امروز که خواستم برگردم از پارک مادر شوهرم امدگفت تواسنپ گرفتی دخترم با خودت ببر که جای ما تنگ نباشه منم گفتم شرمنده مگه شما یه سیخ از کبابتون به آرتام که گریه میکرد دادین خیلی خوبی برام داشتین که دخترتان ببرم پشت وانتتون خالی هست شما اگه خوب بودین دیشب نمیگفتی مرغ برای خودت بیار پیش من بشین من که اسرا اصلا گوشت نمیخوره آرتام فوقش یه تیکه میخورد خودمم یه سیخ من هم ازاین به بعد مثل خودتان میشه برای اولین بار جوابش دادم

خب‌کردی

چجور از گلوشون
پایین رفته
پسر بچس گناه داره
ی تیکه گوشت چیع
کاش همونجا تو گلوشون میموند خفه میشدن

اگه گفتی واقعا عالی

تو بهترین کار رو کردی چیزی‌که خودم هرگز نمیتونم انجام بدم.ازت خوشم اومد فقط میخوام بدونم عکس العمل شوهرت چی بود؟؟

کجا رفتی ک کالسکه داسته؟

کامنتاوحرفاشمارو‌ خوندم‌ دلم گرفت هم برای دل شماک‌ مادری هم بچت‌ بچه ها بعضی‌ وقتا شاید‌ نخورن‌ فقط میخوان ک‌ اون لحظه اون چیزرو‌ تست کنن

وای دلم خنک شد چهار تا فحشم میدادی برا همیشه قطع ارتباط میکردی همچین ادمهای سمی رو

ایول دمت گرم خیلی خوشم اومد نمیدونم چرامن نفسی راحت کشیدم خخخ

خوبش کردی

یا خدا چه خانوادهای هستن ما بریم پارک سیخ کنیم ب کسایی ک اطراف ما نشستن حتما میدیم
شوهرت پس کجا بود

یعنی یه تیکه از گوشت رو ندادن بهش
یا خدا 😟😟بااینا رفت امد نکن وقتی به نوه شون رحم نمیکنن قطعا به توام رحم نمیکنن
خیلی خیلی دلسنگن

وااااااای من خنک شدم بهشون اینجور گفتین

واقعا گفتی؟
خوب شد بهش رسوندی
واقعا بچت میخواست ندادن؟چه دلسنگ


حتی تعارفتونم نکردن؟

خوب کردی جواب دادی

کارخوبی کردی به شوهرت هم میگفتی