زیر دستامو گرفتن گذاشتنم رو تخت یکم که گذشت حالم بهتر شد همش تقصیر پرستاره بود هرچی میگفتم یکم یواش تر میگفت نترس بیا ببینم منم رفتم تهش اینجوری شد😂
دیگه از اونجا به بعد هر ۶ساعت اومدن واسم شیاف زدن و واقعا درد نداشتم یکم تو بلند شدن و نشستن و اینا اذیت میشدم ولی خب تخت برقی بود خیلی کمکم کرد که دردم کم بشه
خلاصه اصلا نترسین از سزارین تموم درداش‌ قابل تحمله مهم اینه خودتونو زیاد شل و ول نکنین که درد بهتون غالب بشه
دیگه تا شب بهم گفتن مایعات بخور و راه برو تا شکمت کار کنه خیلی بد بود که گشنگی بکشی😂ولی خب چاره ای نبود
فردا صبحشم من شکمم کار کرد البته نه خیلی ولی خب ساعت ۹:۳۰ و اینا گفتن برین واسه کارای ترخیص😍
خداروشکر نینی هم حالش خوب بود و بهمون روش شیر دادن و اینارم یاد داده بودن 🥲
دیگه ترخیص شدم و اومدیم خونه
تموم شد تموم استرسام
من اگه میدونستم اینجوریه اصلا خودمو زجر نمیدادم اینقد.
چقدر واسه پمپ درد و ماساژ رحمی و بیهوشی گریه کرده بودم
چقدر از لحاظ روحی شب قبل عمل داغون شده بودم ولی تموم شد با تموم خوب و بدش سزارین منم تموم شد و به شدت از انتخاب نوع عملم و بیهوشیم راضی ام
دروغه میگن بیهوشی خیلی تاثیر بدی داره بنظر من بی حسی بدتره
بی حسی ادم حداقل اگه کمر دردش نخواد تا چند ماه بمونه همون هفته اولش ادمو از پا در میاره…….
من الان ۴ روزه زایمان کردم هیچ عوارضی ندیدم فقط یکم شونم درد میگرفت که اونم تو بیمارستان بودم تا شیاف میزاشتن اروم میشدم
خداروشکر تا الان نه سردرد داشتم نه کمر درد نه هیچیه دیگه ….
فقط وقتی اور شیاف و میره یه دردی مثل پریودی میگیرم سریع شیاف میزارم بلافاصله اروم میشم😍
…….
اگه سوالی چیزی دارین که میتونم کمکتون کنم بپرسین 😍

۹ پاسخ

عاقا اینجور ک تعریف کردی من گرخیدم😑😑هی میگی نترسی ولی ترسناکتر از تصوراتم بود ک

چرا موق ماساژ دست تو رحم کردن ؟؟
اصلا تو سزارین ک اینکارو نمیکنن

چرا بیحسی هفته اول ادمو از پا در مباره؟؟ مگه چطوریه؟؟

الان توی خونه خیلی خونریزی داری؟ درد در چه حده.

دختر یه جوری تعریف کردی منی که سزارین دومم ریدم به خودم😂😂😂😂من تو این مورد خوش شانس بودم که تو همون اتاق عمل شکمم رو فشار دادن هیچی متوجه نشدم فقط یه لحظه نفسم سنگین شد

میگن موقع بهوش اومدن درد شدید میاد سراغت شما این دردو نداشتی؟

خداروشکر ک خودت و نی نی سالم هستید ایشالا منم به موقع زایمان کنم
قدم نو رسیده مبارک ایشالا پر از برکت باشه براتون

