۶ پاسخ

خسته نباشی مامان جان... برای حرف نزدنش امگا تاثیرنداشت؟

انداخت زمین یعنی چ

اگه دندونش نباشه دورازجونش ویروس وارد روده یا معدش شده من پسرم پارسال تابستون اسهال شد سعی کن دهنیشو نخوری چون میگیری منو پدرش گرفتیم خیلی ببخشیداااا جونمون رفففت همسرم آنقدر آب از دست داده بود حالش افتضاح بود
۲,۳بار دکتر رفت اصلا جواب نگرف
منم خودم دکتر نرفتم عرق نعناع قرص دیسکلومین می‌خوردم یعنی تا غذامیخواستم بخورم روغنی بود دوباره تندتند میرفتم دستشویی روغنیجاتم به پسرت نده برنج کته بدون روغن با ماست شوید نعناع بهش بده بخوره مکمل هاشم فعلا نده تاخوب بشه

برای اسهالشم داره دندون در میاره احتمالا کپسول یوموگی بگیر هر۱۲ساعت یک پسولوخالی کن داخل ظرف بعد ۱ق مرباخوری ماست بریز مخلوط کن بهش بده
یک قطره هم هست که اصلا دیگه پیدا نمیشه من دو،۳باری خریدم وقتی نوزاد بود چون اسهال میشد زیاد برای دندوناشو قطره رامنوفلور هست بصورت یخچالیه کپسول یوموگی هم باید بزاری بلافاصله یخچال اون قطرهه هم روش مصرفشو از دکتر داروخانه بپرس

حرف نزدنش طبیعیه پسر دیر به حرف میوفته من الان پسرم بابا رو کم می‌گفت خیلیییی کم اما الان خودش میگه حتی بمنم میگه بابا عمه هم تکوتوک میگه اما ماحرف می‌زنیم متوجه میشه چی میگیم اشاره به دور هنوز براش گنگه اما از نزدیک خوب متوجه میشه تو خونه باهاش حرف بزن مثلا راه میری کار انجام میدید آبه هم پسرم میگه اووو اشاره با دست متوجه حرفاش وکاراش میشم بعضی وقتا دست میزنی میگه منو نگاه کن کارای پسرمن اینطوریه دخترم ۹ماهش بود کلمه هارو می‌گفت حتی تلگرافی هم حرف میزد وقتی کوچیک بود.

ماشالله وزنش عالیه چیا میدادی بهش در روز چند وعده میدادی

سوال های مرتبط

مامان دلسا مامان دلسا ۱ سالگی
اولین روز از شیر گرفتن به پایان رسید😁
صبح که دیگه بیدار شد اخرین وعده ی شیرشو خورد
بهش صبحونه دادم بعدش هی نق زد که شیر میخوام سر سینم چسب برق زدم گفتم می می اوخ شده درش اوردم نگاهش کرد گفتم بیا دست بزن ببین اوخ شده دیگه رفت اون طرف نشست و باز نق نق کرد تصویری زنگ زدم مامانم یکم حرف زدیم با مامانمم دردودل کرد که می می اوخ شده بهشم نشون دادیم😀
خلاصه بهش میوه دادم خورد یه یک ساعت بعدش نهارش دادم و از خونه رفتیم بیرون خونه مادر شوهرم اونحا هم چند بار نق زد که شیر میخوام گفتم می می اوخه یکم که نق زد بعدش بهش یه خوراکی یا میوه میدادم
بهتر میشد یادش میرفت دیگه عصرش خیلی داشت بهونه میگرفت بردمش تو حمام اب بازی کرد یه نیم ساعتی سرش گرم شد اومد بیرون تا یکی دو ساعت اوکی بود باز شروع کرد ارونحا اومدیم بیرون رفتیم خونه مامانم(خونه ی مادر شوهرم و مامانم به هم نزدیکه)دیگه اونجا یکم بازی کرد بستنی خورد قبلشم بهش شام داده بودم
تا ۱۲ که اومدیم خونه اومدیم تو اتاقش یکم با اسباب بازیاش بازی کردیم دیگه گفتم بخوابیم هی می می کرد گفتم اوخه گیجه خواب بود دیدم خیلی نق میزنه توی عصاری خوریش میوه ریختم اومدیم توی تشکش یکم اونو خورد یکم زدم پشت کمرش و خدا را شکر خوابید
حالا دلسا وسط شب بیدار میشد همیشه ببینم امشب چی میشه🤦🏻‍♀️
انشالله بگذره زودتر
سینه هامم سنگین شده یه بار دوشیدمش باید برم یکم دیگه بدوشمش که سبک بشه کمی