شما جاب من باشین چیکار میکنین مادرشوهرتون نزدیکتون باشه بچه های جاریتو که میره سرکار نگهداره ولی شما که نرین سرکار ازتون توقع داشته باشه بچه رو میبرین خونش آخه اینو میبرم توقع داره شام درست کنم خونه رو مرتب کنم منم دیر دیر میبرم تنهام بچه هم حوصله اش سر میره همش هم نمیشه برد پارک شما چیکار میکنین میبرین بچه رو بازی کنه با بچه های جاری

نه نمی‌برم خودم باهاش بازی میکنم ولی منت کسی رو نمیکشم

من همسایمه عمم هم میشی از بس بدجنسه دلم نمیخواد ریختش ببینم نمیرم خونش به ماه هم بیشتر طول می‌کشه تو کوچه اینور اونور. همون یه لحظه هم ببینمش کافیه هراز گاهی شوهرم چند دقیقه می‌بره ومیاره

منم‌با مادر شوهرم توی یک کوچه هستیم شاید هفته‌ای یکبار بریم خونشون من خودم تو خونه باهاش بازی می‌کنم یا میریم پارک گاهی اوقات

منم باشم نمیبرم یعنی باجاریم تویه ساختمونیم پسرش سه ماه از دخترم کوچیکتره ولی اصلا دخترمو نمیبرم پایین اصلا دلم نمیخواد عادت کنه ودم به دیقه بره پایین یا اینکه پسر اونم همش، بیاد بالا

من با مادرشوهرم و جاریم اینا تو ی ساختمونیم ولی اصن دخترم و پیششون نمیزارم
حتی اگ مریضم باشم نمیزارم
کلا کارای دخترم با خودمه

توقع به جایی داره 🤣🤣🤣🤣
مادر شوهرم طبقه پایین هس خودم هفته ای ۲ بار شاید برم شایدم کمتر ولی غذا های که خوشش بیاد بپزم میدم بچه هامم تن تن میرن پایین

نه نمیبرم ، ببرش خانه بازی یا خانه مادر و کودک با بچه های دیگه بازی کنه عزیزم

من خودم نگه میدارم کسی برمن نگه نمیداره اگه نزدیکم باشن