۱۳ پاسخ

خودت ب خودت کمک کن خدارو شکر کن بچت سالمه خداروشکر کن سقفی بالا سرته خداروشکر کن مادر شدی الگی گریه می‌کنی چرا دلیلی نداره

وای دقیقن منم اینجوریم منم سردردو اینارو فاکتور بگیرم دوران بارداری خوبی داشتم این اواخرم که خیلی ذوق داشتم برا بچم ولی علان احساس میکنم کم اوردم و همش گریه میکنم بهونه میگیرم همسرمم فقط دلداریم میده ولی اونم میبینم حالت افسردگی گرفته منو اینجوری میبینه🥲نمدونم چیکار کنم هیچی حالمو خوب نمیکنه

چون احساس میکنی ک نمیتونی از سختیای بچه داری بر بیای داری گریه میکنی همه اولش همینجوری هستن ولی رفته رفته خوب میشی عزیزم.

منم همینطورم دلم برای همسرم میسوزه ولی دست خودم نیست ،یه شب از شدت گریه پنیک شده بودم داشتم خفه میشدم میگفتم منو ببرید دکتر 😭😭😭😭

افسردگی بعد زایمان هستش و تغییرات هورمونی، منم تا 2ماه اینطوری بودم هر روز و شبم گریه بود اصلا از اون 2ماه بچم لذت نبردم نفهمیدم چطور گذشت

وقتی زنک میزنم ب مامانم یا بابام باهاشون حرف بزنم دلم میگیره گریه میکنم خدا ...نمیدونستم اینقدر سخته مادر شدن

وای منم همینطور هنوزم همینجوریم باز هنوزاقات هواتو داره درکت میکنه ولی از من خونه مامانم هستم هی همش باید واسش بزنگم تا بیاد یه لحظه پیشم

سلام عزیزم بچه اولته؟افسردگی بچه داریه خب

ایرادی نداره من هر روز جلو چشم همه گریه میکردم بمرور خوب میشی خاطره میشه

سلام منم دقیقا روزای اول اینطوری بودم همش میزدم زیر گریه😔😔😔
ی جورایی دلم برای بارداریم تنگ میشد😭
ولی الان بهترم.

۲ ماه دقیق طول کشید من تازه تازه دارم خوب میشم

منم همینم عزیزم دوران بارداری بسیار خوبی داشتم ولی از وقتی بدنیا اومده همش حس تنهایی و بغض و گریه دارم ولی خب هی خودمو کنترل میکنم و میگم میگذره الان نسبت ب روزای اول خیلی بهتر شدم نگران نباش این روزامونم میشه خاطره

عزیزم سعی کن دورتو شلوغ کنی

سوال های مرتبط

مامان نور چشمم مامان نور چشمم ۲ ماهگی
سلام مامانا.... تو رو خدا هر کی تجربه ای داره بهم بگه، با اینکه ک دخترم تازه یک ماهش شده ولی خیلی خسته شدم بخدا کم آوردم... وقتی بدنیا اومد تا سه روز شیر نداشتم و انقد گریه میکرد و بشدت دلدرد داشت ک میگرفتیم بغل تا اروم شه.. بعد سه روز ک شیرم اومد بهتر شد.. ولی ی کم ک گذشت دیدم دخترم فقط وقتایی ک خوابه آرومه، ب محض بیدار شدن گریه های شدیدمیکنه تاوقتی ک دوباره خوابش ببره، انقد میگیرمش بغل ک آروم شه ک دیگه بدنم کم آورده، هنوز پنج دقیقه بدون گریه نبوده اونم تو بیداری.... مونده ب دلم پنج دقیقه بزارمش زمین آروم باشه، بغلش میکنم بهتر میشه کمی، ولی بازم گریه هاشو داره،فک کردم بغلی شده ولی اخه تو بغلم گریه میکنه، گرمیچر و بقیه قطره هام بهش میدم، حالا قراره دوباره ببرم دکتر... کسی هست مثه من بچش تو بیداری همش گریه کنه، دیگه خودمم پا ب پاش گریه میکنم.. نمیدونم چشه این بچه.. میگن تا چهل روز بگذره بهتر میشن، اینی ک من دیدم تا چهل سالگیم خوب نمیشه، خیلی خستم از کمر درد و دست و پا درد، با شکم پاره سزارین انقد گرفتمش بغل ک وایسه ک خرد و خمیرم بخدا... میگن بزار تو کریر و گهواره میگم اگه عادت کرد ب اونا چی، بعدش اطمینانم ندارم چون دختر چهار ساله ای دارم ک ممکنه بندازش پایین.. خیلی دلم گرفته از این اوضاع گاهی میخام سر خودمو بکوبم ب دیوار.. موندم دیگه بخدا