۴ پاسخ

خدارو شکر اتفاق بدی نیوفتاده ...منم چند بار خودمو اینجوری ترسوندم 😔و خدارو شکر چیزیه نشده بود

عزیزم خداروشکر اتفاق بدتری نیوفتاد درکت میکنم،پسرم از دست دختر عموم از رو مبل افتاد پایین هنوزم درگیرشم میگم چرا بچه رو دادم دستش اخه😔

بعضی از ما زنا فقط بدبختیم

نگرانی نداره پیش میاد، دختر من روزی،صدبار دستش زیرش میمونه، وزنی ندادن که فشار بیاد ،اون از ترسش گریه و کبود شده

سوال های مرتبط

مامان آرشینا مامان آرشینا ۹ ماهگی
امروز به معنای واقعی سکته زدم نهار خونه مادر شوهرم طبقه پایین بودیم دخترم بالا خوابونده بودم هر ۱۰ دقیقه گوشش می‌دادیم که صداش گریه ش میاد چون تو رختخواب خونه خودمون راحت تر تایم بیشتر میخوابه خلاصه بعد نهار داشتم طرف میشستم شوهرم به پسرم که ۷ ساله ش گفت از پشت در گوش بده ببین صدای خواهری میاد نگو اومده بالا دیده بیداره پیچیده به پتوش از ۱۲ تا پله اوردتش پایین .🤯یدفعه دیدم شوهرم مادر شوهرم بلند شدن دویدن سمت در گفتم ببینم چی شده نگاه کردم دیدم پسرم خواهرش بغلش پتو هم دورش .همون با دستکش کفی افتادم وسط آشپزخانه هیچ مادر شوهرم همسرم نمیدونستن بیان سمت من حالم بد شده یا بچه رو از پسرم بگیرن
یعنی از ظهر تا الان صد تا آیت الکرسی صلوات خوندم صدقه دادم که خدا بچه هام حفظ کرده اتفاقی براشون نیوفتاده .یا صاحب زمان اون همه پله جور تونسته بچه بغل بیاد. مثل چشم از خواهرش مراقبت میکنه بازیش میده گریه کنه نگرانش میشه مریض بسه اصلا نزدیکیش نمیاد تا خواهرش هم نگیره نمیدونم این چه کاری بود کرده واقا بچه س .نمیشه اعتماد کرد.