خانما من تقریبا پارسال برا دخترم تاب خریدم ک بتونه توش بخابه یکم ک دخترم بزرگتر شدترسیدم خودشو بندازه پایین جم کردم گفتم بزرگتر شه میذارم فقط بازی کنه باهاش تا اینکه
زنداداشم زایمان کرد و گفت عه منم میخام از ازاین تابا بخرم منم گفتم خب الان ک من استفاده نمیکنم برات ميفرستم تا هروقت خاستی پیشت بمونه
فرستادم تا اینکه چن روز بعد عکس دخترشو فرستاد دیدم گهواره ننو خریده منم دیگ چبزی نگفتم تا قبل عید ک میخاستن بیان گفتم اگ استفاده نمیکنی لطفن بیارش برام، گف نههه اصلا بازشم نکردم میارم، وسط جاده ک چن بار ماشین نگه داشتن و... در جعبه رو نبسته تاب افتاده تو جاده و بیابون بعد یک ساعت فهمیدن در باز بوده..
دیگه منم چن روز بعد اینکه رسیدن هی یادم میرفت بگم اگ اوردی بده ببرم
تا اینکه با مسج گفتم اوردی دیگه گفت ک اینطوری شده من خاستم یکی دیگه بخرم جاش اونو بدم بهت منم ی تعارف کردم گفت پولشو پست میدم سرچ کرده بود از دیجی کالا...
الان ک برگشتن خونشون پیام داده شماره کارت بفرست برات کارت کنیم من دوس دارم پس بگیرم چون دختر خودم لازم داره و برام سخته ک بخام بکی دیگه بخرم هم اینکه خجالت میکشم شماره کارت بدم 😑 لطفا بگید شما باشید چیکار میکنید
واقعیت اینکه خواهرم میگه زشته پولشو پس بگیری!

۱۰ پاسخ

به نظر من ک زشت نیس ولی اگ نمیخای پولشو پس بگیری بگو تاب را خودش سفارش بده به آدرس شما

بنظرم بگو من تاب لازم دارم پول که لازم ندارم خرج میشه
باشه حالا هرموقع اومدی برای دخترم تاب بخر بیار
اگرهم نگرفت فکر کن به هدیه بوده از طرفت به بچه داداشت اگه آدم با منظوری باشه تاب هم نتونه بخره بجاش یه هدیه برا دخترتون میخره

بنظرم بگو اگه پول بزنی الکی خرج میشه اگه میتونی یکی بخر برام پست کن

بنظرم ک زشت نیست

من اگه بودم پولشو از زن داداشم نمیگرفتم...
تو رو نمیدونم بستگی به شرایطتت داره

اره خب زشته دیگه فکرکن اصن برا برادرزادت هدیه دادی غریبه که نیست پیش اومده دیگه

اگر اوضاع مالیشون خوبه پس بگیر عزیزم . هیچم بد نیست . توام لازمت بوده

اصلا هم زشت نیست .یا پولش رو بگیر یا بگو تاب بخرن.

اتفاقه افتاده دگ
ب نظرم جالب نیس خیلی ، پولشو بگیری، حقته ها مال خودت بوده ولی من باشم نمیگیرم
فک کن هدیه دادی بهش

با شوهرت مشورت کن نظرشو بگیر

سوال های مرتبط

مامان فاطمه نورا مامان فاطمه نورا ۱۷ ماهگی
پارت سیزدهم
دیگه ما که جنسیت رو فهمیدیم مامانم یا از تهران خرید میکرد عکس میفرستاد یا میومد اینجا با من میرفت خرید سیسمونی
گذشت و اینا از شهرستان برگشتن و ما کلا خودمون یه دست بلور شلوار خریدیم که تا اونو نشون دادم گفتم اینم خودمون خریدیم سریع گفت ولش کن زیاد لباس نخرید براش و من واقعا ناراحت شدم گفتم ما کلا یدست لباس خریدیم و بعد به شوهرم گلایه کردم که چرا فک میکنه چون دختره نباید خرید کنیم براش من واسه بچم بهترینارو میخرم و ....و مجدد چند روز بعد دوباره تکرار کرد حرفشو و پدرشوهرمم گفت اره لباس نخرید میخواد چیکار شوهرمم گفت من واسه دخترم همه چی میخرم خدا ارزومو براورده کرده داره بهم دختر میده منم کم نمیزارم براش
خلاصه گذشت و سر بیمارستان رفتن هم داستان داشتم هی میگفت باید بری دولتی طبیعی بیاری منم هیچی نمیگفتم درحالی که قبلش با دکترم هاهنگ کرد که خصوصی سزارین باشم و بعد که فهمید گفتم دکترم خودش تشخیص داده و حالا گیر داده بود شب من باید بمونم پیشت تو بیمارستان نه مامانت که منم گفتم نه مامانم نه تو من میگم خواهرم بیاد بمونه