۷ پاسخ

من پسرم که الان پونزده سالشع از اول چسبیده بود به من هنوزم زیاد وابستس
اتاقش فقط اسم داره شبا با من و خواهرش می‌خوابه
بیچاره شوهرم تو پذیرایی
ولی دخترم که مستقل بود تو خوابم اجازه نمیداد بغلش کنم تازگیا میچسبه به من
حتی دستشویی و حموم برام مکافات شده

پس من چی بگم که دستشویی هم میرم میخواد دنبالم بیاد 🥴🥴🥴 به محضی که صدای آب روشویی رو میشنوه میفهمه دارم دستامو میشورم درو باز میکنه منو ببینه (منم که همیشه فراموش میکنم درو پشتم قفل کنم ) یعنی در این حد طاقت دوریمو نداره🥲🥴🥴

پسر منم همینه
خیلی بهم می چسبه.
منم خیلی کلافه ام.
ولی باید تحمل کرد تا دوره ش بگذره

دختر منم همینه گاهی میترسم میگم نکنه میخواد خدای نکرده چیزیم بشه انقد میچسبه بهم.....همش میاد بغل یا باید پیشش بشینم تا صب هم دستش روصورتمه گفتی دلم آروم شد😂

پسرمن درطول روز نه
فقط موقع خواب شب بایدرودست من بخوابه یعنی بخوام چپ وراست بشم بیدارمیشه بامن میچرخه
منم دیشب گذاشتمش کنارباباش قشنگ تاصبح خوابید
صبح بیدارشده بودمیگفت تودختری من نبایدپیش توبخوابم دیگه😁

عزیزم اقتضای سنشونه
بچه منم همینه
فک کن از این اطاق میرم اون اطاق دنبالم میاد
طبیعیه یه مدت تو این فازن بعدش درست میشه
سعی کن کلافه نشی
حس کنه کلافه شدی بدتر میکنه

اضطراب جدایی داره شاید ببر مشاور

سوال های مرتبط

مامان سارا مامان سارا ۴ سالگی
یه اتفاق تو شهرمون افتاد که همه تو شوک ایم

یه دختر متولد ۸۲ از یه خانواده خیلی با اصالت و پولدار
۴ سال قبل زن یه پسر متولد ۷۲ اونم خیلی خوب و با اصالت میشه

دختره وقتی مجرد یوده به پسر متولد ۸۱ دوست بوده پسره خیلی پولداره ولی پسر اهلی نبود
دختره هم ازدواج میکنه الان پسر ۸ ماهه داشته

نمیدونم جیزی که بقیه میگن شوهر دختره و دوست پسر سابق دختره باهم دوست بودن وقتی باز پسره دختره رو میبنه یاد دوران‌مجرد میفته
باز میره سمت دختره و دوست میشن
شوهرش میفهمه چن بار اخطار میده
شغل شوهره امارات بوده و دختره هم‌خونه مادرشوهرش زندگی می‌کرده و البته وضع مالی خیلی خوبی دلشتن خونشون هم در حال ساخت بوده
مثل اینکه دوست پسر سابقش که دوست شوهرش هم بوده پیام میاده امارات واسه شوهر دختره که زنت دوست دختر من بوده من عاشقشم زن منه اینم عکسش
منم میخوام تو طلاقش بدی باهاش ازدواج کنم اگز ندادی تو بچت رو میکشم و با زنت ازدواج میکنم
روز عرفه روز پنشجبه پسره بلیط میگیره از امارات بز میگیرده زنشو برمی‌داره با پسره میرن تو بیابون شوهرش اول با تفنگ پسره رو میکشه خیلی هم تیر زده بود بعدش زن خودشو بعد هم پیام‌میده برادر زنش میگه خواهرتو کشتم الان میخوام خودمو بکشم آدرس میده و خودشو میکشه
تقرییا اقوام‌میشیم
دیشب خاکسپاری بوده خیییییلی سخته کل شهرغم‌گرفته
همه میگن تقصیر پسره ک پا گذاشته من میگم دختر نباید پا بده
بازم قاضی خداست
خیلی بد تموم شد