دیشب خونه خواهر شوهرم بودم
شانس گندمممم
سوپ ریخته بود توی بشقاب
احتمالا سرد و گرم شده بود
بشقاب از وسط به دو قسمت مساوی. تقسیم شد
😐😐😐
بعد میدونم اینا خیلی به چشم و این حرفها اعتقاد دارن
دیشب خوابم نمی‌برد از فکر اینکه چیا پشت سرم بگن با بقیه خواهراش

۳ پاسخ

مادر شوهر من یه چشم هایی داره که سنگ میترکه

یه بار خاهرشوهرم اومد خونمون تازه فر خریده بودیم و خونه رو یکم تروتمیز کرده بودیم تا از در وارد شد شیشه مخاوط کنم افتاد شکست.من که اصلا حواسم به چشم و اینا نبود ولی خودش خیلی حرص خورد گفت بخدا من چشم نکردم و اینا😂بعدا فهمیدم خیلی اعتقاد داره به این چیزا

نمیدونم چرادقیقأخونه ی کسانی مه به چشم اعتقاددارن تاپابذاری یک اتفاقی میوفته اماجاهای دیگه اصلا اینطوری نیست

مقالات مرتبط

رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
انحراف انگشتان پا به داخل یا درون گردی انگشتان پا به داخل در کودک
انحراف انگشتان پا به داخل یا درون گردی انگشتان پا به داخل...
انحراف چشم در کودکان
انحراف چشم در کودکان و درمان آن
التهاب ملتحمه چشم
علائم التهاب ملتحمه چشم کودکان چیست

سوال های مرتبط

مامان ..... مامان ..... ۳ سالگی
سلام وقت به خیر من اخرین‌بار که دوره تخمک‌گذاری بود با نامزدم رابطه بدون دخول داشتم نمیدونم منی ریخته رو واژنم‌یا نه ولی میدونم اگه ریخته در حد یکی دو قطره بوده هیچ یکی از علائم بارداریم نداشتم الان ده روزه عقب انداختم فقط ترشح بدبود داشتم ‌و تو پی ام اس جوش هورمونی زدم
چندتا از این تستای با خمیر دندون و قند و اینا انجام دادم منفی بود همش

و ماه رمضان هم روزه گرفتم
الان امکان داره عقب افتادن به خاطر این باشه؟
و یا امکان بارداری هست؟
چی بخورم پریودم باز بشه؟
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان مهیار مامان مهیار ۳ سالگی
هنوز هوا خوب گرم نشده سر و کله پشه ها دراومده
پسرم دیروز قسمت مچ دستش ورم کرد
دیشب هم دوسه بار از خواب بیدار شد گریه میکرد که دستم درد میکنه منم فکر کردم دستش خواب رفت گزگز میکنه بخاطر همینه
صبح دوباره بلند شد میگفت دستم درد میکنه نگاه که کردم دیدم انگشت اشارش کلی باد کرده ..ترسیدم گفتم خدایا چی شده
بعد که دقت کردم دیدم پشه نیش زده
خلاصه اینکه پارسال با اینکه پشه بند هم وصل کردم بازم درامان نبود ..جالب اینکه با ما کاری ندارن فقط پسرمو نیش میزنن
یه چیز دیگه هم اینکه هم تو حیاطمون هم کوچه مون دار و درخت زیاد داره
پشت خونمون هم جوب داره هرکاری کنم اینا میان داخل خونه
یه راهکار خیلی خوب میخام که دیگه پسرمو نیش نزنن
آخه پسرم حساسیت شدید به نیش حشرات داره
لطفا بگین چیکار کنم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آیلین مامان آیلین ۳ سالگی
سلام دخترم نیم ساعت پیش از روی میز از سمت پشت سر افتاد خیلی ریه کرد بعد هم فت خوابم میاد خوابید نگرانشم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نیلا و حسین جون مامان نیلا و حسین جون ۱۱ ماهگی
دخترم 3 سالش ،پسرم 11 ماه ،دو روز آخر عید رفتم خونه داداشم و خواهر شوهر ،داداشم دوقلو پسر داره خواهر شوهرم به پسر 5 ساله، هر سه تاشون به شدت فضولن، پسر خواهر شوهرم خواهر کوچیکش میزنه
دخترمم انگار یاد گرفته از روزی که اومدیم ،هر فرصتی گیر میاره داداشش هل میده ،یا دست و پاش فشار میده ،الانم پسرم سرپا وایستاده بود نمیدونم چیکار کرد افتاد کلی گریه کرد
نمیدونم دیگه چطور خودم کنترل کنم
هر دوشون کوچیکن
واقعا خسته شدم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان کمیل مامان کمیل ۳ سالگی
سلام پای پسرم نمیدونم چی شده این زخم و زده خودش میگه اول میخارید بعد زخم شد به هیچ جایی نخورده بعد پشت ساق پاشم ورم کرده پاش دااااغه یعنی چیه خییییلی نگرانم تاصبح خوابم نمی‌بره راستی صداش گرفته و سرما هم خورده 😭😭😭
پسرنم ۱۲ سالشه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان راد مامان راد ۳ سالگی
سلام
منو همسرم ارتباطمون با آدمها خیلی زیاده
از لحاظ کاری، ورزشی، فعالیتهای جانبی
ارتباط با همجور قشری رو داریم
از اونجاییکه پسرم باهامون در تمامی برنامه‌ها حضور داره مثله همایش‌ها و جلسات کاری منو پدرش، باشگاه و …
برخوردش طوری شده که اول به ما نگاه میکنه و بعد انجام میدا
و بعد میره سراغ بازیاش

