۱۵ پاسخ

خدایی کاش دغدغه های منم مثه شما بود

بهتر مریض نمیشه 😀😁

وا خب ول کن بچه رو دوست نداره زورش نکن واکنش نشون ندین بغلش کن فورا...وقتی میبیننش بذار یکم باهم‌رو به رو بشین بعدا بغلش کنن فورا نده بغلشون...کم کم درست میشه

خجالت نداره بچه منم با همه همینه بجز مامانمو آبجیم هر کسی سمتش بره بوسش کنه گریه میکنه. به هیچ وجه مجبورش نکن به کسی بوس بده روانشناسا میگن برا آیندشون خوب نیست کاری که بر خلاف میلشونه بهشون تحمیل کنیم مثل بوس دادن که خیلی شخصیه... تا یاد بگیره که نباید مورد سواستفاده کسی قرار بگیره

کاش،بچه منم نره بغلشون خواهر

چرا معذب ،بچه دوست نداره دیگ ،زور که نیست
دختر من اصلاخانواده شوهرم دوست نداره تاحاالام دست نزدن بهش چون خوشش نمیاد ازشون

من ک عاضق همین اخلاق پسرمم ک ن میذاره کسی بوسش کنه ن بغل کسی دگ میره

خب بهتر
بچه دوس نداره کسی بوسش کنه به خواستش احترام بدار
برا موذب شدن کسی دگ بچتو تحت فشار نذار وگرنه از الان بهش یاد میدی ک در برابر خاسته دیگران کوتاه بیاد

والا ک من جات بودم خوشحال میشدم
مرسی از دخترت ک از حریمش محافظت میکنه
نمیدونم بوس کردن بچه چ معنی داره

خجالت نداره ک نمیزاره دیگ بچس

چرا معذب عزیزم بچه وقتی خوشش نمیاد اصلا مجبورش نکن شاید حس خوبی نمیگره
دخترمنم بغل یه سریا میره بغل یه سریا نمیگره
بچها حس خوب ازطرف مقابل بگیرن عکس العمل منفی نشون نمیدن

وا چه خجالتی خب اکثر بچه ها جز ودر مادرشون بغل کسی نمیرن دختر منم همینه

اره دختر منم اینجوریه
منم خجالت میکشم

خوب بچه پسرم هم
گاهی این اخلاق داره
بغل کسی نمیره

دخترمنم نمیذاره کسی بغل کنه جیغ میزنه

سوال های مرتبط

مامان دردونه ی قلبم مامان دردونه ی قلبم ۱ سالگی
مامان hosin مامان hosin ۱ سالگی
از مامانم بدم میاد خیلی نامرده هیچجا حمایتم نکرده همیشه هم ادعا داره من اگ نبودم تو نمیتونستی بچتو بزرگ کنی هیچ شبی نیومده پیش بچم بخابه با اینکه انقدر پسرم بدخابه و اذیت میکنه دوران بعد زایمانم هیچکار نمیکرد بااینکه طبقه پایین خونشون میشینم میگف بدخاب میشم مادرشوهرم اومد کمک تا این بچه جون گرف حتی مادرشوهرم واسم انار دون میکرد میوه پوست میکرد بعد مامانم میومد یواشکی میوه هایی ک مادرشوهرم واسم دون کرده بودومیخورد،هرکاری بهش میگم انقدرررررر غر میزنه نق میزنه ک حد ندارع همه هم میدونن شوهرمم بعضی وقتا میگه چرا مامانت اینجوریه بازمن میگم نگودرموردش حتی بابامم همیشه میناله ازش طفلک پیرکرد بابامو،همیشه از بابام واسمون ی قول ساخته بود ک حتی بابام مریض میشد میگف الکی میگه دلم میسوزه واسه بابام هیچوقت باورش نکردیم طفلی سرطان گرف مامانم میگف ادا درمیاره
امروز خونشون بودم پسرم با پشت از رو مبل افتاد انقد باهام دعوا کرد ک چرا نگرفتیش هرچی از دهنش درومد بهم گف خودم بااون حال باز اون میگه وای چرا آب بینیش اومد بینیش قرمز شد دور چشش کبود شد ضربه ب سرش خورد این بعدا چشاش چپ و کلاج میشه انقد گف منم پسرمو برداشتم اومدم خونه کلی سرپسر کوچولوم داد زدم انقدر گریه کرد تا خابش برد همیشه بهم میگه تو مادربدی هستی تومواظبش نیسی در صورتی ک خودش هیچوقت ب خودش تکون نمیده ک ی بارم اون بگیرش دس کمکم باشه