هم اذیت شدی هم زایمان خوبی بوده انشاالله تن هردوتاتون سلامت باشه همیشه

چه چیزای توی ساک خودتون و جوجو کوچولو گذاشته بودید؟

سوال های مرتبط

مامان هدیه زهرا مامان هدیه زهرا روزهای ابتدایی تولد
#تجربه_سزارین
پارت دوم
تو اتاق عمل اول متخصص بیهوشی خیلی مهربون بهم مشورت داد که وقتی میترسم، بی حسی خوب نیس و باید بیهوش شم. چون وقتی وارد اتاق عمل شدم، خیلی ترس داشتم و اینو همه شون متوجه شدن . یکم باهام حرف زدن تا ارومم کنن. و تصمیم گرفتن که بخاطر ترسم، بیهوشم کنن. و اینکه از عوارض بی حسی بهم گفتن که بعداز اینکه بی حسی تموم میشه، سردرد های شدید دارن .
دستگاه تنفس بهم وصل کردن و همونجا دیگه تو یه لحظه بیهوش شدم.
بیدار که شدم، ساعت ۲ و نیم بود.
دیدم تو اتاق ریکاوری ام و پرستار بهم شیاف میزنه تا درد نداشته باشم.
آرامبخش و شیاف خیلی خوب بود . باعث شد وقتی که به هوش اومدم، اصلا دردی نداشته باشم. واقعا خوب بود . اصلا نیازی به پمپ درد نداشتم. همه کسانیکه با ما سزارین کرده بودن هم همینطور بودن، هیچکدوم پمپ درد نداشتن . و همه مون با شیاف و سرم و آمپول ، آروم بودیم و هیچ دردی نداشتیم‌ . و بخاطر اینکه بیهوش هم شده بودم، هیچ عوارضی نداشتم و حالم اوکی بود.
تو این زمینه ی بعد از عمل، بیمارستان و عواملش خیلی مهمه. من که واقعا رااضی بودم. رسیدگی شون عالی بود.
مامان اورهان 🐣🧿 مامان اورهان 🐣🧿 روزهای ابتدایی تولد
تجربه سزارین پارت دوم

