۳ پاسخ

چرا ناراحت شه عزیزم. بهش بگو ک این شرایط باعث میشه معذب شی. خانواده منم از شهر دیگه عید اومده بودن پیشم مامانم میخواست بابامو بفرسته بره، خودش تا زایمانم ک اردیبهشته بمونه. من ولی قبول نکردم. چون نمیخواستم این مدت بابام تنها بمونه. چون تازه نزدیکای زایمانمم ک بیادش، باید یه ماهی بعدش پیشم بمونه بهرحال. دیگه دیدم از الان تا اونموقع خیلی طولانی میشه. دیگه فعلا مامانمم فرستادم همراه بابام رفت تا اردیبهشت برگرده. البته من استراحت نیستما هیچ مشکلی هم ندارم و نیازی نیست کسی پیشم باشه. شما هم شرایط خودتو در نظر بگیر. اگر واقعا میتونی تنها باشی و از پس کارات برمیای، مامانتو راهی کن بره پیش بابات

هیچ جا خونه خود ادم نمیشه خوب کردی انشالله سروقت میاد نگران نباش

خودت چرا نموندی خونه مامانت اینا

سوال های مرتبط

مامان غوره مامان غوره ۱ ماهگی
تجربه سزارین در نیکان سپیدقسمت‌اول

من در اصل باید ۲۱اردیبهش میرفتم واسه زایمان
چهارروز پیش که رفتم پیش دکترم‌چون خیلی ترسح سبز داشتم دکترم معاینه کرد و قرص داد
دیروز صبح که رفتم حمام قاطی ترشحاتم خون بود دیگه سریع زنگ زدن بلوک زایمان گفتن بیا
ان اس تی گرفتن خوب بود و اینکه سونو رشد و بیوفیزیکال هم دادم همه چی عالی بود دکتر گفت احتمالا واسه معاینه اس
خلاصه ساعت شش از بیمارستان رفتم خونه
خیلی ترافیک بود تا برسیم خونه ۸ شد خیلی کمرم درد گرفته بود رفتم رو تخت دراز کشیدم که بلکه آروم بشم مدام هم بچم سفت میکرد به شدت درد میومد تا اینکه ساعت ۹ یه صدای تق از تو دلم اومد از ترسم بلند نشدم حسم میگفت کیسه آبمه ولی میترسیدم
تا اینکه پنج دقیقه بعد یهو کلی آب ازم ریخت روی تشک
دیگه اولش حسابی ترسیدم و گریه کردم بعدش شوهرم صدا کردم سریع حاضر شدیم جمع کردیم اومدیم بیمارستان از اون طرف هم به دکترم گفتم اونم گفت شما برو من میام
دیگه تا برسیم بیمارستان ساعت ۱۱شد
دکتر زنگ زده بود بلوک زایمان اطلاع داده بود که من دارم میرم با این شرایط
سریع لباسامو‌ در آوردن نوار قلب گرفتن پرونده تشکیل دادن آنزیوکت و سونداژ وصل کردن حاضر و آماده منتظر بودم اتاق عمل بگه بیا
سونداژ اصلااا درد نداشت لیدوکائین زدن
دیگه دردام خیلی داشت زیاد میشد
همسرم‌اومد رضایت داد و پیش بسوی اتاق عمل....