اما از اول کلماتی مثل عمو و خاله و دایی و … رو فقط و فقط مخصوص آدمهای نزدیک و فامیل درجه یک و دو گذاشتیم
و بقیه رو به خانوم فلانی و آقای فلانی میگفتیم

الان برای پسرم خیلی راحت شده صدا زدن اسمها و اینکه به همه میگه شما
دست دادن رو دو سه روز شروع کرده اگر ما دست بدیم
ما اصلاً کلمه تو رو نمیگیم همیشه شماست، و این خودش نشونه احترامه (البته منو همسرم با دوستان صمیمی و خواهر و برادرمون تو میگیم)
و وقتی بزرگترها میشنوند که راد اینجوری صحبت میکنه اونها هم محترم صحبت میکنند با بچه ( بعضیا دیدید که شوخیهایی از دید خودشون بامزه میکنند تا با بچه ارتباط بگیرند)
و از طرفی قبل از بچه دار شدنمون نگرانیهایی از طرف دوستاتموپ میشنیدم که بچه‌هاشون با غریبه‌ها ارتباط صمیمی داشتن و یا نه گفتن براشون سخته
و
این جریان ترس از ارتباط با آدمهای غریبه و مخصوصا سمّی باعث شد از وقتیکه بچه‌دار شدیم حد و مرز در صحبت کردن رو بزاریم

