۱۳ پاسخ

خوشبحالت کاش من به جای تو بودم حال من برعکس ۳ تا خواهرشوهر دارم یه دیقه نمیزارن دستم باشه تمیزش کنن پوشاکش کنن بخوابونشش

من مادرشوهر ندارم به مامان خودمم گفتم نیا پیشم با اینکه دوقلو دارم و شرایطم سخته
خواهرم و خواهرشوهرمم شرایطشو ندارند بیان خودشون بچه کوچیک دارند...
چندشب یبار میگم بیایید خونم دلم براتون تنگ شده... من الان 5ماهه خونه مامانم که یک کوچه بالاتره نرفتم...

بهتر نيان منكه از خدامه اصلا همينجور باشن

من از اولش طی کردم با خانوادم گفتم باید تا ۶ ماهگی کمکم کنین الانم همینه مامان بابام اومدن خونم الان ۵ ماهه تا بعد عید ک اوکی شم
باورت نمیشه هنوز نمیتونم‌مثل آدم ی حموم برم

بهتر منم خشم نمیا بیان سمتش مواقعی ک نیازن نیستن پ بهتر همون ک همیش نباشن

راستش من میگم کاش به بچه ی من توجه نکنن من با مادرشوهرم و اینا قهرم کلا بعد هر چند وقت یبار زنگ میزنن به همسرم میگن هانا رو بیار دل تنگ هستیم وقتی میبره کلا اعصابم داغون میشه

هی خواهر دس رو دلم نزار اره واقعا گاهی ادم خسته میشی واسه منم اصن سالی یبارم نمیان بهتر راحتترم ی بچه کلاس اولی دارم یکی ۴ماهه بچه کوچیکم مریض بود بیمارستان بستری بود بچه رو مدرسه نمیفرستادن درساشو ک میفرستادم از تو شاد براشون اصن با بچه کار نمیکردن بچم عقب مونده بود

والا خواهر همه همینن
مادرشوهرا ک بدتر
همون بهتر ک ادم بره خونه مامانش

والا من بدم میاد به بچم دست میزنن تو بلد نیستن قشنگ بگیرنش کمرشو بد میگیرن

برعکس من هروقت میان نگهش میدارن میگن ت بخاب. خیلی وقتا خسته میشم مادرشوهرم میاد پایین میبرتش بالا من استراحت میکنم

اینو نگن پس چی بگن.واقعا بعضیا چقد بیخیالن.ناسلامتی نوه و برادر زاده شونه

بچه ات یکی دو هفته دیگه اروم میشه
تو جهش رشدی خیلی بی قرار میشن
اگه دیدی لثه اش هم اذیت یکم پاراکید بمال رو لثه اش
هر روز هم با مسواک انگشتی لثه اش بمال نازک تر میشه سریع تر و راحت تر دندون در میاد

بهتر منم همینطورم

سوال های مرتبط

مامان سبحان🩵💫 مامان سبحان🩵💫 ۶ ماهگی
انقد گریه کردم ک چشام قرمز شده😭
وقتی شوهرم از سرکار می اومد بچه رو نگه هم نمی‌داشت حداقل حواسش بهش بود ولی چند وقته از سرکار میاد میره تو خونه خودمون کار میکنه
(با مادرم اینا تو یه ساختمونیم) ب مامانم اینا میگم بیان پیش بچه بمونن من کارامو بکنم اونا هم‌گاهی میان گاهی ن .بچمو تا میزارم زمین گریه میکنه حداقل خوابش نیم ساعته
امروز میخاستم لباس بشورم (لباسشویی ندارم) با هزار التماس خواهر کوچیکم ۱۷ سالشه گفتم بیاد بچه رو نگه داره من کارامو بکنم اومده یجوری گازش گرفته رد دندوناش افتاده تو صورت بچم😭
بعدشم برقا رفته فقط چراغ گوشیم بود نگو بچه گریه میکنه میگه چراغ گوشی هم خاموش کردم همه جا خیلی خیلی تاریک بود گفته بزار بترسه تا بخوابه بچم جیغ زده تا روشن‌کنه😭 تا اومدم خونه کلی شمع روشن کردم تا بچم نترسه کلی بغلش کردم و آبجیمم دعواش کردم ولی تازه طلبکارم هست منو فوش میده😭😭
بخاطر کارای خونه ب بچم نمیرسم 😭😭😭😭😭
یا لباس بشور یا غذا درست کن یا ظرف بشور و....
ب بچم نگاه میکنم گریم بند نمیشه 😭