سلام مامانای عزیز
امشب یه چیزی رو میخوام براتون تعریف کنم لطفا نظر خودتون رو برام بگید
چند روز شد دخترم همش بالا میاورد و اسهال هم بود دو بار دکتر بردم امروز بعد از ظهر تبش زیاد شده بود همه همسایه ها گفتن ببرش پیش تولگیر یعنی آنقدر گفتن که من هم آماده شدم بردم
اون خانم تولگیر دستش را زیر گلوی دخترم گرفت مثل اینکه میخواست خفه کنه بعد از دهنش یه چیزی رو فوت کرد به کف دستش و گفت بیا از گلوی بچه در آوردم در حالیکه من با دو چشم خود دیدم از دعن خودش نف کرد .
حالا من بهش گفتم اینو از دهن خودت در آوردی خانمه ناراحت شد و گفت تو پنجاه ساله کاسبی منو خراب میکنی و خیلی حرف های دیگه
ولی من میگم اگه از دهن دخترم در آورد چرا دهن خودشو نزدیک کرد و فوت کرد
بعدش وقت سر بالا باشه چطوری از گلو چیزی می‌پرد بیرون؟
و چیزی که درآورد خیار بود با یه تکه سیب دخترم یه هفته س سیب نخورده و خودمان هم تقریبا یه ماهه که خیار نداشتم.
خيلی سوالات به ذهنم ایجاد شده کلا هنگ کردم
لطفا بگید چجوریه؟

۸ پاسخ

بنظر من ک خرافات هس توی دهن بچه بیرون نیاورده

الکیه

من بچه ام بردم امام حسین نداشتن خودم نداشتم ولی یکی اومد داشت مادرش گفت اره راست گفتی

من امام حسین تهران سراغ دارم راست

سلام عزیزم.
ببین خیلیا میرن پیش تولگیر خیلیا نتیجه میگیرن وخوب میشن خیلیاهم نه.
من دخترم قبل عید اسهال استفراغ شدید گرفت تب۳۹درجه وهیچی نمیخورد حتی آب هم نمیخورد،هرچیم دکتر بردم خوب نشد بادارو،تااینکه مادرشوهرم بردش پیش تولگیر،من بهش گفتم درنیار اگزم چیزی توگلوی بچه باشه ردش کن بره،یکم زیرگلوی دخترمو دست کشید وگفت رد کرد،و دخترمم دیگه خوب شد تبش قطع شد اسهال استفراغش هم خوب شد.
میگن اگه دربیاری دیگه بچه عادت میکنه تندتند تول میشه ولی ردکنی بهتره

میگن راسته من نرفتم ولی تا حالا

من تجربه نداشتم ولی خیلیا میرن و‌میگن واقعیه شاید این خانم دروغگو بوده ولی همشون بد نیستن

اصولا اگه چیزی ام تو گلوی بچه بمونه در حد مثلا هسته ی آلبالوعه نه خیار و سیب هر دو با هم ، دیگه وقتی ام با چشم خودت دیدی که حرفی توش نمیمونه ، بعدم از وقتی از پیش خانومه اومدی تغییری تو وضعیت بچه ات دیدی؟شاید حتی ممکنه این ویروس جدیده باشه

سوال های مرتبط

مامان لیا🌱 مامان لیا🌱 ۱ سالگی
حریم خصوصی و مفاهیم جنسی🔞
به بچه‌هاتون یاد دادین اینارو؟ من واقعیتش هنوز یاد ندادم گفتم دوسالگی به بعد اما یه داستان پیش اومد جالب شد برام گفتم به شما هم بگم:
چند شب پیش خواهرشوهرم یه شلوار دخترونه اورد گفت برای فسقلی شلوار اوردم
فکر کردم الان میده به خودم تن دخترم کنم ولی خودش مستقیم رفت پیش دخترم، دخترم گرم بازی بود و اصلا حواسش به محیط اطرافش نبود یهو عمه‌اش گرفتش و شلوار رو تو یه حرکت دراورد اومد شلوار جدید رو تن دخترم کنه دخترم یه ان که متوجه شده قضیه چیه چنان جیغی سر عمه‌اش کشید خواهرشوهرم شلوار جدید رو نصفه پای دخترم کرده بود و همینجور مات و مبهوت به دخترم و حرکتاش نگاه میکرد و دخترم همچنان داشت اعتراض مبکرد و گریه میکرد و با زبون خودش و اشاره هایی که میکرد میگفت چرا شلوارمو دراوردی نباید دست میزدی هی به عمه‌اش تاکید میکرد همین الان اینو از تنم دربیار و شلوار خودمو تنم کن.
من هنوز این مفاهیم رو یاد ندادم که دخترم نزار کسی به شلوارت دست بزنه یا اونو درنیاره اما اون شب دخترم چنان خشمی به عمه اش کرد که حتی متوجه شدم خواهرشوهرم از رفتار دخترم ناراحت شد اما واقعا بگم من ته دلم دخترمو تحسین کردم...