از ساعت ۶ عصر تا ۱۰ بیمارستان بودم سرم زدن چند بار ان اس تی گرفتن فرستادنم خونه هنوزم میترسم 😞گفتن دوباره فردا بیا دهانه رحمم همش بک سانته

منم که رفتم بیمارستان بخاطرخارش دستام وانگشتای پام معاینه شدم گف سه سانت بازی بایدطبیعی بیاری سه تادکترشیفت عوض شد همشون گفتن طبیعی هرچی التماس کردم فایده نداشت.. ب قول ی پرستار که اونجابودبهم گف راه برگشت نداری بایدطبیعی بیاری خیلی گریه کردم..... ولی الانک اومدم خونه میگم خداروشکر که طبیعی شددرسته اذیت شدم ولی سریع سرپاشدم بچه هام دس خودمه

ترس ندار توکل ب خدا کن انشلا سالم ب دنیا میاد.

از چی میترسی؟؟؟؟,در هر حال باید دنیا بیاد
یادمه سر دختر اولم سز اختیاری بودم وقتی رفتم اتاق عمل از روی ویلچر بلند شدم خودم برم بقیه راه رو دکترمو با لباس عمل دیدم به همه مقدسات ایمان اوردم از ترسم!!!بعد گفتم باید دنیا بیاد چاره ای نیست !!دیگه رفتم تو اتاق