۵ پاسخ

عین من تازه اینجا پارک نیست تو کوچه همش دنبالشم

عزیزم همه همینیم من کل خونوادم تقریبا نزدیکمن ولی نمیرم میرم خونه مامانم از بس باید دنبال بچه باشم میام خونه خسته تر میشم تا وقتی خونه خودمون نگهش میدارم .

الان واقعا وضعیت همه همینه
منم هفته ای یکبار خونه مادرشوهرم و مادرم میرم بیرونم نمی‌بریمش خیلی ام اجتماعیه

منم فامیل خودم دورن. اینجافقط دوتاجاری دارم و پدرشوهروقوم شوهر بجزخونه جاری بزرگم هیییییچجانمیرم. پسرمم صبح تاعصرباخودمه فرش میبافم اینم پشت سرم بازی میکنه دم غروب عموش میادمیبرتش ولی خب بدونه من هیچجا واینمیسته منم نمیبرمش خونه راحت تریم ولی خجالتی نیست. همش تلفن برمیداره ب دایی و خاله ها و بی بی جانش زنگ میزنه

منم هیشکیو ندارم مادرمم دوره
بچمو میبرم پارک خیابون

سوال های مرتبط

مامان ادرینا مامان ادرینا ۱۷ ماهگی
شاید من حساسم یا بد شبی رفتم خونه مامانم. اولش با نامزد داداشم قهر بودم. هی داداشم دخمل منو بوس کرد ناز اون برگشت گفت من اصلا بچه‌ خاهرت دوست ندارم چیزی نگفتم ...بعد گوشی برداشته جلو من زنگ دختر دایی هایش زده قربون صدقه شوند می‌ره. قربونتون بشم و ودلم تنگ شده و من کسی جز شما نمیخام. منم گفتم بچها من نیازی ب دوست داشتن تو نداارن اون قدر داد زد و جیغ که داداشم گفت میزنم تو دهنت داد و فریاد نکن بعد اون داداشم از شهر اومدن برگشته با خنده میگه بچه من بچه شهر بچه تو شهرستان ....باز هیچی نگفتم بمیرم پسرم اون قدر شلوغ خراب کاری کرد اصلا میبرمش تو جمع انگار از قفس آزاد شده بچها بغل می‌کنه بوس لمس. داداشم ب بچم گفت دخترم ظریفه تو هم وحش باز هیچی نگفتم. بمیرم برای بچم ،بچم بردم اتاق گفتم تو رو خدااااا مودب باش التماس میکنم ب پات میگفتم آروم بازی کن .آروم صبحت کن نمیخاد بری با اون دختر منظورم بچه داداشم بازی کنی گفت مامانم چشم تا در اتاق باز کردم پرید رو دختر داداشم گفت هی بیا دعوا 🤔یا ب زور بغلش کرده بود گفت وای ولم کن 🫠بچم رفت هرچی بالشت آورد براش پرت میکرد منم گفتم پاشو بریم خونه. اومد خونه همچیییی دعواش کردم الآنم خابید و من پشیمونم و مادر بد. مادر احمق منم. پسرم دوستت دارم قلبم ♥️
مامان سیاوش مامان سیاوش ۱ سالگی
من الآن یه چیزی رو خیلی خوب فهمیدم. و اون این که از همه ی مادرایی که تو تاپیک قبلی منو متهم و قضاوت کردن، توی این شرایط خیلی آروم تر و صبور تر بودم.
شما ها تحمل ضربه ی یواش برای بچه ای که خودش با اون هیکل چاق خیلی ها رو کتک زده نداشتین. ضربه ای که اصلا نه درد داشت نه کبودی و من فقط برای چند دقیقه ساکت نشوندنش سر نیمکت بکار می بردم.
حالا اگر یه نفر بچه ی آروم و مودب خودتون رو کتک بزنه، گریه اش رو بیاره، فحشای بد بهش بده و وقتی تو داری سعی می کنی دخترت رو خوب تربیت کنی اون حرفای بی تربیتی یادش بده، پدر مادر بچه هم عین خیالشون نباشه چی کار می کردین؟
به والله زمین و زمان رو بهم می ریختید. تا هفت جد و آباد اون بچه و ننه باباشو جلوی چشمش میارید ول کن نیستین.
یه نکته ی جالب هم که به ذهنم رسید اینه که چرا همه خودشون رو جای پدر مادر اون بچه ی بی ادب گذاشتن؟
چرا یه لحظه خودتون رو جای اون پدر مادری که بچه اش کلی از این دانش آموز آسیب دیده نذاشتین؟
شاید اگر جاتون رو عوض کنید و حال اون پدر مادرایی که بچه شون آسیب می دید و هر روز میومدن مدرسه برای دعوا شکایت درک کنید کمتر قضاوت کنید
مامان آرسام وپسته👑🧿 مامان آرسام وپسته👑🧿 ۱۷ ماهگی
سلام خانوما پسرم ماه دیگ باید ببرم تهران بستری کنم قلبش سوراخه از یه طرف نمیدونم کارمون چقدر طول میکشه از این طرف بچه کوچیکم 3ماهشه خالم میگه بیارش بزار خونمون من نگهمیدارم تو برو بیمارستان با پسرت بمون اینم بگم ماشمال هستیم خالمینا تهران هستن ولی شوهرم نمیزاره میگه من بچه رو نمی‌برم پیش خالت بزارم فکرم میمونه پبش بچه ممکنه اتفاقی بیوفته یا چشم بزنن بچه رو خونه خالت بقیه خالهات وداییات میان بچه دست به دست میشه بچه میزارم شمال پیش مادر و خواهر خودم نمی‌برم تهران ولی من راضی نیستم آخه پسرم رفلاکس داره کلا بچه ای هست که خواب نداره همش بیداره گریه میکنه نگهداری‌ ازش سخته از یطرف مادر شوهرم تو روستا هست گاو داره باغ میره از یطرف کار کشاورزی شروع شده خواهر شوهرم میدونم نمیتونه خوب نگهداره ترسوعه با اینکه خودش یه بچه 12ساله داره ولی راستش من اطمینان نمی‌کنم بهش دلم رضا نیست ولی از حق نگذریم مادر شوهرم خیلی خوب بچه نگهمیداره خیلی رو بچه حساسه از خود منم بهتره میرسه بچه رو ولی من دلم راضی نمیشه دلم تنگ میشه بچه رو بزارم خونه هرچی هم میگم شوهرم راضی نمیشه میدونم بچه ببرم خونه خالم فردا کوچکترین چیزی بشه شوهرم میندازه گردن من از این طرف خالم خیلی اصرار داره بچه رو ببرم خیلی دوسشداره میگه میخوام ببرمش لباس بخرم وسایل بخرم تو فقط بچه رو بیار خیلی ذوق داره من چون مادرم فوت شده خالم خیلی زحمت کشیده برام هر مشکلی برام پیش بیاد خالم میرسونه خودش 2تا زایمان کردم خودش بنده خدا اومد بیمارستان رسید بهم
الان بنطرتون من چیکار کنم درست ترین راه چیه؟؟؟؟؟