۶ پاسخ

ببین منم اومم خونه مامان و فامیلم برا عید اینا گوشی و.....میدن بهش هرچی ما تو کل سال کاشتیم فامیلا تو عید میسوزوننش ولی مشاورا میگن این ایام سخت نگیرید ب خودتون و بچع ک هم عصبی میشید هم ب بچه استرس رو انتقال میدید
بعد عید برید خونه ها خودتون همون روتین رو پیش برید

اره میدونم چی میگی این درد مشترک بین همه هست ولی بچه بیچاره چه گناهی داره بزرگترها نباید نشونش بدن اون طفلی ک چیزی نمیفهمه
منم همیشه همین مشکل رو با بعضیا دارم ک همش باید تذکر بدم گوشی نشونش ندین ولی آخر انگار نه انگار😓

وا خب سخت نگیر. دوره الان همه با تکنولوژی و گوشی هستن. بله بنظرم گفتی ب درک زشت بود

دختر منم همینه ولی تو خونه تا جای ممکن سرشو گرم‌میکنم گوشی نمیخواد ولی به قول شما تو مهمونی دست هرکی میبینه میره بغلش ولی جدیدا از سرش افتاده ولی اگه تو مهمونی هم بره بشینه یغل کسی خیلی محترمانه میگم لطفا گوشی نشونش ندین میترسم چشاش ضعیف بشه همین

من دیگه نتونستم تحمل کنم به مادرشوهرم برگشتم گفتم عین بچه ۵ ساله هرچی میگی لج میکنه برعکسشو میکنه هرچی میگم نده نکن میده به بچه ناراحت شد، رو اعصابم رژه میره از رو قصد بخدا

عزیزم پسر منم همینه
دقیقا نمیتونی به همه بگی گوشی نگیرید که بچه ی من نبینه و نخواد
فقط میتونی وقتی با خودت تنهاست تا جایی که ممکنه گوشی رو ازش دور کنی

سوال های مرتبط

مامان مهرا مامان مهرا ۱ سالگی
مامانا سلام
امروز با دخترم رفتیم خانه بازی
کلا دوسه بار رفته
امروز بچه هایی رو که میدید به وسیله ای که بازی کرده باهاش دست میزنن
جیغ میزد و میرفت که مثلا بگیره
من درگوشش میگفتم باید نوبتی باشه و از کسی وسیله نگیریم و از این حرفا
یه زنه که پسرش خیلی مظلوم بود و دختر من چیزی ازش میخواست سریع میداد
یهو اومد در نقش مادر خیلی خوب و گفت الان وقت اموزش نیست
تو گوشش نخون
گفتم پس کی وقتشه !
خونه که تنهاست
الان که تو موقعیت باید بگم
بعدش گفت من تو خونه صبح تا شب دارم با بچم حرف میزنم لبم خشک میشه
گفتم والا ما هم همینیم
تو خونه گفتن یه طرف الان که تو شرایط و داره میبینه بطرف
بعدم اول باید بذاریم خودشون باهم کنار بیان شابد بتونن حل کنن و دپست شن
خیلی ناراحت شدم
از اینکه همه شدن متخصص بچه داری و به خودشون اجازه میدن به دیگران راه یاد بدن
دختر منم تجربه های اولشه
خیلی دوست دارم تو این موقعیت ها فرار بگیره و خودش حل کنه مشکلو یا اگر منجر به درگیری چیزی بود خودم ورود کنم