۱۰ پاسخ

لایک کنید بالا بمونه ❤️
اینم طراحی بود که انجام داده بودیم

تصویر

مبارک باشه عزیزم همه چی عالیه😍به سلامتی بیاااد اتاقش بازی کنه

چقدر قشنگ شده مبارکه نی نی😍❤️

خیلی قشنگ شده عزیزم مبارک پسر قشنگمون باشه 💙

آخی عزیزم مبارکه🤩🤩🤩خیلی خوب شد

عزیزم چه خوشگل و باسلیقه😍😍

مبارکه عزیزم ایشالله به سلامتی بغلش کنی

مبارکش باشه انشالله قشنگه

چقد قشنگ شده😍🙏🏻
منم کم کم دارم میچینم😍😍

عالیه عزیزمم مبارک باشه انشالله به سلامتی😍🩵👼🏻

سوال های مرتبط

مامان تودلیم مامان تودلیم ۲ ماهگی
خرید سیسمونی-پارت دهم
سرویس چوب

خب بریم سراغ خرج گنده😫😂
خداییش بیاین اضافه نخریم
مثلا اگه اتاق نی نی کمد دیواری داره، کمد نخرین
اگه خونتون یه خوابه فقط تخت کنارمادر بگیرین
یعنی مطابق شرایط بخرید😍
چیزهایی که توی سرویس‌ها هست معمولا تخت چند منظوره، کمد، دراور، ویترین ، پاتختی و میزتعویضه
اکثرا تخت میخرن و دراور و کمدویترین دار

بازم میگم با توجه ب شرایط خرید کنین من مستاجرم خونم دو خوابه اما اصلا کمد دیواری نداره، فقط یه کمد رختخواب کوچولو توی اتاق خودمون داریم.
قبل نی نی ما از اتاق دوم ب عنوان کلوزت استفاده میکردیم که با اومدن تودلی قرار شد لباسامون که توی اون یکی اتاق بود رو به زوووووور توی اتاق خودمون جا بدیم🤦🏻‍♀️
پس منم فضای کمی دارم
کاری ک من کردم:
تخت کنار مادر: چون خودمون رو تختیم، یک سال اول هم خوابشو جدا نمیکنم برای همین باید کنار خودم باشه گرفتم🥹♥️
دراور+کمد: من اینو ترکیبی گرفتم. دراورش رو طراحی کردم دادم بسازن. سه تا کشو با یه کمد که هم لباس‌هاش توش تا بشه هم اویز بشه. روی دراورش هم فضا هست دیگه برای چیدمان.
تخت نوجوان: من اینو به اصرار مامانم گرفتم😫 چیزیه که میشد سال بعد هم بگیرم اما مامانم گفت بگیر اتاقش خوشگل میشه، دیگه دلشو نشکستم. اما چیزی کرفتم از یک سالگی تا ۱۵ سالگی میتونه استفاده کنه😂

این کل سرویس چوبیه که من خریدم راستش و به نظرم کافیه😍 من احتیاجی به ویترین ندیدم چون اسباب بازی هاشو جوری میچینم بتونه استفاده کنه. میز تعویض نگرفتم‌چون‌روی زمین یا تخت عوضش میکنم. پاتختی که واقعا الان الکیه بزرگتر شد که‌خواست کتاب بخونه باید کل دکور اتاقش عوض بشه اون موقع واسش میگیرم

