مامانا دردو دل
داداش من از اون دسته از ادماست ک تو دلش هیچی نیست ولی دمار از روزگار آدم درمیاره،زنش یاد میده این اجرا میکنه،دوسال پیش ک خونه خریدن ما رفتیم خونشون چون دومادمون پول نقد نداشت گفت دفعه ی بعد اومدنی کادو میدم اصلا ما برا شب نشینی رفته بودیم،منم دیدم خواهرم نداد گفتم زشته بزرگتره بمونه بعداً باهم کادو میدیم،زنداداشم سر اون چندماه با ما حرف نزد حتی عروسی دخترخالم اصلا مارو محل نزاشت و همه متوجه شدن درحالی ک بخدا ما قرار بود کادو ببریم،جنگ و دعوا که اینا کادو ندادن در حالی ک خودش منو پاگشا نکرده اصلا،مامانم اینا فرش خریدن،فرشای نشیمنو انداختن اتاق و سه تا فرشم اضافه اومده دوتا شیش و ی دوازده متری،امروز اومده ک من میخوام فرشارو ببرم مامانمم گفت آره اضافه اومدن ببینم هرکدومو خواستی ببر،گیر داد بند کرد ک نه من این فرشی ک انداختی اتاق یا انداختین تو هالو میخوام،مامانم گفت خونه ی ما رفت و آمد زیاده بزار اینا اینجا بمونن،گیر داد ک نه من نمیدونم اینارو میخوام،یا میگه پایین خونه رو مغازه نکنین من میخوام بیام اونجا خونه رو بدم مستاجر یا میگه مغازه کنین مفتی میخوام بیام اونجا برای منه،هرروز هروز تکرار میکنه ایندفعه جوابشو دادم دعوا شد بیچاره پسرم اونقدر ترسید و گریه کرد که میخوام بمیرم فقط😭خدا نگذره از زنداداشم ک انقد پول دوسته این زن

۸ پاسخ

حالا به داداشم بابام خونه خرید،جهاز خرید،عروسی گرفت ولی هنوزم دو قورت و نیمش باقییه

٫٫داداشم امروز اومده میگه که من میخوام فرشارو ببرم

چه شخصیتی داره این زنداداشت😬🤨
بچه داره؟

خوب کردی جوابشو دادی
حالا شماها محلش ندین
به مامانتم بگو فرشارو تحت هیچ شرایطی نده بهش
احساس میکنم داداشت خیلی رو داده بهش
اینم حسابی داره سو استفاده میکنه
یعنی چی فرشای زیر پاشونو بکشه ببره😑

عجب رویی داره
ندینا بهش
به پدرت بگو به برادرت بگه فرشا هم همینا که هس میخوای ببر نمیخوای نبر😒خوب کردی جوابشو دادی نزارین پرو بشه

تقصیر داداشته انقد بهش رو داده زنو چه ب دخالت تو کار مادرشوهر پدرشوهر فرش خریدن واسه خونه خودشون اومده میگ بدین ب من پرتش کنین بیرون بی تربیتو داداشتم حرف زد اونم بندازین بیرون ک ب زنش ادب یاد بده ک دیگ توکار خانوادش ذخالت نکنه😒😒

چرا میگه خونه واس ماعه؟
الان یادش افتاده بیاد فرشارو ببره؟

چقد پروئه😨

سوال های مرتبط

مامان سبحان و مَهلا مامان سبحان و مَهلا ۹ ماهگی
وقتی به عقب نگاه میکنم اصلا باورم نمیشه ک ازدواج کرده باشم چه برسه دوتا بچه اونم توی 24سالگی هم خداروشکر میکنم هم دلم میخواست بیشتر مجرد بودم اما متاسفانه خانواده همایتگر نداشتم ، یه سوال از کسایی ک پدرشون فوت کرده میگم مادرتون ازتون چه توقعاتی داره ما کلا دوتا بچه ایم یه برادر و من ک خوب اونایی ک تاپیک هامو دنبال میکنن میدونن ک کلا فرق میزاره مامانم بین من و اون و خیلی به برادرم میچینه ولی همیشه توقعاتش از منه دکتر ببرمش بیرون ببرمش خونه ی من بیاد کوچکترینش سر تولد و دندونی مهلا بود ک از چندین ماه قبلش هی میگفت بهشون کادو میدم و فلان و بیثار ک چه مال جشن دندونی مهلا چه برای سبحان خوب من خیلی ناراحت شدم میگم تو انقدررررررر به اون بچه ت میچینی من واقعا ارزش500تومن کادو رو نداشتم؟ بعد اونوقت یعنی من جرئت ندارم بگم میخوام جایی برم توقعش اینکه برم دنبالش هرجا میخوام برم ببرمش مهمونی خرید هرچی و هرجا من واقعا دیگه از پسش برنمیام با دوتا بچه واقعا زندگی خودم رو گذروندن برام خیلییییییی سخته به خدا این تولد رو ببینین از صفررر تا صدش با خودم بوده شوهرم یدونه بادکنک نزده از شیش صبح تا همین الان دست تنها با دوتا بچه دوییدم حالا میخوام اینو بدونم ک واقعا کسایی ک پدرشون فوت کرده همه ی کارای مادرشون گردنشونه؟ و این واقعاااا گردن دختره؟
مامان اِلای مامان اِلای ۱۶ ماهگی
بچه ها بیاید ی نظری ازتون میخوام و ازتون میخوام بگید چ رفتاری داشته باشم با اون شخص