بعدش اومدن بردنم سمت اتاق عمل جلو در خانوادمو دیدم و خداحافظی کردم 🥺 ( اون لحظه برای همتون دعا کردم واقعا ) داخل اتاق عمل خیلی سرده کل بدنم داشت میلرزید دکتر بیهوشی پرسید بی حسی میخوای یا بیهوشی ؟منم سپردم به خودشون اونام گفتن استرست بالاست بدنت داره میلرزه بهتره بیهوش بشی خلاصه بیهوشم کردن یهو با درد وحشتناکی از زیر سینم تا پایین پاهام بیدار شدم همچنان داخل ریکاوری تو خواب و بیداری بودم که دیدم بچه رو اوردم گذاشتن رو سینم وقتی مک زد انگار واقعا یکی از اعضای بدنمو دوباره چسبوندن بهم 🥺 شروع کردم به گریه کردن بعد بردنم بخش خیلی درد داشتم همش گریه میکردم چون بیهوش شده بودم یکم خوابیدم بیدار که شدم دردم خیلی کمتر شده بود ( پمپ درد داشتم ) پمپ درد خیلی خوبه حتما بگیرید من شیاف و فردای عمل گذاشتم . فردای عمل پمپم که تموم شده بود دردم بیشتر شد که شیاف دادن بهم
قبل از بلند شدنم دو تا شیاف بزارید بعد چند دقیقه بلند شید ( من بلند شدنی زیاد درد نداشتم فقط نمیتونستم صاف راه برم انگار کمرم قفل شده بود )
#سزارین
مامان TAHA 💕 مامان TAHA 💕 ۳ ماهگی
پارت سوم
دیگه رفتم ریکاوری اونجا هم چون کل انرژیم تخلیه شده بود بدنم از سر و دندون بگیر تا نوک پا می‌لرزید که یه چیزی اومدن زیر پتو برام گذاشتن تا گرمم کنه بعدش هم یه پرستاری اومد یکی رو ماساژ رحمی بده دوباره اون خانومه هم بی حسیش تموم شده بود منم ترسیدم همون جا گفتم تا بی حسم بیا برا منم فشار بده که اومد فشار داد و رفت دیگه کارت نداشت منم تو خواب و بیداری بودم کم کم هم داشت اثر بی حسی کم میشد که اومدن بردنم سمت بخش یه ماساژ دیگه هم دادن که دردش زیاد حس نشد اما اینکه هی از این تخت به اون تخت میکردن بیشتر دردم می‌گرفت پمپ درد هم گرفتم برای دردام که خیلی خوب بود
رفتیم بخش کم کم اثر بی حسی تا 6 و 7 شب تموم شد و من خودم کم کم می‌چرخیدم به سمت راست و چپ یکم درد داشت و سوزش اما دردش به پای درد طبیعی که کشیده بودم نمی‌رسید خلاصه به کوچولوم هم شیر میدادم بعدش هم ساعت 9 شب یکم چیزی خوردم و در آخر گفتم بیان سوند رو بکشن که برم راه برم و سرویس که اومدن سوند رو کشیدن درد نداشت فقط باید خودتو شل بگیری تا راحت تر دربیاد
دیگه در آخر پاشدم راه رفتم سوزشش زیاد نبود اما خب به کمک نیاز داشتم تا چند قدم اول رو برم بعدش دیگه کم کم راه افتادم
الانم که مرخص شدم اومدم خونه امیدوارم شما زایمان راحتی داشته باشین
مامان نورِ زندگی🤍 مامان نورِ زندگی🤍 ۱ ماهگی
مامان پسریم مامان پسریم ۲ ماهگی
تجربه سزارین #پارت اخر
نی نی داشت گریه میکرد همه گفتن گشنشه منم تازه در اومده بودم پامو نمیتونستم تکون بدم که بچرو گذاشتن بغلم سینمو دادن به بچه با سختی اونقدر گشنش بود ول نمی‌کرد، از یطرف بی حسی داشت کم میشد درد داشتم یخورده که پرستار اومد بازم ماساژ رحمی داد این دفعه یکم دردش بیشتر بود ولی قابل تحمل بود، 8 ساعت گذشت من اصلا سر درد نگرفتم هی میگفتن حرف نزن سر درد میگیری که پرستار گفت دیگه تا الان سردرد نگرفتی بعدشم نمیگیری و نگرفتم گفتن یچیزی بخور باید راه بری خرما کمپوت بهم دادن بهیار اومد بلندم کنه خیلی هولم کرد بلند شدن وحشتناک بود جیغ کشیدم گفتن بخیت میپره هر قدم که برمی‌داشتم از شدت درد از چشام اشک می‌ریخت سخت‌ترین قسمتش که خیلیم سخت بود همین راه رفتنه بود من کلا یروز هربار که راه میرفتم چشمام از درد سیاهی میرفت پمپ درد اصلا تاثیری رو من نداشت فرداش میرفتم دستشویی از درد غش کردم آوردن مسکن بهم زدن بعدش خیلی بهتر شدم دیگه راه رفتن راحت‌تر از قبل شد ولی هنوزم یکم سخته راه رفتن
مامان شاهان مامان شاهان ۲ ماهگی
"پارت۴بعداز عمل سزارین"
ساعت12و50دیقه پسرم بدنیا اومد و من بیهوش شدم، زمانی بهوش اومدم که بخیه لیزریم تموم شده بود ولی چون هم بی حسی تجربه کرده بودم هم بی حسی کلا بیحال بودم و اصلا حال نداشتم، اومدن بردن ریکاوری وساعت2بردن بخش، رفتم بخش وقته ملاقات بود خانوادم اومدن پیشم ولی انقدر درد داشتم و بیحال بودم که اصلا توجهی به کسی نتونستم بکنم، بعد از وقت ملاقات اومدن برام لباس زیر پوشندن و پد گذاشتن و با یدونه شیاف و بعدش آمپول های درد رو زدن که دردم کمتر بشه، ساعت 5بچمو اوردن کنارم و گفتن دوساعت بعد شیر بده بهش که نتونستم شیر بدم چون سینم کوچیک بود و نوک نداشت طول کشید تا سینمو بگیره، ساعت9شب هم گفتن چیزای آبکی بخورم که بیارن پایین راه برم، با انجیر خیس خورده شروع کردم و کمپوت گلابی و دوغ محلی و چای با خرما و آبمیوه و نسکافه خوردم، اومدن گفتن بیا پایین از تخت و راه برو که اونم خیلی سخت نبود و راحت تونستم از تخت بیام پایین، یکم راه رفتن سخته ولی ادم میتونه اروم اروم راه بره، بعدش اومدن شربت لاکسی ژل دادن نصف لیوان گفتن با آب بخور که من شب ساعت2رفتم دستشویی که فردا صبح ساعت10گفتن مرخصی که تا ساعت2طول کشید