان نیکان اقدسیه زایمان کردم هرکس میخواد بره اینجا بخونه
۲۷بهمن ۵ صبح ک گفته بودن رسیدیم
تا رسیدیم شناسنامه هارو گرفتن
دستبند دور دستم بستن گفتن برو صدات میزنیم
یه ربع بعد صدا زدن ادرس خونه رو مشخصات و همه چیو گرفتن تا اینجای کار ۳۵ میلیون گفتن کارت بکش بجز دستمزد دکتر ک قبلا دادیم
بعد نیم ساعت صدا زدن ک با سونو انتی فقط خودتو شوهرت بیاین
منم خدافظی کردم از همه و باهم رفتیم بلوک زایمان
اونجا داروهایی ک از اول میخوردم و پرسیدن
بعدش فشارمو گرفتن گفتن لباستو درار لباسا اتاق عملو تنت کن منم پوشیدم ان اس تی گرفتن
دو نفر دیگه با من بودن سوندشونو قبل اتاق عمل وصل کردن نالشون در اومد برا منو دکترم تو نسخع نوشته بود تو اتاق عمل وصل کنید ک دمش گرم
و انژیوکت هم زدن
خلاصه کارامو کردن گفتن بریم اتاق عمل
سوار ویلچیر شدم و رفتیم پشت در اتاق عمل دیگه نزاشتن شوهر بیاد گفتن بمون بهش تا صدات کنیمم

۱ پاسخ

عزیزم هزینه هاش رو هم بگو

سوال های مرتبط

مامان طنین مامان طنین ۱ ماهگی
سلام مامانا، منم میخاستم تجربه زایمانمو بگم بهتون، از بیمارستان پیامبران،
پارت اول:
دکترم برای ۲۲ م دی روز شنبه برام نوبت عمل زد و نامه بستری هم بهم داد، یک روز قبل عمل بهم زنگ زد گفت ساعت ۵ صبح بیمارستان باش برو زایشگاه کاراتو انجام بده ساعت ۷ ونیم اولین نفر میبرمت اتاق عمل، و بهم کفت یه شام سبک بخور، از ساعت ۱۱ شب هم دیگه هیچی نخور حتی آب، منم به گفته ایشون هیچی نخوردم و با همسرم و خواهرم رفتیم بیمارستان، رفتم زایشگاه و اونجا اولین آزمایشی ک دادی رو میخان و سونو ان تی رو، یسری برگه و فرم بهت میدن پر میکنی و امضا از شوهرتم رضایت میگیرن ، یه دست لباس بهم دادن گفتن برو تو اتاق و لباساتو عوض کن، اومدن nst گرفتن و فشارمم گرفتن و انژوکت وصل کردن، حدود ساعت ۶ ونیم هم اومدن سوند رو زدن برام، البته من بهشون گفتم ک اگ ممکنه تو اتاق عمل برام سوند بذارین که گفتن اونجا میتونن برات بزنن اما اتاق عمل مرد هست خودت معذب میشی، که دیگ بهشون گفتم همونجا زدن، درد نداره فقط یه حس خیلی چرت و مزخرفه انگار همش احساس ادرار و سوزش داری ، آها اینم بهتون بگم قبل از اینک برید طلاهاتونو تو خونه دربیارین، یه خانوم رو اونجا دیدم که النگوهاشو قیچی کردن، ساعت حدود ۷ و ۲۰ دقیقه اسم من رو صدا زدن و یه خانم اومد تو اتاق جایی رو که میخاستن تیغ بزنن رو چک کرد که مو نداشته باشه و محض احتیاط با ژیلت شیو میکنه، یه آقا هم با ویلچر اومده بود منو روش گذاشتن و اسم همسرم رو صدا زدن و بردنم سمت اتاق عمل (بقیشو پارت بعد مینویسم)
مامان پسرم مامان پسرم ۳ ماهگی
۱۷ روز پیش زایمان کردم تجربه سزارینم و براتون بگم .
روز ۲۴ آبان که ۳۹ هفته ام تموم میشد نامه بیمارستان داد دکترم .صبح ساعت ۶و نیم بیمارستان بودم کارای بستری تا انجام شد . تا شوهرم کارای بستری رو کرد منم رفتم داخل اتاق معاینه فشارم و ضربان قلب بچه رو گرفتن سونو ها مو گرفتن بعد لباس دادن بپوشم و لباسای بچه رو گرفتن رفتیم تو یه اتاق روی تخت خوابیدم سرم بهم وصل کردن .غیر از من ۴نفر دیگه هم بودن همه سزارینی چند بار میومدن سوال جواب میکردم ازمون . بعد نوبتی هر کی دکترش میومد و اتاق عمل خالی میشد سوند بهش وصل میکردم و میبردن سه نفرمون با یه دکتر بودیم نفر اول و ساعت ۱۰ و نیم بردن من نفر دوم بودم ساعت ۱۱و نیم بردن اتاق عمل .خیلی سرد بود فقط میلرزیدم من بیهوشی میخواستم  تا لحظه آخر همه میخواستم نظرمو عوض کنند که بیحسی خوبه ولی من گفتم فقط بیهوشی دیگه زنگ زدن دکتر بیهوشی اومد و ماسک گذاشتن رو صورتم دیگه چیزی نفهمیدم وقتی به هوش اومدم تو اتاق ریکاوری بودم اتاق بزرگ همه تختا  کنار هم گذاشته بودن یه  ماسکم رو صورتم بود دکترم اومد شکممو فشار داد رفت بعد بچه مو آوردن بهش یه ذره شیر دادن بچه ها رو گوشه اتاق گذاشته بودن .بعد باز یکی دیگه اومد شکممو فشار داد منم جیغ میزدم .دیگه ساعت حدودا ۴بعد از ظهر  منو داشتن میبردن تو اتاق که تو اسانسورم برای آخرین بار یه فشاردیگه دادن گفتن اخریشه .بعد با بچه رفتیم تو اتاق که خصوصی گرفته بودیم . آخر شب ما ما اومد باز شکممو فشار بده نذاشتم .بعدش گفت اگه خونریزیت کمه لازم نیست دیگه .رفتار پرستارا و رسیدگیشون خوب بود راضی بودم . فرداش هم صبح دکتر اطفال اومد تو اتاق بچه رو دید و ساعت ۱۲مرخص شدم .
سوالی دارید بپرسید جواب بدم .