بچه ها من در هفته ی روز در حد چندساعت اونم با تماسای پدر شوهرم ک میگ دل تنگ بچه ام میام خونشو و بر میگردم خونه گاهی شب دیر وقت میرسیم میخوابیمو فرداش بعد ناهار میریم و ی مادر شوهر فوق العاده فضول دارم ک فک میکنه خودش خوبه و بی نقصه ولی من پر از مشکلم اینا همش یک طرف
بعد خودتون میدونید ک ی مادر حسش هیچوقت اشتباه نمیکنه من متوجه این هستم ک از الان داره یجور رفتار میکنه ک وقتی بچم ب اون درک از فهم رسید نسبت ب من بدبین و ازم فاصله بگیره از رفتاراش معلومه مثلا هی بچمو بغل میکنه میگه مامانت منماااا بعد بچم گریه میکنه ک بیاد بغلم هی میگ بیا بریم بچرخیم بغل اون نرو دیگ اوایل برداشت خوب میکردم ولی بعدها حرکات دیگ ام دیدم مثلا من بچمو میبوسمم میگ اه نکن بچه بو گرفت یا بچه کثیف شد میبره فورا میشوره دستو صورتشو ولی خودش انقد بچمو تف مالی میکنه ک بچم جیغ میزنه میرم میگیرمش یا امروز بچم داشت جیغ میزد میگ انقد مادرش داد زده اینجوری میکنه ها برادرشوهرم گفت چرا مضخرف میگی اخه اون بیچاره ک همش اروم میحرفه گفت ن همش داد میزنه شما کرید حتما پدر شوهرم گفت والا تو خودت حرف زدی ی محل و حالی میکنی ک یا میگ بچه رو من تربیت کنم واقعا رو مخمه کارهای دیگ ای ک زیادن ب نظرتون چیکار کنم
مامان شكلات مامان شكلات ۱۶ ماهگی
مامانا میخوام بمیرم کاش بمیرم شبمپ صبح نکنم الهی خدایا من چ گناهی کردم ک این بچه نصیبم شده خدایا من طاقت این همه زجر و بدبختی ندارم کاش بچه بود!!!کاش اسمش نیمشه گذاشت بچه میشه گذاشت روانی بخد بچه من چیزی از روانی کم نداره شاید خیلیا بهشون بربخوره که با یه بچه اینجوری رفتار کرد؟اما ی بار فقط ی بار بیا خونه ما میدونی قضیه چیه و چ خبره ؟این بچه از خواب ک بیدار شد تا وقتی می‌خواد بخوابه ی بند ی تیکه داره نق میزنه و گریه میکنه و از سرکول من پ هرکی ک تو خونه باشه بالا میره تو اصلا نمیدونی دردش چیه میخوای بزنی ک بمیره
یچیزی هم بهتون بگم؟من هزار تا بچه دیدم بچه های مختلف چون بچه ها رو بشدت دوست داشتم(توجه کنید:دوست داشتماااا الان اصلا از بچه متنفرم)بچه عای زیادی میدیم همشون ساعت ها مدت ها ختی ی روز پیشم بودن.اما من هیچ بچه ای ب بدبختی و زندگی حروم کن بچه خودم ندیدم ندیدم فکر نمیکنم باشه میخوام از بدی هاش بنویسم تومار میشه نمیشه اصلا(تو میخوای سوار ماشین شی مسافت ۱۵ دقیقه ای از همون اول گریه میکنه نفسش تموم میکنه از سر کولت بالا میره تا ب مقصد رسیدی ب مقصد هم ک رسیدی تا وقتی بغلته میخوای بری داخل خونه طرف هیچی نمیگه همین ک نشستی گریه زاری و نق نق و فضولی و بدجنسی شروع میشه و میخوام بمیرم حاضرم بچمو ب یکی بدم حتی حاضرم هرکاری کنم این بچه خوب شه .دیگه خسته شدم؟مسی میدونه؟کسی نمیدونه چون هیچ بنی بشر منو درک نیکنه امیدوارم هیچ وقت درک نکنه بدترین درد دچارش شدم