۱۸ پاسخ

شوهرتو صدا میزنن کمک

نگران نباش من تازه سزارین شدم میگن شوهرت بیاد با یکی از خدمه تختا رو به هم میچسبونن از زیرت با ملحفه میگیرن میذارنت اینور اصصصلا جای افتادن نداری هیچی هم نمیفهمی

😂😂😂😂ن بابا راحت میتونن جا ب جا کنن استرس نداشته باش من روزی ک زایمان کردم تخت بغلی وزنش خیلی بالا بود ولی راحت جا ب جاش کردن

🤣حالا استرس من این بود ک موقع زایمان طبیعی نشاشم انقدر زور میزنم 😂😂😂😂 خداروشکر نشاشیدم

نمیتونن خو
خودتم باید کمک کنی

نگران نباش منم زاییدم ۸۵ بودم الآنم ۸۶ 😄انقد راحت جای جا کردن

منم این استرس رو دارم😪🤣🤣🤣

🤣🤣🤣جررررر

من چی بگم الان ۹۸تا زایمان ۱۰۰رو رد میکنم 😫😫😫😬😬😬😬

چندمه زایمانت عزیزم؟

من ۹۳شده بودم راحت جابه جا شدم الان شدم ۶۷

سزارینی ؟

توی بیمارستان شهر ما شوهر باید بره کمک پرستارا زنشو جابه جا کنه

همش فکر میکردم من فکرای عجیب میاد تو سرم .
چند روز فکرم این بود اگر اتاق خصوصی نگیرم اگر هی بخوام برم دستشویی کسی باشه چی

وای بنظرم خیلی حس بدیه بلندت کنن بندازنت رو یه تخت دیگه😐

😂😂 من با اینکه سزارین اورژانسی شدم خودم با پای خودم رفتم رو تخت برای سزارین توهم بگو میشه خودم برم با سر قبول میکنن
با وجود اینکه سوند و... هم بهم وصل کرده بودن

ای بابا ولکن اونموقع یه فکری میکنیم 🤣🤣🤣🤣🤣🤣 یا پرستارا واینا یه فکری میکنن 😂

چند کیلویی مگه 🤣🤣🤣🤣🤣.

سوال های مرتبط

مامان فسقلی مامان فسقلی ۲ ماهگی
تجربه زایمان قسمت ششم

که دکتر گفت ترشح سبز رنگ کمی توشه
اتاق رو آماده کنید سزارین اورژانسی..
دیگه تا آماده کنن تقریبا ی ساعتی شد ،بعد یکیشون اومد سوند رو وصل کرد بهم..
یکی از خدمات اونجا اومد گفت پاشو بریم برای سزارین ،دیگه بزور پاشدم چون سوند بهم وصل بود راه رفتن یجوری بود
یه تخت دیگه بود گفت دراز بکش روی این ،دراز کشیدم و پتو زد روم و پروندمم گذاشت روی تخت و بردنم بیرون از بلوک زایمان ( من طبقه ۳ بودم برای زایمان طبیعی ،اتاق عمل سزارین طبقه چهارم بود) مامانم و شوهرمم اونجا بودن اونارو دیدم و رفتیم بالا
از بالا ام جلو در ورودی اتاق عمل یه تخت دیگه آوردن گفتن آروم بیا روی این یکی تخت،اروم رفتم روی اون تخت و یه مردی بود که بردتم تو اتاق عمل و گفت حالا دوباره آروم برو روی تخت اتاق عمل
بازم آروم آروم خودمو هُل دادم روی تخت اتاق عمل
وای که چقدر سرد بود اتاق عمله،داشتم میلرزیدم گفتم خیلی سردمه یه زنه گفت کولرو خاموش میکنم الان
چند نفر اونجا بودن زن و مرد
دیگه دکتر بی حسی اومد خیلی ام خوش اخلاق بود ( کلا بجز یکیشون که دختره خیلی رو مخ بود بقیه شون خوب بودن)