خانما من اصلا حالم خوب نیس بعد زایمان شوهرم اصلا کنارم نبود که کمک کنه.از هر لحاظ بهم حرص داد و فشار روم بود .حتی یه دکترم نمیبره بچه رو فقط میگه کار دارم .شبا هم خونه نمیاد مسئولیت هیچی رو قبول نمیکنه .من موندم با دوتا بچه و دردای بعد زایمان .حاملگی و زایمان سختی هم داشتم .الان حالم به قدری بده که یا گریه میکنم یا گشنه میمونم نمی‌رسم غذا درست کنم استراحت ندارم.به مرگ فکر میکنم دوست دارم خودمو بچه رو بزنم.میدونم افسرده شدم چیکار کنم.مکمل هم نمی‌خورم اصلا همه چی یادم می‌ره مغزم خالیه انگار

الان بچم شیرخشک نداره هی بهش میگم بگیر بیار خیالش نیست.دوس دارم برم پیش مشاور بلکه حالم بهتر بشه ولی با بچه نمیتونم شوهرم هم نمی‌بره.خدا خیرشون نده این جور مردارو

منم کسی بخاطر اخلاق بد شوهرم کنارم نبود روز ۳ ک از بیمارستان ترخیص شکم ب ا دوتا بچه کوچیک ول میکرد میرفت خونه مادرش من سزارین شدم بچم هم تو دستگاه بود ۲تا بچه کوچیکم دارم الان ۳ تا شدن خودم غذا درس میکردم بچه داریم میکردم خونه رو جم کن دیگ جون ندارم الان انگار زانوهام قدرت ندارن ن خورد خوراک درس خوردم ن کسی ازم پرستاری کرد ن شوهرم همراهیم کرد،خدا فقط ازشون نگذره،من ک گریه میکردم میرفتم بیمارستان میدیدم همه زایمان کرد شوهرشون خواهر و مادرشون کنارشون هستن من بی کس و کار ،هر وقت خواهرام برام ی کاری انجام دادن شوهرم دستمزدشان رو داد اونام دیگ نمیان

عزیزم اولا از یکی‌کمک‌بگیر دوما بله افسردگی بعد زایمان میگیم‌هست ولی وقتی شوهرتون اینکارو کردن ادم سالم اعصابش بهم میریزه ربطی به زایمان و … نداره نباید اینکارو میکردن ، اگه بتونید جمع کنید برید خونه مادرتون یه مدت هم پیش این مرد نباشید قدر بدونه هم شما افسرده نشی ،

واقعا؟؟؟؟؟

هعی خواهر منم همینم بخدا. تنها چیزی ک بهم کمک میکنه همون مکمل هاست مخصوصا کلسیم حتما بخور

مگه مادری خواهری کسی نیست ب دادت برسه