۱۰ پاسخ

منم دقیقا پسرمو اینجوری از پستونک گرفتم

مژده جون هرراهکاری در پیش گزفتی به منم بگو لطفا....ایشاالله واسش به راحتی بگذره.من هنوز شهامتشا پیدا نکردم

دختر منم ققط موقع خواب میخواست، منم اذیتش نکردم و بعد 2 سالگیش که متوجه میشد سرشو بریدم گفتم شما خانوم شدی نباید اینو بخوری أخ شده، دیگه نخورد

با تمام سختیایی ک پسر من داشت (خواب ،خوراک،حموم کردن،لباس عوض کردن،و....
دوتا چیز واقعا شانس اوردم....
یکی اینکه خودش پستونک ترک کرد
یکیم شیشه رو ب سادگی کنار گذشات

ببین عزیزم من سر پیستونکو بریدم گفتم طوطو اوفش کرده ببین بعد هب چند بار نگاش کرد گفت اوف شده انداخت دور موقع خوابم بهانشو گرفت نشونش دادم گفت وای اوف شده دوباره انداخت دور خیبیلی راحت از، شرش خلاص شدیم

عزیزم فقط مواظب باشین جایگزین پستونک چیزی انتخاب نکنه مثلا خوردن انگشت یا حتی هستن لباسشون میخورن

عزیزم انشالله راحت بگذره

الهی که برای گندم جان راحت بگذره عزیزم براش حمد خوندم
میدونم سخته چون خودم هم استرسشو دارم ولی اینم مثل بقیه چالش‌ها که باید بگذرونیم الهی که راحت بگذرونیم

انشالله که برا گندم کوچولو راحت باشه.
منم دور و بر مینورامو شلوغ میکردم و حواسشو پرت،خیلی راحت از شیر گرفتمش،باسینه میخوابید.ولی الان رو پام میخابه.
گندمم میتونه✌🏼

انشاالله خدا خودش کمک میکنه اذیت نمیشه گلم

سوال های مرتبط

مامان آنیسا مامان آنیسا ۱ سالگی
⭕تجربه از پستونک گرفتن آنیسا⭕
.
از روزی که شیشه و شیر رو قطع کردم انیسا بیشتر وابسته پستونکش شد اکثراا تو دهنش بود
یک هفته بود ک هی پستونک رو با دندوناشو میکشید و هوای داخلش خالی میشد هی پستونک میخریدم همین کارو میکرد
تا ی شب قبل اینک بخوابه اخرین پستونکش هم همین بلارو اورد سرش و بهش گفتم دیگ نیست باید همینو بخوری
همونجوری میخورد پستونک رو🤦🏻‍♂️
عصره روز بعد سر پستونک رو یکم قیچی کردم گذاشتم رو میز ناهارخوری یکی دوبار سراغشو گرف گفتم اونجاست برو بردار
دوبار خورد دید پاره‌س پرتش کرد
گفتم خراب شده دیگه برو بنداز سطل اشغال
رف انداخت و اومد کلی تشویقش کردم و خودشم برای خودش دست میزد
موقع خوابش که رسید یکم بهانه‌شو گرفت گفتم خودت انداختیش بیرون که برو بردار چونک میدونست کجا انداخته دیگ نرف سمتش
دیگ بدون پستونک خابید
اما من همون شب رفتم ی پستونک خریدم گذاشتم کنار اگر نصفه شب اذیت شد بدم بهش اما خداروشکر خابید تا صبح
روز بعدم یکم بهانه‌شو گرف گفتم برو بردار از جایی ک انداختی😂دیگ میرف دنبال بازیش
تا اینک دیگ کم کم فراموش کرد و موقع خواب هم بهانه‌شو نمیگیره
از وقتی ک شیشه و شیر رو گرفتم یک هفته گذشت پستونک رو گرفتم...
.
.
برای هیچکدوم اذیت نکرد خداروشکر
سوالی بود درخدمتم🌹
مامان رایان مامان رایان ۱ سالگی
سلام ظهر بخیر
مادر و پسر تازه از خواب بیدار شدیم و باورم نمیشه آنقدر خوابیدم ، رایان شب ها عادت کرده ۱۲میخوابه اونم با کلی مصیبت و صبح هم دیر بیدار میشه دلیل دیر بیدار شدن منم اینکه👇
پروسه ی رو تخت خوابیدن رایان با شکست مواجه شد 😑😑
بعد عید ک برگشتیم گفتم بذارمش رو تختش بخوابه منم پایین تختش رو زمین می‌خوابم ولی هی نق میزد من باید از سرجام پا میشدم ، آب میخواست ، پستونک میخواست ، یا چرخیدنی جاش کم بود گریه میکرد ، خلاصه عین زمان نوزادی من هر ساعت پا میشدم ، همسرم نمیتونست بخوابه دیگه گفتیم بذاریم رو زمین بخوابه و الان دو شبه رو زمین می‌خوابه دیگه گریه نمیکنه خداروشکر
و منم میتونم کمی بخوابم برا همون خسته ام و خوابیدنی بی هوش میشم دیگه 🙄🙄🙄
نمی‌دونم پس چرا این تخت رو خریدیم اتاق هم جا گرفته الکی 😬😬😬
کیا بچه هامون تو تخت می‌خوابن ، آیا مثل رایان مشکل درست میکنم یا نه قشنگ می‌خوابن ؟؟؟
دیگه اینم صبحونه ی دیر هنگام شازده که بخوره تا یکم دیگه نهار میدم بهش