نظر شما چیه؟؟؟
تاپیک‌بعدی هم داریما، حاضرین؟؟
مامان نیایش و نیلآی مامان نیایش و نیلآی ۲ ماهگی
تجدبه زایمان دومم قسمت چهارم:
مامانم اومدنزایشگاه بالای سرم بهم خرما و آبمیوه دادن تا یکم جون بگیرم.
بعد غنچه قشنگم رو آووردن تا شیر بدم یکم شیر که دادم حدود ساعت ۳ صبح بود که پرستارهای بخش اومدن منو رو ویلچیر گذاشتن و به بخش منتقل کردن اتاقم هم اتاق خصوصی بود اما من درخواست اتاق خصوصی نداده بودم چون جا نداشتن تو بخش برن اتاق خصوصی .اتاق خوب و دلبازی بود من تا بعد از ظهر اونجا بودم بعد تاین ملاقات اتاقم رو عوض کردن بردن اتاق عمومی اتاق عمومی هاش دوتخته بودن یکم دلگیر تر بودن و تخت هاشونم برقی نبود اگه خواستین بیمارستان پاستور زایمان کنید بنظرم اتاق خصوصی بگیرید اگه حساسید.من تایم کوتاهی تو اتاق عمومی بودم و ساعت ۹ شب هم مرخص شدم.
من که از همه چیز راضی بودم رسیدگی ماما زایشگاه برخورد پرستار ها و رسیدگی شون همش عالی بود. بیمارستانم پاستور بود.
دکترم هم که دومین تجربه زایمان طبیعی رو باهاشون داشتم باز دوباره به کار بلد بودن و حرفه ای و دلسوز بودنشون ایمان آووردم.و از همه مهمتر احساس مسئولیت و تعهدی که نسبت به بیمارشون دارن و زیر میزی هم نمیگیرن برام قابل توجه بود و هست دکترم هم فاطمه عادلخواه بودن.
مامان حُسنا گُلی🧸🌸 مامان حُسنا گُلی🧸🌸 ۱ ماهگی
نکاتِ سزارین (بیمارستان دولتی)
قسمت سوم:
۱۲. اگر توانایی مالی‌ش رو دارید حتماً اتاق VIP یا حداقل خصوصی بگیرید. هزینه‌ی چندانی نداره ولی کلی تو وضعیت شما و بچه تاثیر میذاره. من واقعاً میدیدم خانمایی که تو بخش عمومی بودن اذیت بودن به نسبت من که اتاق جداگانه داشتم. به هرحال اتاق جداگانه هم برای خودتون بهتره هم همراهتون.
۱۳. اگر همراه دارید و قراره تنها نباشید هم حتماً دقت کنید کسی رو ببرید با خودتون که بلدِ کار باشه! آدمی که خودش بچه نداشته یا ترسو هست رو نبرین چون فقط زحمتتون دوبرابر میشه. اتاق بغلیِ من یه خانمی بود که خواهرش همراهش بود و با اینکه اون خانم خودش دو تا بچه داشته ولی کلی میترسید و حتی دستشوییِ بچه رو نمیتونست بشوره و بچه پاهاش سوخته بود. خلاصه که همراه خیلیییی مهمه و کسی رو ببرین که به خودتون و بچه بتونه رسیدگی کنه. پرستارها بجز دارو آوردن و چکاپ‌های کلّی، قرار نیست کار دیگه‌ای براتون بکنن.
۱۴. سزارین هم به اندازه‌ی خودش دردناک و سخت هست و قرار نیست چون زایمانتون طبیعی نیست، پس کلا راحت باشید. اینو هم برای آمادگی ذهنی خودتون میگم و هم بالا بردن توقع اطرافیان. آماده باشید که قراره مقداری درد و سوزش تحمل کنید و مقداری هم طول بکشه سرپا بشید. ولی درکل جوری هست که آدمِ بی‌جونی مثل من هم تونست از پسش بربیاد. صبر و تحمل کنید، عجله نداشته باشید و از اطرافیان هم بدون خجالت کمک بگیرید.
مامان شاهان مامان شاهان ۲ ماهگی
تجربه زایمان ۲
تا رسیدم زایشگاه آقایی که ویلچر رو می‌روند گفت مادر پر خطر داریم زایشگاه زود کارای بستری رو انجام داد و داخل یه اتاق هدایتم کرد که ازم ان اس تی بگیرن و سرم وصل کردن بهم تا ساعت ۷ طول کشید چون همچنان از کیسه آبم داشت میریخت ساعت ۷ آماده ام کردم برای اتاق عمل کادر بیمارستان واقعاً عالی بود برای منی که تا حالا اتاق عمل نرفته بودم جوری صحبت می‌کردن که اصلاً ترس نداشتم سوند هم اصلا احساس درد نداشت فقط یکم سوزش داشت که ۵ دیقه ای برطرف شد تا اتاق عمل آماده بشه شد ساعت ۷ونیم
وقتی که گفتن اید آمپول بی‌حسی رو تزریق کنیم من شروع کردم به لرزیدن
دکتر بیهوشی و دکتر خودم کلی آرومم کردن و واقعا هیچی متوجه نشدم از امپول بی حسی امت همینکه وارد کمرم شد پاهام داغ داغ شد بخاطر استرسی ک داشتم برای اولین بار اتاق عمل رفتن حالت تهوع گرفتم بعد تزریق که اونم به متخصص بیهوشی گفتم و زود برام داخل سرم امپول زد ک همون لحظه برطرف شد هیچی از پرسه زایمان متوجه نشدم و برای من عالی بود فقط چون دکترم بعد من ۳ تا عمل سز داشت من تقریبا ۲ساعت ونیم ت ریکاوری بودم ...
مامان الینا🐣🌈 مامان الینا🐣🌈 ۲ ماهگی
#تجربه_زایمان
بعد امد معاینه ام کرد الکی گفت دو سانتی ،بماند چقد بد هم معاینه کرد وقتی دستش کرد داخل واژنم انگار میخواست چنگ بندازه اینجور که من دستش کشیدم بیرون
بعد ازم نوار قلب میگرفتن هی و دم به ساعت میومد داخل اتاق یه داد بیدادی میکرد که چرا گریه میکنی
من از استرس اشکام فقط میومد بی صدا
بعد امدن برام شیاف گذاشتن که دردم رو یاد کنم اما خوشبختانه من دردم رو یاد نکردم وقتی دید که با شیاف دردم رو یاد نکردم گفت براش اینداکشن انجام بدید من سریع رفتم تو گوشی زدم وقتی فهمیدم القای زایمان طبیعی سریع رفتم داخل دستشویی درمم قفل کردم😂که خوشبختانه دکترم امد و معاینه ام کرد وقتی معاینه کرد گفت تو اصلا باز نشدی چجوری تورو معاینه کرد که گفته دو سانت بازی
بعد گفت باتوجه به سنو ایشون و علائمی که داره باید سزارین میشد چرا هنوز اینجاست دیگه باهام بحثشون شد اما دکتر باهاش راه امد گفت باشه تا ۶،۷صبر میکنم اگه دردش رو یاد کرد که هیچ اگه نکرد باید مریض منو اماده کنید برای عمل
خلاصه امدن یه سرم برام وصل کردن که دردم یاد کنم با یه دستگاه خوشبختانه دستگاهشون خراب شد دیگه مجبور شدن دستی وصل کنن بهم سرم رو منم تا اون ماما میرفت بیرون از اتاق سرم رو میبستم وقتی میومد تو اتاق یکم بازش میکردم
خلاصه دوساعتی گذشت. امد تو اتاق کفت هنوز درد نداری گفتم نه اصلا دیگه اخرای شیفتش هم بود حرصش گرفته بود تیرش به سنگ خورده با اعصاب خوردی رفت خونه اش و به جز من حتی همه همکاراش هم خوشحال شده بودن از رفتنش
وقتی که رفتش دیگه تاساعت ۷ صبر کردن بعدش دکترم رفت اتاق عمل و زنگ زد بالا گفت مریض منو بفرستین پایین برای عمل دیگه منو لباس پوشوندن رفتم اتاق عمل
مامان آوان مامان آوان ۱ ماهگی
تجربه سزارین من: پارت اول

چهارشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۶ بیمارستان بعثت نوبت داشتم، تا رسیدیم شد هفت.
در بدو ورد یه عالمه سوال ازت میپرسن که قراره‌ جواب دقیقا همین سوال ها رو ۷-۸ نفر دیگه هم توضیح بدی، خب از رو‌ دست نفر اولی جوابا رو بردارید دیگه...

من همه‌ی وسایلام رو تحویل همراهام دادم و و بهم گفتن برو توی فلان اتاق لباس عوض کن تا ما بیایم، همسرم هم رفت دنبال کارای پذیرش.

من فک میکردم تا قبل از اینکه برم اتاق عمل همراهم کنارمه، ولی اینطوری نبود متاسفانه و یهو بدون آمادگی ذهنی از همراهام جدا شدم تا بعد از عمل.

لباسامو عوض کردم، رفتم رو تخت خوابیدم و داشتن nst میگرفتن، که وسطش متوجه شدن انقباض دارم، در صورتی که هیچ دردی احساس نمیکردم، خانم مسئوله میگفت کانتراکشن‌هات خیلی قشنگن بیا طبیعی زایمان کن.

خلاصه بعدش مقداری خودن گرفتن ازم برای آزمایش و نهایتا بعد یک ساعت معطلی تو اون اتاق یهو دیدم دکترم اومد تو اتاق پیشم و با هم رفتم سمت اتاق عمل.

اتاق عمل هم اتاق نسبتاً شلوغی بود چندین پرسنل خانم و آقا اونجا بودن، یهو دیدم یه ماما با لباس و پتوی آوان اومد تو اتاق و خیلی حس خوبی داشت دیدنش.
مامان آریا مامان آریا ۴ ماهگی
۴
پشتمو کلی بتادین زدن و گفتن تکون نخور خودتو شل کن میخوایم امپول بزنیم ، همچی که امپولو‌ زدن ۳ ثانیه بعدش پاهام داغ بعدم بیحس شد بدترین قسمتی که از سزارین می‌ترسیدم ولی اصلا نفهمیدمش همین برش زدن شکم بود ، بقدری بیرون کشیدن بچه و تخلیه شکم بد بود که قشنگ سکانسای فیلم واکینگ دد اومد جلو چشمم🫤 بهم مورفین زدن و بهتر شدم ولی بازم میفهمیدم ، خیلی سریع تموم شد ، حدودا نیم ساعت بعداز تولد پسرم از اتاق عمل اوردنم بیرون. کلا یکساعت طول کشید. درکل دکتر زنگنه دکتر با مسئولیتی بود فرداش اومد بیمارستان پرونده ها رو جمع و جور کرد تا شامل بیمه بشم ، ولی از بیمارستان بنت الهدی زیاد راضی نبودم. اتاقاش همونجوری که شنیده بودم خفه بود ، اولش از ریکاوری اوردنم تو اتاقی که یه مریض دیگم بود ، مریضه خیلی غرغر میکرد بخاطر اینکه شوهرم بیاد بچه‌رو ببینه پرستارا هم کلی دعواش کردن که خانم اگه نمیخواستی اتاق خصوصی میگرفتی. منم دیدم با اینا نمیتونم سر کنم شوهرم اتاق خصوصی گرفت فکرمیکردم اتاق خصوصی ها بهتر و دلباز تره ولی اینجوری نبود ، فقط خصوصی بود. یه اتاق۱۵ ۲۰ متری که یه پنجره کوچیک داشت. درو‌دیوار و توالت هم زیاد تمیز نبود (نسبت به رضوی) و نسبت به پولی که میگیرن.