۹ پاسخ

سلام عزیزم خودتو ناراحت نکن خانواده شوهر خوب ندارن همشون از عروس بیزارن همین که پسر زن میگیره تازه میشم دشمن پسرشون عروس که جای خودش داره بیخیال باش اسم دخترت قشنگه زنده باشه

اسم بدی نیست ولی دل تو باهاش یکی نیست
نباید میزاشتی از اول دخالت کنن
تا جایی ک خودت اجازه میدی دخالت کنن.اوناهم ادامه میدن

اسم قشنگیه ولی چون انتخاب خودت نبوده به دلت نیس
سر پسر بزرگم من اسمی که خودم انتخاب کرده بودم رو گذاشتم مادرشوهرم یه فتنه ای به پا کرد سر بارداری دومم گفت اینبار تو حق نداری اسم اینوبزاری من خودم میزارم اکبر منم گفت ببخشید شما اسم بچه های خودتو میزاشتی نه اسم بچه من

اسمش قشنگه ولی آدم از دخالت‌ها ناراحت میشه.

چشم بگو کار خودت رو بکن من اسم دخترم رو خودم انتخاب کردم هر کس هم اسمی پیشنهاد می داد الکی می گفتم باشه

اسم مهدیس که قشنگه ولی خب دل چرکین شدی دیگه
همه چی به خودت بستگی داره اجازه دخالت ندی

خب عزیزم چطور اجازه میدی ک دخالت کنن؟؟؟؟ بخدا جای سواله برام

خانواده شوهر همینطورین اسم دختر بزرگه من فلورا شر به پا کرده بودن که اینهمه اسم مذهبی قشنگ هست فلورا چیه منم از لج اونا گذاشتم🙂 با اینکه فلورا فقط جز انتخابام بودش اونقدر پیگیر نبودم که حتما فلورا باشه ولی دیدم دارن فضولی میکنن گذاشتم دومی بارداری سختی داشتم بچه داشت از دست میرفت نذر کردم اسمشو قرآنی بزارم اسمشو گذاشتیم فاطمه ضحیٰ باز شروع شد ضحا دیگه چیه ال و بل ولی باز ما کار خودمونو کردیم الان دیگه برای همشون عادی شده اسم بچه های من

اسم دوقلوهات چیه

سوال های مرتبط

مامان سیاوش مامان سیاوش ۱ سالگی
ادامه ی تاپیک قبلی بیاید بگین من بی ادبی کردم یه مادر شوهرم یا اون بد برداشت کرده.
خلاصه سرتون رو درد نیارم مادر شوهرم عمدی یا غیر عمدی بچه منو خیلی به خودش وابسته کرده. جوری که وقتی میاد همش بچه من می خواد جفش باشه یا بغلش کنه. اگر مادر شوهرم بخاطر یه تماس بره توی تراس حرف بزنه، یا بره دست شویی، یا دیگه بخواد از خونمون بره بچم کلیییییی پشت سرش جیغ و داد می زنه و هردومون خیلی اذیت می شیم. حتی وقتی با مادرشوهرم تو ماشین می ریم جایی و اون رانندگی می کنه پسرم کلی جیغ می زنه که بره توی بغلش درحالی که خیلی خطرناکه و تونم سختشه.
امروزم که از صبح خونمون بود، عصری خواست بره پمپ بنزین و کاری هم داشت. تا لباس پوشید پسرم شروع کرد به جیغ زدن که منم ببر. من به مادرشوهرم گفتم عیبی نداره شما برید. پسرم فوقش چند دقیقه گریه می کنه و بعدش ساکت می شه(می دونستم کار واجبی هم داشت) ولی اون گوش نکرد نیم ساعت معطل کرد نرفت این وسط پسر منم هی می دید مادر شوهرم لباس تنشه نمی خواد ببرش جیغای بنفش می کشید و گریه می کرد.
آخر سر مادر شوهرم گفت خب مینو تو هم لباس بپوش بریم پمپ بنزین😐😐😐
منم که کلافه شده بودم دیگه یکمی از حرفای دلم رو زدم....
ادامه می ذارم
مامان ناردونه و نانا مامان ناردونه و نانا ۱ سالگی
مامان حسام وتودلی🐣 مامان حسام وتودلی🐣 ۱ سالگی