دلم گرفته بچم امروز ۳۷ روزشه تا الان تنها نبودم با بچم
همش یا مامانم پیشم بود یا من خونه اونا
الان دیگه قراره عصر برم خونم استرس دارم
از عهده ش بر میام؟
اگه یه چیز پرید گلوش چیکار کنم ؟
سختمه لباس عوض کردن و قطره دادن🥲

اگه شیر یا قطره پرید تو گلوش بلندش کن ، پیشونیشو بمال ، یا صورتشو یه فوت کن

منم هنوز ک هنوزه ترس و استرس دارم
شبا میگم بیان پیشم میخوابن😵‍💫

اتفاقا الان یکم بچت جون گرفته راحته، من بچم ۲۴روزش بود ک از خونه مامانم دیگه رفتم خودمم ۱۷سالم

دیگه باید مستقل بشی
تا اخرش که نمیتونی بمونی اونجا

من ازروز اول تنهام نگران نباش
اگرم شیر پرید گلوش آروم بزن پشتش اوکی میشه

وقتی هم قطره میدی زیر سرش بالا باشه

معلومه ک برمیای ، چیزی پرید تو گلوش فوت کن تو صورتش فوری قورت میده و بعد بزار روشونت مثل آروغ گرفتن بزن پشتش تا بره پایین .عزیزم من بعد ۱۰ سال بچه دار شدم مس شما استرس داشتم واسه تعويض لباسش هم وقتی آرومه انجام بده قطره هم دونه دونه بشمار و بهش بده اینکه بخای یهویی بریزی تو دهنش بخصوص آد رو اصلا اینجوری نکن ک چون چربه نپره گلوش قشنگ ۲۵ قطره رو آروم بده عجله نکن موفق باشی 🙂🌹🌹

من چی بگم سزارین شدم دخترم تا۶روز بخش نوزادان بستری بود فردای عمل مرخص شدم بااون همه درد وضعف وکم خونی وپلاکت پایین خون ودرد بخیه باید پرستاری دخترمومیکردم توی بیمارستان هیچی هم بلد نبودم وقتی هم اومدم خونه به شب عید نزدیک بود وهمه کارداشتن فقط ۳روز خواهرم ومادرم تونستن بیان خونه ام😭

دیگ یه ماهته من سزارین از ده روز تنها شدم

هممون اینو تجربه کردیم وقتی اومدی خونه اتومات رو روال میفتی اتفاقا و همه چیز رو انجام میدی خیلی هم خوب انجام میدی
نترس فقط

هیچ ترسی نیه . فقط وریا به همیشه زو زو سری لی به به موقع شیری پی به . بو قطره داینیش سری برز بگره با نپریته گلوی . چوه گلویشی بیخه دما چند جار به پشتیا خاس اویت

منم اول استرس داشتم
ولی الان خودم انجام میدم

منم همینطور بودم انقد استرس داشتم ولی خوب میشی بذار یکی دوروز بگذره کم کم عادت میکنی فقط با خواب بچه بخواب

من فقط یک هفته مامانم پیشم بود دیگع تنهای تنها🥺🥲

🥲🥲🥲

کم کم یاد میگیری عزیزم
من 18سالمه و فقد 10روز مامانم پیشم بود
خودم بعد 10 روز خاستم تنها باشم
الان هم حموم میبرمش هم ناخناشو میگیرم هم قطره بهش میدم
همه کاراشو خودم میکنم
درسته سخته ولی یاد میگیری

کم کم یاد میگیری منم اولاش میترسیدم لباساشو عوض کنم شوهرم همش عوض میکرد

🥲🥲منکه کلا تنها بودم چی بگم فقط هفته اول آبجی و مامانم پیشم بودن دیگه رفتن چون ی شهر دیگه ان
دو هفته ام من رفتم خونه مامانم بقیش تنها بودم🥲اندازه ۲۰ سال پیر شدم دیگه از خستگی دارم میمیرم

از چی می‌ترسی عزیزم من بچم 6روزه زود تنها شدم منم خیلی میترسیدم ولی یهو ب خودت بیایی میبینی چیزی نیست تو مادر شدی دیگ نباید بترسی همش ب خودت بگو من میتونم اولاش یکم سخته ولی وحشتناک نیست

من از ده روزگی تنها شدم مجبور بشی یاد میگیری

چن سالته

ببین کم کم. یاد میگیری

خب باید تو این مدت یاد میگرفتی تمرین میکردی