تجربه زایمان ۲
رفتم یه دکتری که پول بیشتری می‌گرفت شوهرم گفت حداقل خیالمون راحته رفتم دکتر گفت نه قدت خوبه بیا معاینه کنم لگنتو تا ببینم میتونی یا نه گفتم من سزارین می‌خوام پول میدم معاینم کرد تحریکی معاینم کرد خیلییی درد داشت بعدش گفت لگنت عالیه تو میتونی زایمان طبیعی خوبی داشته باشی گفتم من از اول پروژسترون زدم نمیتونم گفت نه من از پول بدم نمیاد که ازت بگیرم بهت میگم میتونی پیاده روی کن شیافت گل مغربی بزن تا هفته دیگه میزایی منم دو روز پیاده روی کردم من همیشه بخاطر عفونت واژن ترشحات زیادی داشتم همیشه میترسیدم کیسه آب باشه روز بعد دیدم‌ترشح دارم مثل همیشه بود ولی گفتم بزار برم هم نوار قلب بچه رو چک کنن هم تست بگیرن برای احتیاط رفتم زایشگاه دست کرد معاینم کرد گفت کیسه آبت ترکیده من اصلا نه امادگیشو داشتم نه باورم میشد آخه ترشحاتم مثل همیشه بود ..واسه عصر نوبت شیو و اپیلاسیون داشتم ۳۷ هفته و۶ روزم بود دقیقا همون زمانی که اون دکتر میخواست عملم کنه از شانسم همون دکتر هم بود تو زایشگاه التماس کردم برم حموم وسایلم بیارم قبول نکردن آن اس تی گرفتن بعد نیم ساعت دیدم کل تخت خیس آب شد انگار تازه کیسه آبم ترکیده بود انگار اصلا خودشون ترکونده بودنش..‌

۸ پاسخ

کثافتا چقدر دل سنگ

ربطی ب پروژسترون نداره
اشنا ما ازاول تا اخر استفاده‌کرده بود۳ ساعته زایید طبیعی
منکه استفاده‌ نکرده بودم۱۲ ساعت کشید

بعدش چیشد

شیو نکرده بودی یعنی؟

خدا لعنت شون کنه من الان استرس دارم که از هفته دیگه که دکترم ان اس تی مینویسه مجبورم برم زایشگاه چیکار کنم معاینه نکنن

عجب کیسه بترکه خیس میشی احتمال نشتی داشت نگهت داشت منم تجربه خوبی نداشتم
ولی خداروشکر که نی نیت صیح سالم به دنیا اومد

مبارکه دیگه شده چاره ای نیس تو قبلا بچه دار شدن میرفتی لیزر خب من کل جلسه های لیزر رفتم بعدش اقدام به بارداری کردم الانم که بچه ام بدنیا اومد اصلا بدنم مو نداره لیزر خیلی خوبه

عهههه یعنی از عمد ترکوندن؟؟

سوال های مرتبط

مامان ماهان مامان ماهان روزهای ابتدایی تولد
پارت دوم طبیعی - سزارین
دوشنبه صبح دکترم اومد معاینه تحریکی برام انجام داد چون فقط یک سانت باز شده بودم. تا حدود ساعت دوازده ظهر هرچی معاینم کردن فقط دو سانت دهانه رحمم باز شده بود در صورتی که دردهام پشت هم و شدید شده بود. هرچی هم بهشون گفتم برام ایپیدورال بزنین قبول نکردن چون به چهار سانت نرسید. با دکتر که تماس گرفتن گفت کیسه آبو پاره کنن، وقتی پاره کردن متوجه شدن بچه مدفوع کرده ولی همچنان اصرار داشتن به زایمان طبیعی. ماما که معاینم کرد گفت سر بچه هنوز بالاست ولی یه چیزی حس میکنم که نمیدونم چیه، به سر پرستارشون گفت اونم معاینم کرد گفت دست بچست که قبل از سرشه
دوباره ماما معاینم کرد، بعد دکتر شیفت رو صدا کردن اونم اومد معاینم کرد و گفت دستشو جا به جا کردم و زدم کنار.دوباره ماما معاینم کرد. با هر بار معاینه هم به هم دیگه میگفتن باید سزارین بشه ولی باز همچنان معاینه میکردن. من که دیگه از درد فقط جیغ میزدم و گریه میکردم. آخه فکر کن نیم ساعت در حال معاینه شدن باشی. انگار طبیعی زایمان کرده باشم. به دکترم خبر دادن گفت آمادش کنین برای سزارین.
مامان فینقِلی مامان فینقِلی ۱ ماهگی
مامان سلما مامان سلما ۲ ماهگی
#تجربه _زایمان_طبیعی
پارت یک

