۲۵ پاسخ

پس باید شیر خشک بدیم بیمارستان

راستی سینت شیر داره من هنوز نداره مگه زور بزنم ی قطره بیاد به نظرت میاره شیر

پس من ریز تره

برو سزارین

تو چند هفته رفتی چند کیلو بود

من دو روز جلوتر از توام

نه هنوز نرفتم

خیر نبینه

راستی وزن بچت سی و سه هفته دو کلیو بود به نظرت بچه ریز نیست آخه شکمم خیلی کوچیکه

خدا لعنتشون کنه همچین آدمایی مریضن

توالان چند هفته وچند روزی دقیق

من اصلا درد ندارم هرچی راه میرم فایده نداره

من سی ونه هفته وپنج روز هستم

این آدما رو باید آدم نصف کنه بخدا
من سر بچه اولم شک کردم برا سوراخ شدن کیسه این پرستارا والا انقد ترسوندن ۳روز بستری شدم الکی
درضمن گلم رابطه بدون جلوگیری داشته باش گلم زودتر زایمان میکنی

بعضیا میدونن سالمی ولی الکی میگن مریضی که دوباره چند بار بیای پیشش پول چند برابر بگیره😐

عزیزم دیگه برو زایمان کن

استغفرالله یعنی اون استرسی که به آدم وارد میشه از همه چی بدتره

تو تاریخ زایمانت کی هست

درست نیست گفتن اینجوری اون پرستار به زن حامله. که استرس بده

ولی ب اینم فک کن بعضیا بی فکرن شاید بگن ولشکن فردا میریم یا میریم ی جای ارزونتر.
ی اتفاقی بیوفته اون موقع اون پرستار مقصر میشه. ناچارا مجبوره بترسونه ک زودتر پیگیر بشی

من اصلا هیچ اعلاعمی ندارم تاریخ نوزدم زده برام

خاک بر سرش
بعد شما ۴۰هفته ای چرا زایمان نمیکنی ب چ جرعتی اومدی خونه برو بیمارستان بستریت کنن آمپول بزنن باز میشی

دل درد اینا داری

پله زیاد برو

خدا ازشون نگذره که همچین استرسی به یه مادر وارد میکنن

خدالعنتش کنه

سوال های مرتبط

مامان سید کوچولو مامان سید کوچولو ۲ ماهگی
تجربه زایمان
قسمت ۲
دکتر همه چی رو بررسی کردن
چون یه کوچولو حرکاتش اونروز تغیر کرده بود گفتن همین امشب برو یه سونو بده بعدم برو بیمارستان ان اس تی بده
اگه شرایط خوب بود که هیچی برو خونه حواست به حرکاتاش باشه تا دو شنبه ،سه شنبه وقت داری همون تاریخ زایمانم
اگه نه که برو بیمارستان بستری شو
بعد ازشون معاینه تحریکی خواستم
گفتن من خیلی دلم نیست بعدم تو مطب انجام نمیدم چون الان تو مرحله حساس هستی یه وقت کیسه آب پاره بشه خطرناکه تو بیمارستان برو بهشون میگم برات انجام بدن
دیگه من رفتم سونو که همه چی عالی بود
از سونو که اومدن همسرم گفتن به دلم نیست بریم ثامن چون هم پاستور رو قبلا تجربه کردم راضی بودم ثامن معلوم نبود چجوری بازم باشه همم دکترم خیلی دلشون به اونجاست که وااااااقعا این تصمیم خیییلی خیر بود وگرنه بچم شاید تو بیمارستان بدنیا نمیومد یا خانم دکتر نمیرسید بالای سرم
خلاصه رفتم بیمارستان پاستور برای ان اس تی
که ان اس تی خوب بود و همه چی گل و بلبل😂❤️
با خانم دکتر هم زنگ زدن به ماما گفتن معاینه تحریکی هم برام انجام بده
که بنده خدا گفت این معاینه تحریکی نسبت به معاینه قبلی یکم اذیت میشی طبیعیِ عزیزم
و ۲ سانتی که قبل باز بودم باز بود
و گفت اینطوری من میبینم
احتمالا ۲_۳ روز دیگه زایمانته
دیگه ما رفتیم سمت خونه