میگم خانما
عیدی بچه هاتون و شما خرج میکنین یا برا بچه هاتون یچیزی میگیرین من تا الان هرکس کادوی تولد و عیدی داد نگهداشتم برا خودشون الان ی مقدار پول دارم میگم ماله بچه هارو هم بزارم روش یچیزی بگیرم
بعد وجدانم قبول نمیکنه
من دوتا زایمان داشتم از دوتاشم چیزی برنداشتم برا خودم یا گذاشتیم برا خودشون چیزی خریدیم یا همسرم برداشت

برای خودت یچیز بخر بچه ها حالا که سرشون نمیشه طلا بخر بعد اگه نیاز داشتن واسشون بفروش

خرج کردم رف بابا

من هدیه های زایمانو همه رو واسه خودم برداشتم
اما عیدیا رو واسش طلا خریدم کلا گذاشتم کنار ۱۸سالش شد بهش بدم

من خانواده همسرم که عیدی میدادن بچه ام جلو شوهرم میگفتن عیدی بچه ها برا مادره بچه اس نده دس شوهرت خودت خرج کن یا برا بچه یچی بگیر هرطور میدونی اما نده به شوهر🤣اونم کفری میشد منم خرج خودم میکردم

من با کادوهاش براش سه تا النگو خریدم گوشواره رو خودم خریدم پلاک اسمشم مامانم سفارش داد دردست کردن

والا هرچیزی باشه عیدی نمیدونم یارانه نمیدونم بعد زایمان پیشم اوردنو جمع کردم دادم برا پسرم سکه در آینده میدم به خودش برا دخترم ولی طلا گرفتم

من طلا میخرم
ما بچه که بودیم عیدیهامون و بابا یه چی میزاشت روش طلا می‌گرفت برامون بزرگ شدیم واقعا بدردمون خورد

من نگه داشتم نمیدونم چی واسش بخرم

من هرساله عیدی دخترم خرج خودش میکردم یا عکس ازش می‌گرفتم آتلیه ای یا عروسک های مختلف واسش می‌خریدم ولی امسال عیدی دخترم و پسرم و هدیه های پسرم گذاشتم رو هم یه مقداری هم شوهرم گذاشت روش یه پلاک خریدم واسه پسرم گذاشتم کنار ولی چون عیدی دخترم هم روش بود شوهرم گف بریم گناوه اندازه عیدیش واسش اسباب‌بازی بخریم

من برا خودشون طلا میخرم هم برا بچه اولم اینکار کردم تا الان هم برا بچه دوم

هرچیزی ک لازم تره
منم همش بفکر بچه هام دیدم دخترم همین الانش حدااقل هشتاد ملیون طلا داره ک قرار نیست هیچوفت بفروشمش دبدم ماشین خوبی ندارم خونه قدیمی دارم دیدم خودم الان بیشتر لازممه دیکه گذاشتم طلا شکسته بخرم تا وقتی ک شرایطم اوکی بشه بعد برا بچه ها شروع کنم خریدن برا پس اندازشپت