شماها چه نوع آموزشی دادید؟! تو این زمینه؟!
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان نورا خانم مامان نورا خانم ۳ سالگی
سلام
بچه های شما هم مثل دختر من به کسی خیلی وابسته هست ؟
دخترم به خواهرم خیلی وابسته شده به طوری که میگه من خونه نمیام چکار کنم تا خونه هستیم خوبه ولی وقتی میریم خونه مادرم اینا خواهرم رو ببینه دیگه نمیاد اگه هم بیاد با گریه چکار کنم ؟
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان نهال🌱 مامان نهال🌱 ۳ سالگی
سلام مامانا اونايي كه تاپيك قبلي هاي منو ديدن و جواب دادن ميدونن كه من تو اين سه هفته دغدغم مهد رفتن نهال بود و پذيرفتن مهد.
كه خداروشكر بعد از يك هفته اكي شد
ولي چيزي كه فكرشو نميكردم اتفاق افتاد
نهال از وقتي مهد ميره مقاومت عجيبي به نگه داشتن جيش و پي پي پيدا كرده طوري كه اوايل اونجا هفت ساعت اصلا جيش نميكرد تا بياد خونه جديدا هم تو شلوارش جيش ميكنه اين موضوع به خونه هم كشيده دارم ديوونه ميشم اين همه تلاش كردم دخترمو اصولي از پوشك بگيرم موفق هم شده بودم الان سر اينكه اين دو تا اتفاق پشت هم افتاد بچم كلا قاطي كرده
با مشاور مشورت كردم ميگه صبوري كن و تشويق اونجا هم ديروز گفتن دوباره پوشك بشه ما خودمون ميگيرمش از پوشك
باز از مشاور پرسيدم گفتن به هبچ عنوان اين كارو نكن
حالا از شما راهكار ميخوام تجربه يا پيشنهادي داريد ؟
اگه مفيد باشه خدا شاهده مژدگوني ميدم بهتون
بچم انگار از دستشويي بيدار شده نه كارتوناشى دوست داره نه كتاباشو كه در مورد دستشويي بود
عين صندلي جيش خونه يكي ديگه براي مهدش خريدم باز انگار نه انگار🥺
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
چقدر بلاتکلیفی بده. میخوام از شوهرم جدا شم. از دیروز اومدم خونه مامانم‌ مامانم خودشم مسافرته منو پسرم تنها. دارک دق میکنم. روز اول که همه ش پسرم گریه کرد که بریم خونمون. امروز بهتر شده ولی خودمم دلم خونه رو میخواد. یعنی شوهرم نباشه ولی خونه و وسایل خودم باشه. پسرم هر حرفی میزنه میگم خدایا قراره دیگه هرشب باباشو نبینه یعنی. دو ساله دارم به این تصمیم فکر میکنم ولی حالا که استارتشو زدم انگار جا زدم. فقط به خاطر پسرم. عین مرغ پرکنده شدم تو خونه. دیروز که اومدم احساس میکردم اگر یه لحظه دیگه تو اون خونه بمونم یه بلایی سر خودم میارم. بابام یه ماه فوت کرده و شوهرم دائم یه بهانه ای برا قهر و دعوا داشت به جای درک کردن. خیلی مشکلات جدی تر داریما این آخریش بود که یهو منو داغون کرد. حالا گیجم نمیدونم برم دادخواست بدم ندم.برم وسایلمو جمع کنم یا نه. موندم تو بلاتکلیفی. دلم نمیخواد برگردن به اون زندگی اصلا چون دو سال تلاش کردم درست شه و نشد. ولی تحمل این استرس و این بار روانی هم ندارم‌ خدایا کاش زودتر بگذره
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر
مامان مهدیار مامان مهدیار ۳ سالگی
مامانا دیشب میخاستم استکانمو واتکس بزنم خیلی تند تند زرد میشه با چای
گفتم بزار قبلش یه استکان شیر بخورم شیر گرم کردم تو لیوان ریختم خوردم بعد با آب خالی شستم کلا استکان رنگش عین روز اول شد انگار وایتکس زدم خیلی برام جالب بود
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان ❤الینا خانوم❤ مامان ❤الینا خانوم❤ ۳ سالگی
سلام مامانای عزیز
دخترم از دیروز بعدازظهر یهو بالا آورد از دیشب هم اسهال شده تب هم داره غذا هم اصلا نمیخوره هر کاری میکنم استامینوفن هم صبح یکم بهش دادم خیلی هم گیجه فقط میخوابه باحاله به نظر تون ببرم دکتر میترسم بستری کنه آخه اصلا واسه سرم اینا واینمیسته
