بارداری اولم حتی تا وقتی دنیا اومدم شکم نداشتم جوری که ماما میگفت مطمئنی بارداری؟
الان چرا انقد اومده بالا؟ خجالت میکشم😐
به نظرتون خیلی پایین نیست؟

تصویر
۱۲ پاسخ

چندماهته ؟

منم بارداری اولم زیادشکمم بزرگ نبودولی الان هرکی میبینه میگه دوقلوداری؟ ماه اخرته درصورتی که الان۳۲هفته هستم
شکل تخم مرغ شده😊

چندکیلویی؟ قدت چنده؟

معلولا شکم تو بارداری پسر زودتر و بزرگ تره

پسره؟

بر عکس من توی شکم اولم آنقدر شکمم گنده بود که دیگه داشتم میترکیدم، این دفعه هنوز هیچی شکم ندارم 22 هفتم

شکم دوم بزرگ تره منم همینطورم سر دخترم شکمم خیلی کوچیکتر بود

خجالت نداره که هر بچه ای فرق داره عزیزم

چند ماهشه عزیزم؟

چن ماهشه گلم

براچی خجالت بکشی شکم بارداریه دیگه من توبارداریم خدا خدا میکردم شکمم بزنه بیرون خیلی حس قشنگیه که... ارانگاری شکمت پایینه معلوم هم شکم نینی دختره چون پهنه

منم بارداری اولم دیر شکم دراوردم
ایندفعه زود زد بیرون شکمم
خیلی هم خجالت میکشم🥴

مقالات مرتبط

چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
توضیح بچه دار شدن برای کودکان
توضیح بچه دار شدن برای کودکان
پایین آوردن تب کودک با گلاب
پایین آوردن تب کودک با گلاب | آیا گلاب تب‌بر است؟
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری

