از الان غصه زایمانمو میخورم دلم نمیخواد نه مامان خودم بیاد کمک نه مادرشوهرم حوصله هیچ کدومو ندارم
سه روز منو شوهرم و بچم مریض شدیم هیچ کدومشون نگفتن یع بشقاب سوپ برسونیم دستتون حتی کارم به جایی رسیده ک از مامان خودمم حرف میشنوم همش حرف منفی غم و غصه دیگه دارم دیوونه میشم
پرستار خوب پیدا میشه ؟ از کجا باید پیدا کنم همون پرستار ادم غریبه بیاد بهتره پولشو بگیره حرف اضافه هم نمیزنه میره

درخواست دوستی میدین عزیزم

فداتشم منم وقتی زایمان کردم اونم دوقلو ن گذاشتم مامانم بیاد ن مادرشوهرم ۴ ۵ روز شوهرم کمک کرد بعد رفت سرکار من موندم دوقلو ها خودم بزرگشون کردم دست تنها الانم ک رفتن تو ۶ ماهگی سخته ولی شدنیه بگو کسی نیاد تو ب مامانت بگو شوهرتم ب مامانش بگه نیاین کی حوصله داره آخه همه چی ب کنار باید ازشون پذیرایی ام کنی

بنظر من اگر که می خوان بیان کمکت کنن بذار بیان
اشکالی نداره درک می کنم چی میگی این روزا میگذره شایدم دیدی اون قدر که فکر میکردی بد نشد
برای خودم خیلی این احساسات پیش اومده بود دوران بارداریم
ولی اگر که توان مالیش رو داری و اون ها هم خیلی استقبال نمی کنن یک خدمتکار خوب بگیر که جمع کردن زاچ هم بلد باشه
از نرم افزار و یا در و همسایه و فامیل پرس و جو کن زنگ بزن کارکردنش رو بپرس و هزینه هاشو من خودم دوست دارم برای بچه بعدیم خدمتکار هم داشته باشم حتی اگر مامانم بیاد

ای جونم کاش نزدیکت بودم میومدم کمکت

طبیعی زایمان میکنی؟

عزیزم مادر خودت چرا نمیاد؟؟؟

بگو همسرت بمونه خونه کمکت کنه بهتراز پرستاره
چندروز مونده به زایمانم چند مدل غذا درست کن بذار فریزر اون چند روز استفاده کنین