سلام دوستان
من اومدم تجربه زایمانم و بزارم فقط یکم طولانیه

اول بگم که تو هفته ۲۸ که بودم جنین تو موقعیت زایمان قرار گرفته بود و دکتر گفت اگه تا یک ماه هم تو شکمت بمونه خیلی خوبه کلی شیاف و آمپول پروژسترون مصرف کردم و شکر خدا خیلی بیشتر از یک ماه موند
دوباره تو ۳۲ هفته برای چک طول سرویکس رفتم بهتر شده بود ولی مایع دور جنین یهو کاهش پیدا کرده بود از ۱۱ شده بود ۷ و دوباره دکتر احتمال زایمان زودرس داد گفت هردو روز باید برم نوار قلب
تو ۳۴ هفته رفتم مایعش بهتر شده بود وزنشم ۲۳۰۰ خوب بود خلاصه همه چی اوکی بود ولی دکترم گفت تا اتمام ۳۷ هفته باید به استراحت ادامه بدی و کار سنگین نکنی منم تا ۳۷ تموم شد شروع کردم پیاده روی
تو ۳۷ هفته و ۴ روز رفتم سونو دکتر گفت وزن بچه پایینه و رشد چشمگیری نداشته باید بری سونو داپلر اگه مشکلی داشته بدنیا بیاریش که خداروشکر مشکل خونرسانی نداشت
خلاصه دکتر گفت بیا معاینه ات کنم برای وضعیت لگنت وقتی معاینه کرد با تعجب گفت درد نداری ؟؟ گفتم نه گفت دهانه رحمت دو سانت باز شده دوباره گفت استراحت کن بچه هرچی بیشتر بمونه بهتره
من اومدم خونه و دیدم یهو افتادم سر خونریزی دوباره رفتم مطب اولش دکتر گفت بعد معاینه لکه بینی طبیعیه
من گفتم درحد پریود خونریزی دارم گفت خب بیا دوباره معاینه ات کنم
دوباره معاینه کرد گفت آره خونریزی داری ربطی هم به معاینه نداره صدای قلب نینی هم گوش داد گفت ضربانش خوبه برو خونه فردا بیا بیمارستان من خودم شیفتم تا نوار قلب بگیریم
مامان فندوق مامان فندوق روزهای ابتدایی تولد
شبش از بس گریه کرده بودم دیگه نا نداشتم ، قبلش هم دکتر اومده بود برام معاینه تحریکی انجام داد یکمی ترشحات خونی داشتم دیگه تو اتاقه هم تنها بودم اجازه ندادن مامانم پیشم بمونه مامانم از روز اول بستری پیشم بود تا روز مرخص شدنم ولی شبا نمیزاشتن ، خلاصه که ساعت یک و نیم دیدم ی پرستار اومد گفت بخواب آن اس تی بگیرم تا گفت سرش داد زدم که نمیزارم ولم کن خستم کردی گفت قول میدم اخریشه دوباره نیم ساعت تحمل کردم به محض اینکه تموم شد گفتم درو ببند می‌خوام بخوابم خواهشاً کسی دیگه تو اتاق نیاد ، ولی اینو بگما پرستارای بیمارستان دنا واقعا پیگیر و مهربون هستند ولی تنها ایرادش اینه که خیلی مقرراتی و رو اصول هستن اکه ی بیمارستان دیگه رفته بودم سریع سز میکردن ، دنا میگه تا زمانی که بدونیم طبیعی میشه طبیعی ، خلاصه ما شب خوابیدیم صبح ساعت شش دوباره شروع کردن به آمپول فشار همون درد ها شروع شد همون درد های کاذب گفتم دکتر کی میاد گفت هشت اینجان ، دکتر ساعت هشت اومد معاینه کرد باز گفت میگم حس نکردی کیسه این می‌ریزه گفتم نه گفت نشتی داری گفت باید کیسه اب رو بزنم منم گفتم فقط ی کاری کن من راحت شم اومد کیسه اب رو سوراخ کرد نگمدبراتون که چقدر حجم آب زیاد با ی بوی خیلی بدی داشت کیسه ابم که خالی شد تمام تنم مخصوصا پاهام افتاد به لرزیدن آنقدر می‌لرزید که گفتم کنترلش دست خودم نیست ، چون از قبل هم به سیاتیکم فشار اومده بود بخاطر اون بود ، ولی کیسه اب رو که زدن زیرمو عوض کردن دردهای اصلی خودم شروع شد حالا آمپول فشار بود درد خودم بود دستگاه هم وصل بود رو کمر بودم درد ها اول از ده دقیقه به ده دقیقه بود درد ها مثلا ی دفعه همزمان کمرت داغ می‌کنه و میزنه به پاهات همراه با فشار زیاد که با هر دردی میمیری و زنده میشی