مامانا بیاید دردودل کنیم اون موقعها کپسرم تازه دنیا اومده بود و من گیج و پراسترس و هزار سوال داشتم و درد و خلاصه همه بدبختیا عالم باهم داشتم میدیدم برا یه مادر نوشته ک مثلا پسرش ۷ ماهشه باورم نمیشد یروز خودم پسرم بزرگ شه و بکم باتجربه تر شم و خیالم راحت شه
مثلا بچه ۷ یا۸ماهه برام خیلی بزرگ بود خدایا ممنونتم ک کمکم کردی بگذره این روزای سخت و پراسترس با تنهایی ممنونتم

عزیزم دقیقا منم همین شکلی بودم هیچی بلد نبودم اعتماد به نفس نداشتم اصلا خجالت میکشیدم جایی برم بگن هیچی بلد نیس ولی الان عنقد تجربه دار شدم تو این چند ماه مشاوره هم میدم تازه😀😀

منم هیچ‌وقت فکر نمی کردم تک و تنها از پس همه چیز بر بیام ، خدارو شکر میکنم که محتاج کسی نشدم و خدا انقدر بهم قدرت داد بدون حتی یک روز کمک پسرکم و تا اینجا بزرگ کردم

منم تنهایی دخترمو بزرگ کردم کسی که بچش هشت یا نه ماهش بود همش میگفتم خوشبحالش الان دختر خودم آخرای هشت ماهشه بازم‌میگم خوشبحال اون که بچش یک سالشه🙃🙃

اره والا منم اصلا فکر نمی‌کردم ا پس ی بچه ۱کیلو۷۰۰ بر بیام اونم تنها بزرگش کنم و مسخره بقیه رو تحمل کنم و هر کس بیاد ی تیکه بندازه و همه از کوچیک بودنش بترسن
خلاصه چ شبای ک گریه نکردم درد بخیه ک تا ی ماه تا افتادن و شب زنده داری تنها
ولی الا همونایی ک بهم حرف میزدن میگن خیلی خوب تونستی از پسش بر بیای و بزرگش کنی و بله الان دختر من ۵ ماهشه چ زود میگذره