سوال های مرتبط

مامان نفسم مامان نفسم ۴ سالگی
تو بارداری اولی انقد عجله نداشتم زودتر دنیا بیاد
ولی الان خیلی عجله دارم
خودم فکر میکنم چون زایمان قبلی نتونستم از نوزادی دخترم لذتی ببرم حس میکنم میخوام از این یکی نهایت لذت رو ببرم
خدا کنه شرایط جوری باشه وقتی دنیا اومد بتونم از تک تک لحظاتش لذت ببرم
زایمان اولی افسردگی بعد زایمان گرفتم دخترم کولیک و رفلاکس داشت یسره گریه میکرد خودم هیچی بلد نبودم خیلی بهم سخت گذشت
تازه بیست و یک هفتم خیلی دیر میگذره
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان نفسم مامان نفسم ۴ سالگی
انقد پای چپم از کمر تا پایین گز گز میکنه که میگم فقط این بارداری تموم بشه برم سراغ قرصای اعصاب
خدایا ناشکری نمیکنم ولی آدم افسرده بودنش برای چیه
فقط دارم جسمی و روحی عذاب میکشم پنج شش ماهه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نفسم مامان نفسم ۴ سالگی
خوشبحال هرکی که از بارداریش لذت میبره
فکر کنم کسی که بچه نامشروع تو شکمش داره از من حالش بهتره
علاوه بر ویار و معده دردی که پنج ماهه دارم، حس بدی هم به خودم دارم شکممو میبینم خجالت میکشم از خودم بدم میاد، انگار خجالت میکشم برم خونه بابام، بابام و داداشم منو ببینن
می‌دونم خیلی حس مضخرف و بیخودیه، ولی دست خودم نیست
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان آرش مامان آرش ۴ سالگی
چرا من از اول بارداری تا الان ک 18هفته ام بچه مو سمت چپ حس میکنم
حس میکنم یه چیزی سفت سمت پهلو چپمه
رو بارداری اولم اصن ایطور نبودم
کسی هست مثل من باشع
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان امیرعباس مامان امیرعباس ۴ سالگی
سلام مامانا پسرم ۱۹مهر به دنیا اومده فردا ببرمش ختنه دیر نیست خیلی میترسم اذیت کنه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ریحانه جان مامان ریحانه جان ۴ سالگی
سلام دوستانی که دوقلو دارید میشه لطفا راهنمایی بفرمایید:
سوال اولم اینه که کسانی که توی ژنتیکشون نیست بارداری دوقولویی، با دارو برای مادر و بچه خطرناک نیست؟
زایمان دوقلو حتما باید سزارین باشه؟
و اینکه اگر توی هفته های پایین سزارین کنن حتما باید تو دستگاه برن؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نفسم مامان نفسم ۴ سالگی
مامانای باردار شما هم نفس کم میارید؟ تا یه کم راه میرم انگار از کوه بالا رفتم نفس نفس میزنم
درحالیکه بارداری اولم تا ماه آخر مثل موشک سرعت داشتم عین خیالمم نبود
انقد که تو این بارداریم بهم سخت گذشته از همه لحاظ، تو کل عمرم انقد سختی نکشیده بودم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان سبحان،آیدان مامان سبحان،آیدان ۴ سالگی
دوستان تو هفته ۳۴ شکم خالی کنه یهو عادیه😳🤔
تا دیشب شکم داشت میترکید از وقتی بیدار شدم انگاری چیزی تو شکمم نیست چرا 😱
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان جانان مامان جانان ۴ سالگی
دوباره بی بی چک منفی😏😢
چرا آخه
بارداری اولم بدون دارو ماه چهارم باردار شدم ولی الان ماه هشتم هم منفی شد دیگه دارم نگران میشم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نفسم مامان نفسم ۴ سالگی
اطراف واژنم متورم شده نمی‌دونم چرا حس میکنم شاید انقد فشار بچه زیاده که از بیرون اینجوری شدم
کسی تو بارداری اینجوری شده؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نفس و تودلی💚 مامان نفس و تودلی💚 ۴ سالگی
خانوما من از صبح که بیدار شدم تا شب ناهار پختم به دخترم غذا دادم ریخت و پاش خونه رو جمع کردم مرتب کردم لباس های کثیف شستم و پهن کردم لباس قبلی ها رو جا دادم و شام پختم و یکمی هم ظرف شستم ولی خیلی کمر درد گرفتم بعد از هرکدوم از کارها کمرم درد میگیره دراز میکشم بازم شب خیلی خستم ۱۵ هفتمه
به دکتر گفتم گفت باید استراحت نسبی داشته باشی وقتی درد میگیره استراحت کنی نزاری درد بگیره حتی پیاده نمیتونم یکم راه برم بخاطر همین.به شوهرم گفتم میگی مطمئنی دکتر گفته یا الکی میگی که کار نکنی تازه امشب یچیز دیگه هم گفت دلم شکست گفت چرا وقتی توان حامله شدن نداشتی گفتی بچه بیاریم حالا درسته من پیشنهاد دادم ولی اونم قبول کرد.
حالا یه سوال شماهایی که بارداری نرمالی دارید درحد روزمره کارکنید کمر درد اینا میگیرید؟
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان شازده رادوین مامان شازده رادوین ۴ سالگی
مامان های ک ویار شدید داشتین و همش بالا می‌آوردید تا چند هفته اینجوری هست تو ماه چندم بهتر میشه.من رو بارداری قبلیم تا آخر حالم بد ولی تا شش بالا میاوردم الا هم یعنی همونجوریه ؟؟یا بارداری تا بارداری فرق می‌کنه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
بروفن چقدر زمان می بره تا پایین بیاد تبش ؟؟الان نیم ساعته بهش دادم‌
شیافم ۳ ساعت پیش گذاشتم خیلی اثر نکرد اومد پایین باز رفت بالا
تن شویه هم‌کردم به نظرتون چی کار کنم ؟؟بچه های شما این ویروسو گرفتن ؟؟این مدلیه تب کردنشون؟؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نیایش❤️وتودلی❤️ مامان نیایش❤️وتودلی❤️ هفته بیستم بارداری
مامان مبین کجا رفتی..چرا سوالت رو حذف کردی....
عزیزم من ۳ ماهه پیش برای آزمایش بارداری رفتم بیمارستان مبارکه.اونجا یه خانمی اومدن که ایشونم باردار بودن و اومده بودن آزمایشات بارداری انجام بدن..کنار هم نشستیم یکم حرف زدیم و دوست شدیم..
برام تعریف کرد که بارداری قبلی خیلی براش سخت بوده و پای شوهرش شکسته و تو بارداری خیلی کمک همسرش بوده..یه گل پسر ملوس هم داشت که اسمش مبین بود...
الان که صحبتای شما رو خوندم به نظرم اومد شاید شما همون خانم باشین...
وگرنه من نه از آشناها هستم و نه از فامیل...
حالا اگر همون خانم باشین شاید منو یادتون بیاد...
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پ.ا.رت ۹۰
بچه داشت روز به روز بزرگتر می‌شد....
دیگه شروع کرده بود به خندیدن.....
بالاخره بچه جاریم به دنیا اومد...
با اینکه خیلی ازش خوشم نمی‌اومد و واقعاً دلم رو شکسته بود اما باز هم رفتم هم دیدن بچه‌اش و هم خودش.....
دیگه خونمون حسابی شلوغ شده بود سه تا بچه کوچیک داشتیم.....

مادر شوهرم خیلی خوشحال بود همش می‌گفت باورم نمیشه که خدا توی دو سال تمام آرزوهای منو برآورده کرد و هر سه تا پسرم صاحب بچه شدن.....
رابطه با بهنام خیلی خوب بود....
بهنام عکس ظاهرشو رفتارش خیلی قلب مهربون و نازکی داشت.....
گاهی می‌گفت سحر وقتی تو صورت هدیه نگاه می‌کنم خجالت می‌کشم حس می‌کنم کار خیلی بدی کردم....
اما وقتی آرامش می‌کردم می‌گفت نه سحر کار خوبی کردیم ما می‌تونیم دوباره بچه‌دار بشیم ولی اونا هیچ وقت نمی‌تونستن بچه‌دار بشن......
بچه‌هامون داشتن بزرگ و بزرگتر می‌شدن و خانواده ما هر روز داشت صمیمی‌تر از قبل می‌شد....
خیلی جالب بود خونه نه بحثی بود نه دعوایی مه سرشون تو کار خودشون بود و احترامات رو به جا می‌آوردن....
شیطون خانواده بهنام بود....