دیشب هم شربت اندانسترون دادم دیگه بالا نیاورد فقط الان تب داره اسهاله
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ماهان مامان ماهان ۳ سالگی
امروز دختر خواهر شوهرم اومد با پسرم دو سه ساعت بازی کرد موقع رفتنش خیلی بش اسرار کرد که نرو بمون خونه ما بعدش که رفت اومد گیر داد به من که حالا من با کی بازی کنم انقد گریه کرد تا خوابش برد خیلی ناراحت شدم براش شما که یه دونه بچه دارید اذیتتون نمیکنن؟
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان رادین مامان رادین ۳ سالگی
سلام دخترا بینیمو 7ردز میشه عمل کردم میدونم نمک خوب نیس ولی توی خورشت و غذاها در حد معمول میریزن از اون هم نباید بخورم؟باید کانلا بی نمک باشه؟و اینکه دیگه میتونم برنج اینا بخورم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
من این روزا حال روحیم افتضاحه. پدرم دو هفته س فوت کرده ‌ خودم قشنگ تو مرز افسردگی ام و با شوهرم هم قهر بودم این چند روز به خاطر بی درکیش
اونوقت دیشب خونه مادرشوهرم بودیم پسرم و با عمه ش ذاشتم فوتبال بازی می‌کردن دیر وقت بود و بی تهایت هم گشنم بود. میخواستیم سفره بندازیم هی پسرم جیغ و داد که نه من میحوام فوتبال بازی کنم‌ هرچی گفتیم غذا بخوریم بعدش بازی کن و اینا اصلا انگار نه انگار. اصلا من تا حالا این حجم از لجبازی و بی ادبی تو پسرم ندیده بودم انقدر جیغ زد و پاهاشو کوبید و گریه کرد که قرمز شده بود. این داستان ده دقیقه ای بود میگفت نمیخوام هیچ کس شام بخوره. من انقدر عصبانی بودم فقط بلند شدم حاضرش کردم گفتم میریم خونمون . شام نخوردیم اومدیم تو راه ساکت شد و تو خونه هم غذاشو خورد ولی مم داشتم میمردم دلم میخواست بزنمش تا اون حجم عصبانیتم خالی شه. ولی نه زدمش نه با صدای بلند دعواش کردم بعد شام خودم دو تا رگای کتفم یهو گرفت. به شدت و وحشتناک نمیتونستم نفس بکشم. شوهرم انقدر ماساژ داد و قرص شل کننده خوردم و مسکن تا تونستم بخوابم و راحت نفس بکشم
الان شاید بگم خوشحالم که خودمو کنترل کردم و پسرمو نزدم در اون لحظه. ولی اون حجم از فشار عصبی که بهم وارد شد واقعا منو ترسوند. هنوزم یاد دیشب میفتم عصبانی میشم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان رایبد💙 مامان رایبد💙 ۳ سالگی
امروز ده روز که رایبد از پوشک گرفتم باید عرض کنم من همیشه قبل از هر چالش و موقعیتی اینقدر که استرس قبلش از پا درآوردتم خود اون موقعیت سخت و جانفرسا نبوده😂
مثلاً از شیر گرفتن، واکسن زدن، تایم های بیماری و مریضی و در نهایت همین پوشک گرفتن...
اینقدر ترک پوشک برام شده بود کابوس که اصلا دلم نمی‌خواست وارد این پروسه بشم خصوصاً که هر روز کلی مامان مستاصل اینجا میدیدم که راجع به قضیه پوشک گیری مینالیدن😥
اما خداروشکر این مرحله هم خیلی راحتتر از اون چیزی که تصور من بود سپری شد، و رایبد بخوبی با این قضیه کنار اومد و همکاری کرد...
اینم بگم تا الان خیلی مواخذه شدم که چرا بچه رو از پوشک نمی‌گیری و دیر شد اما من از اول زمان مورد نظرم سه سال بود که بچه به آمادگی کافی برسه، خیلی ها مسخره‌ام کردن، خیلی ها بهم طعنه زدن و فکر کردن بخاطر تنبلی و راحتی خودم این کارو تاخیر میندازم اما برام مهم نبود، مهم این بود که تو این مسیر بچه ام آسیبی نبینه و هر دو اذیت نشیم، که خداروشکر همینم شد😍
شما هم کاری به اظهار نظر اطرافیان نداشته باشین، هر مادری شناخت بهتری از بچه اش داره👌
مشاهده ۸ پاسخ دیگر