سلام گلم من دقیقا یک ماه و نيم دقیقا این وضع رو داشتم، میرفتیم مهد پسرم مینشست کنار من به بچه ها و بازی هاشون نگاه میکرد. اصصصصصصلا نا امید نباش
این پروسه خیییییلی صبوری میخواد و مهمترین نکته اش هم اینه که به هییییچ عنوان به بچه فشار نیار، اصلا تحریکش نکن، اصلا بهش نگو چرا نمیری بازی کنی؟ چرا میشینی پیش من و از این قبیل حرفا...
اصلا با بقیه بچه ها مقایسه اش نکن
اینا بچه رو نسبت بهت بی اعتماد میکنه
یه کلام صبوری صبوری صبوری
اگه مربی ها باسواد باشن تو این قضیه و همکاری کنن درست میشه انشاءالله 
من الان پسرم تااااازه بهتر شده و دیگه میره قشنگ قاطی بقیه بازی میکنه
به خودت بگو من خودمو برای حداقل ۳ ماه آماده کردم که این وضع ادامه داشته باشه و کاملا صبور باش
                    
                            به قول دوستمون فقط صبوری و استمرار نتیجه میده، تو خونه راجع بهش حرف بزن یک جایزه کوچیک براش درنظر بگیر. 
مثلا بگو اگه بری پیش مربی و بچهها ستاره میگیری بعد ستارهها که شد ۱۰ تا براش یک چیزی جایزه بخر
                    
منم پسرم همینطوری بود تا یکهفته همش من پیشش بودم واصلا به مربی وبچه ها توجه نمیکرد همش روش سمت من بود که یه وقت نرم خونه بعدیه روز مربیش گفت بذارش وبرو یکم گریه میکنه بعدش ساکت میسه منم همینکارو کردم ووقتی دیدم که چقدر اذیت شد اومدم خونه خودمم گریم گرفت زنگ زدم مشاور تلفنی وهمه اینارو بش گفتم وگفتمش بخاطروابستگی که به من داشت گذاشتمش مهد مشاور بهم گفت اینطوری نباید بذاریش باید اول امادش کنی مثلا کتاب دراین مورد براش بخربخون یا عروسکاش رو بذار دورهم یعنی اومدن مهد بعد یکی از عروسکا یعنی مامان بعد نشون بده که مامانه وقتی از مهدمیره خونه چه کارایی میکنه وبعدش میره دنبال بچش ومیاردش خونه خلاصه منم رفتم کتاب درمورد مهد خریدم که بچه ای میخواست بره مهد ولی ازدوری مامانش ناراحت بود وخلاصه براش خوندمش دیدم پسرم گفت منم مثل تپلی دیگه نمیترسم فرداش که بردمش مهد باکمال ناباوری دیدم خودش دم در مهدگفت خداحافظ ورفت تو اثلا من ومربیش هنگ کردیم تعجب کردیم ودیگه ازاون روز راحت میره مهد
عزیزم پسر منم بدجور به من وابستس . از قبل ک خاستم بره مهد از خوبیاش از دوستاش خوراکی ها و بازی خلاصه از همه چی حرف میزدیم توراه مدرسه میدیدم نشون میدادم . روز اولی ک بردم مهد تااخر کلاس خودم کنارش نشستم روز بعدش گفتم ببین همه بچها تنهان مامانا نباید بیان تو پسر قوی هستی و اینا....خلاصه روز بعدش نیم ساعت موندم پیشش رفتم خونه به مربیش گفتم هروقت بیقراری کرد زنگ بزن بیام دیدم زنگی نخورد خوشش اومده نشسته توراه واسش جایزه گرفتم و اینجوریه ک به راحتی قبول کرد خداروشکر . الانم با ذوق شوق میره
بنظرم اصلا قطعش نکن وگرنه بعدا بخوای ببریش مهد دوباره از اپل باید این سختیارو تحمل کنید
بنظر من داخل کلاس نمون و توی حیاط بمون تا کم کم ب محیط عادت کنه
                            پسر من سه هفته طول کشید بره تو کلاس، اول فقط میز
رفت تو حیاط اونجا هم گریه میکرد
                    
چند روز بره درست میشه دیگ
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین. 
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.